حد ضرر چیست و چطور باید آن را محاسبه کنیم؟
بازار سرمایه به طور ذاتی بازاری با ریسک بالا حساب میشود. دلیل این امر آن است که نوسانات قیمت در آن تابع آمار و احتمالات است. و هیچگاه نمیتوان با قطعیت در رابطه با صعود یا نزول قیمت یک دارائی صحبت کرد (اصل عدم قطعیت). یک تحلیلگر و معاملهگر حرفهای با علم به این اصل میداند که معاملهای که در بازار انجام داد در هر لحظه میتواند زیانده شود. به همین دلیل در لحظه انجام معامله برای خود میزان حداقلی از ضرر مشخص میکند که به آن حد ضرر میگوئیم.
حد ضرر چیست؟
در دنیای تحلیل، مخصوصاً تحلیل تکنیکال، حد ضرر نقطهای تعریف میشود که اگر قیمت خلاف جهت مدنظر حرکت کرده و از این نقطه عبور کند، تحلیلگر اعلام میکند که سناریوی اولیهاش نقض شده و معامله خود را میبندد. معاملهگران نیز حد ضرر را میزانی از ضرر تعریف میکنند که بیشتر از آن حاضر به تحمل ضرر نمیشوند. برای مثال ۱۰ درصد پائینتر از قیمت معامله اجرائی که در بازار بورس میتواند سهامی به ارزش ۱۰۰۰ ریال باشد و در ۹۰۰ ریال به فروش برسد.
توصیه میشود که فرد صرفاً به صورت تحلیلگری محض و یا معاملهگری محض مبحث حد ضرر را مدنظر نگیرد. به این معنی که اگر برای مثال در نمودار قیمت حد ضرر ۵٪ به دست آمد، نسبت به کل سرمایه نیز میزان ضرر با توجه به ریسکپذیری فرد تعیین و محاسبه شود. محاسبات مرتبط با حد ضرر و میزان سرمایه ورودی با توجه به حد ضرر یکی از مباحث اصلی و مهم در مدیریت ریسک و سرمایه میباشد.
حد ضرر چطور محاسبه میشود؟
انواع حد ضرر
حد ضرر را با توجه به استراتژی تحلیلی میتوان به دو دسته پویا (Dynamic) و ایستا (Static) دستهبندی کرد:
پویا (Dynamic):
در تحلیلها و معاملات با ابزارهای بر پایه روند، حد ضرر شناور خواهد بود. در صورت بروز شکست سطح حمایت یا مقاومت داینامیک ( مانند خط روند، کانال، میانگین های متحرک و…) ابزار مورد استفاده فعال میشود و به همین دلیل میزان حد ضرر در نقاط شکست مختلف، میزان متفاوتی میباشد.
ایستا (Static):
دو حالت استفاده میشود:
- در تحلیل و معامله با ابزارهای بر پایه سطوح استاتیک که قیمت سطح حمایت یا مقاومت تغییر نکرده و با بروز شکست در این سطوح حد ضرر فعال میگردد.
- در معاملات بر پایه تعریف روند و پیوتشناسی که در این حالت حدضرر یک قیمت دقیق تعریف میشود. و حتی یک ریال(در بازارهای جهانی پوینت یا تیک) پائینتر از این قیمت باعث فعال شدن حد ضرر در معامله مرتبط و نقض سناریوی تحلیلی میشود.
نکتهای که در رابطه با ایستا باید مدنظر داشت این است که نقطه خروج میبایست جداگانه در نقاط حد سود مشخص گردد و صرفاً با تکیه بر حد ضرر امکان سوددهی وجود ندارد.
مثال 1
در نماد فولاد، در تاریخ ۱۲ شهریور سال ۱۳۹۷ (فلش آبی اول)، امکان معامله براساس استراتژی کانال ایجاد شد. ضرر آن پویا(شناور) و بر اساس سطح حمایتی کف کانال تعیین میشود. که ۲ ماه بعد در ۲۰ آبان ماه (فلش آبی دوم) با شکست کف کانال صعودی فعال شد. ولی این ضرر همچنان سودده بود و حدود ۲۵٪ سوددهی داشت.
مثال 2
رمز ارز اتریوم، در تاریخ ۱۸ ژولای ۲۰۱۸ (فلش قرمز اول)، یک موقعیت معامله فروش برمبنای استراتژی معاملاتی خط روند نزولی ایجاد کرد. و این خط روند تا ۷ ماه ادامه دار بود و حتی در لحظه فعال کردن حد ضرر پویا در ۳۰ مارس ۲۰۱۹ (فلش قرمز دوم)، سودآوری حدوداً ۲۵۰٪ برای معاملهگر به همراه داشت. بعد از خروج از معامله فروش و به فاصله ۱ ماه بعد، در تاریخ ۷ می (فلش آبی اول)، امکان یک معامله خرید بر مبنای استراتژی معاملاتی خط روند صعودی ایجاد شد. که تا ۲۸ جولای (فلش آبی دوم) اعتبار داشت. و با فعال شدن حد ضرر پویا معاملهگر میبایست معامله خرید خود را حدوداً ۲۰٪ سوددهی میبست.
مثال 3
جفت ارز GBPUSD (پوند انگلیس بر حسب دلار آمریکا)، در تاریخ ۳ سپتامبر ۲۰۱۹ (فلش آبی اول)، یک موقعیت خرید براساس استراتژی معاملاتی خط استاتیک در محدوده ۱.۲ دلار ایجاد کرد. که تا ۷ ماه بعد اعتبار داشت و سپس با فعال شدن حد ضرر به اتمام میرسید. تحلیلگرانی که قادر به موجشماری الیوت بودند یا خط استاتیک مقاومتی پیش رو را به درستی تشخیص دادند، میتوانستند در ۱۶ الی ۱۸ دسامبر (فلش آبی دوم) اقدام به برداشت سود به میزان ۹۸۰ الی ۱۳۲۰ پیپ (۸ الی ۱۰ درصد) در حدود ۱.۳ دلار کنند.
مثال 4
در تاریخ ۲۱ دسامبر سال ۲۰۰۰ (فلش آبی اول)، شرکت مایکروسافت با نماد MSFT در بازار NASDAQ برای آن دسته از افراد که صرفاً بر اساس روند معامله میکردند یک سیگنال خرید صادر کرد. و برای بسیاری، این سیگنال نشانه ادامه روند صعودی ماژور قبل بود و به دید بلندمدت ورود کردند. حد ضرر این معامله برای روند صعودی ۱۲ دلار و ۷۸ سنت بود که این حد ضرر تا فوریه ۲۰۰۹ (فلش آبی سوم) فعال نشد. و فقط سهامداران بلند مدت این شرکت را تا ۹ سال منتظر صعود نگه داشت. در حالی که آن دسته از افراد که آشنائی نسبی با امواج الیوت داشتند به سادگی متوجه اتمام ۵ موج در روند ماژور صعودی و شروع اصلاح ماژور میشدند. و حتی با ورود در نقطه یکسان بعد از تکمیل ۵ موج مینور در ۲۸ ژوئن ۲۰۰۱ (فلش آبی دوم)، قادر به برداشت سود حدوداً ۵۰٪ بودند.
جمعبندی
حد ضرر نقطهایست که به تحلیلگر و معاملهگر نشان میدهد که سناریوی مطرح شده نقض و میزان ضرر معامله بیشینه شدهاست و میبایست سریعاً از معامله خارج شد. رعایت این نقطه برای همه معاملهگران ضروری و الزامی میباشد و تنها با رعایت حد سود و حد ضرر میتوان به هدف اصلی سرمایهگذاری در بازار سرمایه که بقاست رسید. تأکید بر این نکته ضروریست که مدیریت ریسک و سرمایه در طول پروسه سرمایهگذاری، ۸۰٪ از موفقیت مالی را تضمین میکند و با ورود به معاملاتی با ریسک حسابشده میتوان در مسیر موفقیت معاملاتی گام برداشت.
منابع
Murphy, John J.. Technical Analysis of the Financial Markets: A Comprehensive Guide to Trading Methods and Applications. United Kingdom: New York Institute of Finance, 1999.
خرید پله ای در بورس
ما انسان ها در دنیای عدم قطعیت ها زندگی می کنیم؛ دنیایی که هیچ چیز صد درصدی در آن وجود ندارد. طبیعتا تحلیل بازارهای مالی نیز از این قاعده مستثنی نیست و ممکن است تحلیل های دقیقی که با در نظر گرفتن کوچکترین پارامترها نیز انجام می شوند، اشتباه از آب درآیند. در این شرایط ما برای نجات از ضررهایی که ممکن است متحمل شویم، استراتژی های گوناگونی را برای فعالیت در بازارهای مالی به کار می گیریم. یکی از این استراتژی ها، روش خرید پله ای می باشد که اگر به طور کامل رعایت شود، در وهله اول ریسک شما را کاهش می دهد و در وهله دوم باعث جبران زودتر زیان های احتمالی شما می شود.
خرید پله ای به چه معناست؟
در واقع خرید پله ای به این معناست که معامله گر با تحلیل خود به این نتیجه می رسد که به عنوان مثال یک عدم قطعیت برای یک معامله گر در بورس سهم، دارای پتانسیل رشد بوده ولی از اینکه آن سهم رشدی بلند مدت دارد یا کوتاه مدت، اطمینان کامل ندارد. پس معامله گر خرید خود را تقسیم بر چند بخش می کند و در زمان حال، تنها بخشی از آن را به خرید آن سهم در آن قیمت اختصاص می دهد.
احساس غلط معامله گر باعث چه چیزی می شود؟
اگر احساس معامله گر در این حوزه غلط باشد یا در این زمان بازار تغییر جهت دهد، فرد متقاضی از خرید بخش های بعدی سهام اجتناب خواهد کرد. این کار باعث نجات بخش های دیگر سرمایه می شود.
زمانی معامله گر نسبت به خرید پله ای سهام اقدام می کند که شرایط زیر بر بورس حاکم باشد:
- اولین فرضیه نسبت به خرید پله ای، فرض رشد سهام مورد نظر است.
- سهم مورد نظر در آینده ای نزدیک تغییر جهت نداده و منفی نخواهد شد.
- حرکت قیمت ها در بورس باید به اندازه ای کند باشد که به معامله گر امکان اتخاذ تصمیم درست را بدهد.
- قیمت سهم مورد نظر معامله گر، در آینده به نفع معامله گر افزایش پیدا خواهد کرد.
نکته: اگر فرض بر این باشد که معامله گر سهامی را خریداری کرده و قیمت آن در آینده ای نزدیک افزایش پیدا خواهد کرد، طبق این شرایط معامله گر توانایی افزایش سود خود را به صورت زیر خواهد داشت:
-
یا معامله گر می تواند در سهام مورد نظر سرمایه خود را افزایش دهد. در واقع معامله گر می تواند از سهمی که خریداری نموده، دوباره خریداری کند. این کار باعث می شود که از افزایش احتمالی آینده قیمت سهم نیز استفاده کند.
- خرید و فروش سهم مورد نظر به دفعات بالا (نوسانگیری پر تناوب در آن سهم).
این دو روشی که در بالا ذکر شده است به عوامل زیر بستگی دارد:
- اول هزینه معاملاتی است که هرچه هزینه معاملاتی کمتر باشد، تناوب معاملات سهام مورد نظر، توجیه بیشتری پیدا می کند.
- دوم نوسانات قیمت سهام است که سخت ترین مرحله در خرید مرحله ای سهام می باشد. اگر روند حرکت بازار زیاد مثبت نباشد و معامله گر نتواند هدف خود را پیاده سازد، به سرعت جهت حرکت آن معکوس شده و سود ناشی از خرید اولیه را از دست خواهد داد.
استراتژی خرید پله ای چگونه انجام می شود؟
همانطور که اشاره شد، برای خرید پله ای سهام باید پیش عدم قطعیت برای یک معامله گر در بورس بینی بازه میان مدت بازار مثبت باشد؛ با 3 روش می توان اقدام به خرید پله ای سهام نمود که در ادامه به معرفی این سه روش خواهیم پرداخت.
روش اول خرید پله ای
خرید بخش بیشتری از سهام مورد نظر و کاهش حجم خرید در مراحل بعدی به صورت پله ای. اگر بخواهیم به عنوان مثال بیان کنیم، در ابتدا دو هزار سهم از شرکت الف خریداری می شود. سپس معامله گر در مراحل بعد اقدام به خرید 1000 سهم، در مرحله سوم 500 سهم و در مرحله چهارم 250 سهم می نماید. نکته مثبت این روش از سرمایه گذاری در اولین خرید است که با حجم بالا انجام می شود و بیشترین سود را نصیب معامله گر می کند. جنبه دیگر سود این روش در قیمت تمام شده سهام خریداری شده است که با شیب ملایم افزایش می یابد؛ چراکه هرچه قیمت ها افزایش یابد، حجم خرید معامله گر کاهش خواهد یافت.
استفاده از این روش می تواند ریسک بالایی داشته باشد؛ زیرا اگر قیمت سهام به نفع معامله گر افزایش نیابد و تحلیل ها اشتباه باشند و بازار معکوس شود، معامله گر مشمول زیان خواهد شد. چراکه بیشترین حجم خرید در مرحله اول انجام شده است.
روش دوم خرید پله ای
تقسیم خرید به بخش های مساوی که در آن اگر معامله گر می خواهد به عنوان مثال 1200 سهم خریداری نماید، می تواند خرید خود را به سه مرحله 400 تایی تقسیم کند. خوبی این روش در این است که اگر تحلیل ها درست پیش نرود، سرمایه گذار ضرر کمی را نسبت به روش اول متحمل می شود.
ریسک روش ذکر شده به این است که اگر قیمت سهام رشد آنی داشته باشد، حجم کمی از سهام مذکور در پایین ترین قیمت نصیب معامله گر شده است. بنابراین خریدهای آینده موجب افزایش قیمت تمام شده اولیه و کاهش سود معامله گر (نسبت به روش اول) خواهد شد.
روش سوم خرید پله ای
روش دیگری که در خرید پله ای مورد استفاده قرار می گیرد، روش اقتضایی است که با تجزیه و تحلیل روند آینده بازار و قیمت سهام اقدام به خرید پله ای سهم به یکی از دو روش بالا می شود. در واقع در این روش معامله گر باید روند آینده بازار را با دقت بسیار بیشتری پیش بینی کند و با توجه به نتیجه تحلیل خود، یکی از دو روش قبل را انتخاب نماید.
نظرات مثبت و منفی در خصوص خرید پله ای
نظرات گوناگونی در مورد خرید پله ای در بورس وجود دارد که در ادامه به برخی از آن ها اشاره خواهیم کرد.
بیشتر کسانی که طرفدار این روش هستند، دیدگاه بلندمدت نسبت به سرمایه گذاری دارند و برخلاف روند قیمت سهم یا دارایی عمل می کنند. به عنوان مثال، یک سرمایه گذار با دیدگاه بلند عدم قطعیت برای یک معامله گر در بورس مدتی سهام یک شرکت را خریداری کرده است و با پشتوانه این موضوع که چشم انداز این شرکت مثبت می باشد، عمل می نماید. در صورتیکه قیمت سهام این شرکت افت پیدا کند، معامله گر تمایل دارد این افت قیمت را فرصتی مناسب تلقی کند و مخالفان را به داشتن دیدگاه بدبینانه نسبت به چشم انداز بلندمدتی شرکت مورد نظرش متهم نماید.
معامله گران این اقدام خود را به چشم خرید یک کالای تخفیف دار در نظر گرفته و عقیده ای مبنی بر این دارند که: «اگر شما سهامی را با قیمت 3 هزار تومان در قیمتی مناسب دیده اید، هم اکنون که قیمت به 2500 تومان رسیده است، باید خوشحال باشید؛ زیرا همانند یک کالای تخفیف خورده است که می توانید تعداد بیشتری از آن را خریداری نمایید».
در طرف مقابل، معامله گرانی هستند که معمولا دیدگاه های کوتاه مدت تری دارند و کاهش قیمت سهام را پیش زمینه اتفاقات بدتر در آینده می دانند. این سرمایه گذاران به جای اینکه خلاف روند وارد بازار بورس شوند، تمایل دارند در مسیر روند معامله کنند. این معامله گران خرید سهام در حال افت را به چاقویی که در حال افتادن است تشبیه کرده و می گویند: «سعی نکنید که چاقویی که در حال افتادن است را بگیرید» این گروه از سرمایه گذاران تمایل دارند تصمیماتشان را با اندیکاتورهای تحلیل تکنیکال توجیه نمایند.
اگر معامله گری با دیدگاهی کوتاه مدت سهامی را با قیمت 3 هزار تومان خریداری می کند و حد ضرر خود را بر روی قیمت 2500 تومان قرار می دهد، پس از اینکه قیمت به حد ضرر می رسد، سهام خود را بدون تردید به فروش می رساند. این گروه از سرمایه گذاران علاقه ای به کم کردن میانگین خرید خود نشان نمی دهند.
جمع بندی
در این مقاله با مفهوم خرید پله ای در بورس آشنا شدیم. هدف نهایی از خرید پله ای، کاهش و مدیریت ریسک سرمایه گذاری می باشد. چراکه اصل اول در سرمایه گذاری حفظ سرمایه و کاهش زیان و بعد از آن کسب سود می باشد. بنابراین سرمایه گذاران باید تمام تلاش خود را برای کاهش ریسک و زیان انجام دهند که برای این راه استراتژی های مختلفی وجود دارد و به چند نمونه از آن ها نیز اشاره شد.
🔵تعامل و کنار آمدن با عدم قطعیت در بازار
🔵تعامل و کنار آمدن با عدم قطعیت در بازار
طبیعت درونی بازارها عدم قطعیت است. نوع بشر (انسان) عدم قطعیت را دوست ندارد. در واقع ما در اعماق روحمان از آن می ترسیم. اکثریت جامعه ما از طریق کنترل نمودن محیط، و اجرای ساختاری از قوانین، مقررات و تنظیمات درگیر تلاش برای کاهش عدم قطعیتی که در هر روز زندگی با آن روبرو هستیم شده اند. این تلاش ها به مقدار زیادی موفق بوده اند. اگرچه عدم قطعیت در زندگی را بطور کل نمی توان حذف نمود، ما تنها قادر به ایجاد ساختاری بوده ایم که در آن افراد بتوانند با ایمنی نسبی زندگی کرده و عموما استاندارد بالاتری از زندگی در مقایسه با نسلهای قبلی داشته باشند.
بازارها با این حالتِ عدم قطعیت سخت و مشکل هستند. بر خلاف جامعه، جایی که ما می توانیم بر روی اعمال دیگر افراد تاثیر بگذاریم، و جایی که درجه هایی از تاثیرگذاری بر روی محیط را داریم، یک معامله گر خُرد تاثیری بر روی حرکات بازار ندارد. هیچ تاثیری، هرگز!
وقتی وارد یک معامله می شوید، اهمیتی ندارد چقدر در تحلیل حرفه ای و ماهر هستید، قطعیتی در نتیجه حاصله وجود ندارد.
پس چطور در تحلیل تکنیکال، برای کار در فضایی از عدم قطعیتِ حرکات قیمت عمل کنیم؟
عموما اولین قدم، بدلیل اینکه ما انسان هستیم، این است که ساختاری خلق کنیم که در آن عدم قطعیتی وجود نداشته باشد. روش ترجیحی من از طریق چهارچوبی از خطوط حمایت و مقاومت است، اما قطعا کمبودی از نظر دیگر روش ها وجود ندارد؛ چه از طریق روشی بر پایه یک اندیکاتور، خطوط روند و الگوهای نموداری کلاسیک، الگوهای امواج ، یا از طریق دوره های حرکت خورشیدی و سیاره ای. هر روشی که مردم انتخاب کنند، قیمت را با تقریبی از حرکت بازار که تشکیل دهنده ساختار است روی هم قرار می دهد.
هدف این ساختار عرضه چهارچوبی است که معامله گر بتواند درون آن ساختار معاملات با ریسک پایین ویا احتمال بالا را تشخیص دهد.
اینجا همان جایی است که ضعفِ اغلب معامله گران مبتدی خودش را نشان می دهد. این معامله گران درباره ساختاری که به بازار اعمال کرده و در حقیقت تریگری که برای ورود به معامله انتخاب کرده اند اشتباه می کنند، و این تفکر برای پذیرش عدم قطعیت بکار نمی رود. آنها ادعا می کنند طبیعت آمیخته با احتمالات بازارها را درک کرده اند، اما اقدامات و اعمال آنها نشان دهنده این ادعا نیست. بجای آن، معامله گر مبتدی بصورتی معامله می کند که در واقع گویا برآوردش از بازار همان واقعیت موجود در بازار است. آنها وقتی معاملاتشان وارد ضرر می شود بیشتر از روی غافلگیری عمل کرده، و آرزو و دعا می کنند و امیدوارند تا معامله آنها دوباره به منطقه سود بازگردد، به جای این که به سرعت در جهت کاهش ریسک اقدام کنند. معامله گر مبتدی عدم قطعیت برای یک معامله گر در بورس همواره کنترل ریسک، مدیریت سرمایه و مدیریت معامله ضعیفی را به نمایش می گذارد.
ساختاری که شما برای بازارها ترسیم می کنید، قطعیتی را ارایه نمی دهد، و هرگز هم قرار نبوده است که این نقش را ایفاد کند. بیشتر این تنظیم ساختار به سادگی، چهارچوبی را ارایه می کند که در آن شما بتوانید حرکت پیشین بازار را درک کرده، و امیدوارانه معاملات با ریسک پایین و یا احتمال بالا را تشخیص دهید، نه اینکه نقش دیگری داشته باشد.
توجه داشته باشید که نگفتم معاملات با ریسک صفر، یا سودآوری تضمینی. اهمیتی ندارد شما چقدر اطمینان دارید، شما با احتمالات روبرو هستید، و بعضی معاملات به زیان ختم خواهند شد. حتی یک سیستم با احتمال سوددهی 99.9% ممکن است 0.1% به ضرر منتهی شود، و اگر شما تمام سرمایه تان را در هر معامله در معرض ریسک قرار دهید، با گذشت زمان حساب معاملاتی شما از بین خواهد رفت.
معامله گران موفق سیستمی جادویی را کشف نکرده اند که قطعیت در بازارها را در اختیار آنها قرار دهد. بلکه، این مطلب را آموخته اند که با عدم قطعیت همراهی کنند.
آنها چطور این کار را انجام می دهند؟
1- آنها سیستمی با امید ریاضی مثبت را توسعه داده و آزموده اند.
2- آنها همان سیستم با امید ریاضی مثبت را به شیوه ای مستمر و مطمئن از جنبه علم و آگاهی و داشتن درک صحیح درباره اینکه نتیجه هر معامله به تنهای مهم نیست معامله می کنند.
3- آنها ریسک معاملاتشان را مدیریت می کنند. هیچ معامله ای به تنهایی مجاز نیست کل حساب را به خطر بیاندازد.
4- و در نتیجه آنها با این اعتماد معامله می کنند که بازار نمی تواند به آنها صدمه ای وارد آورد، و اطمینان درباره اینکه اقدامات صحیحی را برای کسب اطمینان از اجرای مداوم برنامه معاملاتی شان انجام خواهند داد.
روانشناسی معامله گری در بورس
به عقیدهی تمامی بزرگان عرصه ترید و معاملهگری، داشتن یک ذهن قوی برای این کار از داشتن تمامی دانشهای تحلیلی اهمیت بیشتری دارد. چه بسا هستند بسیاری از افراد مختلف که با کوله باری از آموختههای گوناگون و تکنیکهای مختلف به این وادی گام نهاده اما به علت عدم تسط بر روان خود و آشنا نبودن با روانشناسی معاملهگری خیلی زود مجبور به قبول شکست شده و این کار را رها کردهاند. در این مقاله به روانشناسی معامله گری در بورس خواهیم عدم قطعیت برای یک معامله گر در بورس پرداخت و به نکاتی اشاره خواهیم کرد که میتواند در این زمینه بسیار مفید باشد.
روانشناسی معاملهگری یک مهارت روانی اکتسابی
برای رسیدن به موفقیت در بازارهای مالی سه موضوع اکتسابی وجود دارد که باید انها را آموزش دید و فرا گرفت:
- مدیریت ریسک و سرمایه
- استراتژی معاملاتی
- روانشناسی معامله یا معامله گری
تکنیکها و دانش روانشناسی معاملهگری و به عبارتی داشتن یک ذهن قوی و حرفه ای، تفاوت یک تحلیلگر و یک معاملهگر را مشخص میکند.
یک تحلیلگر با روشهای تحلیلی سعی می کند که روند آتی یک سهم را پیش بینی کند و خوب اگر تحلیلش با خطا مواجه شود هیچ اتفاق بدی نخواهد افتاد، اما یک معاملهگر میتواند با یک تصمیم اشتباه (که میتواند نه از روی تحلیل بلکه از روی هیجانات و احساسات باشد) ضررهای سنگینی را به بار آورد. اینجاست که روانشناسی معاملهگری مطرح میشود و در واقع تفاوت معامله گری و تحلیلگری در همین روانشناسی معامله و مسائل روانی است.
در واقع ما برای تحلیل گری نیازی به دانش روانشناسی معاملهگری نداریم اما برای معاملهگری این روان، اعصاب و احساسات معامله گر هست که می تواند در معاملات او اختلال ایجاد کند و مانع اجرای درست آموختههای او شود.
در ادامه شما را با مهمترین احساسات انسانی آشنا خواهیم کرد که در معاملات ما اختلال ایجاد کرده و باعث ضرر و زیان ما میشوند. در هر بخش راهکاری برای مدیریت و حذف این احساسات از معاملات ارائه شده است.
احساس زیان گریزی در روانشناسی معامله
زیان گریزی در روانشناسی معامله گری در بورس چیست؟ یکی از موارد مهم در روانشناسی معاملهگری در بورس و دیگر بازارهای مالی احساسی به نام زیان گریزی است. احتمالاً شما با مفهوم حد ضرر آشنا هستید و میدانید که حد ضرر در یک استراتژی معاملاتی یکی از ارکان اساسی محسوب میشود. همگی میدانیم به محض اینکه قیمت سهم به حد ضرر رسید باید سهم را فروخت، در حالی که معمولا حس زیان گریزی این اجازه را به تریدر یا معاملهگر نخواهد داد.
او سهم خود را به امید اینکه شاید قیمت برگردد (بر خلاف این که حد ضرر را از ابتدا مشخص کرده بود) نمیفروشد و بعد از این داستان احتمالاً قیمتهای بسیار پایینتر خواهد رفت و همین تعلل برای فروش و دادن اجازهی رشد به ضرر باعث خواهد شد که بسیاری از معاملهگران در بازارهای مالی دچار ضررهای سنگینی شوند که تماماً برمیگردد به احساس زیان گریزی انسان.
آدمی به صورت طبیعی از ضرر و زیان فراری است و به خیال اینکه تا وقتی که سهم را به فروش نرسانده است ضرر نکرده است، از این کار اجتناب میکند و به حد ضرر خودش پایبند نخواهد بود. در واقع شما با فروش سهم در حد ضرر، ضرر را قبول میکنید، پس حس زیان گریزی انسان جلوی این کار را میگیرد. علیرغم اینکه اکثر اساتید بزرگ در زمینه معاملهگری، بر داشتن حد ضرر و رعایت آن تاکید دارند، باز هم شاهد هستیم افراد زیادی به علت آشنا نبودن با احساس زیان گریزی، به دام این احساس میافتند و به حد ضرر خود پایبند نیستند.
راه کار:
برای غلبه بر این احساس فقط باید آن را بشناسید! همین شناخت کافی است که به دام آن گرفتار نشوید. اگر متن بالا را مطالعه کردهاید، از این به بعد میتوانید این احساس را در معاملات خود کنترل کنید.
احساس ترس در معاملات
در قسمت قبل در مورد زیان گریزی صحبت کردیم و دیدیم که این احساس میتواند باعث عدم رعایت حد ضرر در معاملات یک تریدر شود. یکی دیگر از احساسات غالب در فطرت انسانی که باعث میشود یک معاملهگر نتواند از دانش خود به درستی بهره گیرد احساس ترس است. ترس به صورتها و شکلهای مختلف میتواند در معاملات یک معاملهگر ظاهر شود و باعث اختلال در روند صحیح معاملات شود.
یکی از انواع ترس در واقع ترس وارد نشدن به معامله برای جلوگیری از ضرر احتمالی است.
در واقع در این حالت معامله گر از ترس اینکه ضرر نکند، به یک معامله وارد نمی شود و فرصتهای خوبی را از دست میدهد. یا برای مثال با دیدن دو کندل منفی، شخص شروع به خیال پردازی میکند و سهم را در قیمتهای بسیار پایین تصور میکند و همین تخیلات و ترسها، او را از وارد شدن به معامله باز می دارد.
در واقع این ترس نیز به نوعی از همان حس زیان گریزی انسان نشات میگیرد. انسان به صورت ذاتی از ضرر گریزان است و در هنگامی که هیچ معاملهی بازی ندارد (هیچ سهمی ندارد) این ترس و زیان گریزی باعث میشود که موقعیتهای مناسبی را از دست بدهد.
راه کار:
آموزش گام به گام تحلیل بنیادی برای انتخاب سهم مناسب
برای دانلود کتاب آموزش گام به گام تحلیل بنیادی روی لینک زیر کلیک کنید.
آیا میخواهید در بورس به موفقیت برسید؟ آیا نمیدانید چگونه یک سهم را از منظر بنیادی تحلیل کنید؟ نبود منبع آموزشی مناسب در زمینه تحلیل بنیادی انگیزه ای شد تا در یک کتاب آموزشی به زبانی کاملا ساده و کاربردی، به کمک تصاویر گویا و آموزش گام به گام، روش انتخاب یک سهم را بر اساس نکات بنیادی آموزش داده ایم. قطعا این روش آموزشی را در هیچ کجا پیدا نخواهید کرد! این کتاب الکترونیکی را به تمام کسانی که می خواهند در بازار بورس به موفقیت مستمر برسند توصیه میکنیم .
به علت تعللهای زیاد و وسواس زیاد در انجام معامله، معمولا این افراد نمیتوانند معاملات خوبی داشته باشند. برای رهایی از این مشکل، یک معاملهگر اولا باید به صورت ذاتی ریسک پذیر باشد. این یک چیز اکتسابی نیست. اگر شما هیچ ریسک پذیری در وجود خود ندارید این حرفه بدرد شما نمیخورد. در وهله بعدی باید سعی کنید اعتماد به نفس خود را بالا برده و بر اساس یک استراتژی مشخص از قبل تعیین شده (مانند یک ربات) معاملات خود را انجام دهید.
احساس انتقام در روانشناسی معامله گری در بورس (پدیدهی زنجیرهی ضرر)
در میان افرادی که معاملهی خودشان را با ضرر میبندند (حد ضرر را رعایت میکنند) هستند افرادی که بلافاصله عدم قطعیت برای یک معامله گر در بورس میخواهند ضرر خود را جبران کنند و به نوعی از بازار انتقام بگیرند!
یک پدیدهای وجود دارد به نام زنجیره ضرر که باعث میشود معاملهگر ضررهای متوالی را به علت عجله در انجام معاملات متحمل شود.
توصیه خیلی ساده تریدرهای بزرگ به این دسته از معامله گرها این است که بعد از انجام یک معامله زیان ده به هیچ عنوان تا مدتی حق ندارند معامله انجام دهند. علت این امر آن است که معمولاً وقتی که یک معامله گر یک معامله زیانده را پشت سر گذاشته است، از نظر ذهنی توانایی درست تحلیل بازار را ندارد و در ذهن خود به دنبال یک نوع انتقام گیری از بازار است و همین احساس باعث میشود که تصمیمات هیجانی و تحلیلهای نادرست داشته باشد و در نهایت معامله بعدی او نیز با ضرر همراه باشد.
نتیجهگیری
بنابراین عجله در انجام معاملات برای جبران ضررهای قبلی سمی مهلک برای یک معاملهگر هست که می تواند باعث زنجیرهی ضرر برای یک معاملهگر شود. در روانشناسی معامله گری در بورس تا حدی که ممکن است دیگر نتواند زیانهای پشت سرهم خود را جبران کند. بنابراین به یاد داشته باشید بعد از هر معامله زیانده به جای اینکه به معامله جدید دست بزنید به دنبال چرایی ضرر معامله قبلی خود باشید، کمی از بازار فاصله بگیرید و با ذهنی پاک به انجام معاملهی بعدی بپردازید.
غرور معاملهگری در روانشناسی معامله در بورس
یکی دیگر از احساسات منفی در یک معامله گر غرور معامله گری است. غرور معامله گری یک نوع غرور کاذب است که در طی انجام معاملات سودآور در یک فرد به وجود می آید. همه ما احتمالا این حس را تجربه کرده ایم، زمانی که چندین معامله موفق انجام دادهایم و خوشحال از سودهای عالی، قند در دلمان آب میشد! در آن زمانها احتمالا با خودمان گفتیم که دیگر کار تمام است و دست بازار رو خواندهام و دیگر ضرر نمیکنم. اما بعد از چند مدت ورق برگشته و سودها را به بازار پس دادهایم و روی دور ضرر کردن افتادیم!
فرد ممکن است به علت این غرور کاذب دست به کارهایی بزند که ریسک بالایی دارد و همین موضوع باعث فراموش شدن اصل اول سرمایه گذاری یعنی حفظ سرمایه شود و در نهایت منجر به ضرر سنگینی برای یک معاملهگر شود.
هر جا که گمان کردید معاملات شما سودهای خوبی را به شما هدیه داده است، به جای اینکه دچار غرور معاملهگری شوید، بروید و ببینید چه چیزی باعث سود شما بوده است و آیا این سود بر اساس تحلیل شما بوده است یا بر اساس یک تصادف! اگر هم بر اساس تحلیل شما بوده است همچنان قانون احتمالات در بازار سرمایه را از یاد نبرید.
هیچ تحلیلگر با تجربهای با قطعیت سخن نمیگوید و همواره احتمالات را در نظر میگیرد. بورس بازی احتمالات است، بنابراین میتواند همواره تحلیل شما درست نباشد. شاید باید عمیقتر به این مسئله نگاه کنیم اما در همین قدر کفایت میکند که بدانیم نه معاملات پرسود همیشه پا بر جا خواهد ماند و نه معاملات زیان ده، تنها چیزی که در واقع برای ما میماند برآیند این سود و زیانها است که باید در بلند مدت بررسی شود و بازدهی معاملات ما در بازار مورد موشکافی قرار بگیرد.
در معامله گری بسیار مهمه که دچار غرور کاذب نشیم. چون دقیقا همان موقعی که فکر میکنید دست بازار برای شما رو شده است، بازار چنان درسی به شما میدهد که تا همیشه در یادتان باقی خواهد ماند. نه سودها و نه ضررها نباید تعادل روانی شما را بر هم بزند.
بورس بازی احتمالات
در قسمت قبل در مورد غرور معامله گری صحبت کردیم. دیدیم که غرور کاذب در معامله گری میتواند باعث به خطر افتادن سرمایهی یک سرمایهگذار شود و ریشه ایجاد این غرور در یک معاملهگر این موضوع است که او فراموش میکند که در بورس احتمالات حاکم است و هیچ تحلیلی با قطعیت نمیتواند اعلام روند آتی یک سهم چگونه است.
بنابراین احتمالات بر بازار همیشه حاکم است و درک این احتمالات یکی از سختترین مباحث موجود در روانشناسی معامله گری در بورس است.
در اینجا بازی احتمالا در بورس را بیان خواهیم کرد:
📝 فرض کنید من چشم بسته و کاملا تصادفی یک سهمی را خریداری میکنم، واضح است که با احتمال 50 درصد سود خواهم کرد و با احتمال 50 درصد ضرر، چون قیمت به هر حال یا افزایش میابد یا کاهش. در تحلیل سهام ما به کمک اطلاعات، الگوها و تکنیکهای اثبات شده، این تعادل احتمالات را به نفع سود بر هم میزنیم.
مثلا اگر به جای اینکه چشم بسته یک سهم را انتخاب کنیم، سهمی را انتخاب کنیم که از نظر تکنیکالی روی خط حمایت قرار دارد، در این صورت دیگر آن احتمال 50/50 به هم خورده است و تبدیل میشود به مثلا 60/40، یعنی با احتمال 60 درصد سود میکنیم با احتمال 40 درصد ضرر (زیرا در گذشته سهمی که روی حمایت بوده است با احتمال 60 درصد رشد کرده است)، یعنی اگر من 10 معامله با این استراتژی انجام دهم، در 6 معامله سود خواهم کرد و در 4 معامله ضرر، پس برایند معاملات من سودآور خواهد شد. این کل داستان بازی احتمالات در تحلیل بورس است.✅
همچنین احتمالا مقاله روانشناسی بازار بورس برای شما جالب خواهد بود.
آموزش گام به گام تابلوخوانی پیشرفته در بورس
برای دانلود کتاب آموزش گام به گام تابلوخوانی پیشرفته روی لینک زیر کلیک کنید.
تابلوخوانی در کنار تحلیل بنیادی و تکنیکال، بعد سوم بورس است. همه چیز در تابلوی معاملات سهم وجود دارد، اطلاعاتی که شاید در نگاه اول کسی متوجه آنها نشود اما با یادگیری تکنیک های تابلو خوانی و بازار خوانی می توانید به اطلاعات زیادی دست پیدا کنید و بر این اساس معاملات پر سودتری داشته باشید. در کتاب آموزش تابلو خوانی پیشرفته به مطالبی خواهیم پرداخت که در هیچ کلاس یا کتابی به شما آموزش نمی دهند. تکنیک هایی که حاصل سالها تجربه در بازار سرمایه است.
مفهوم Take Profit چیست؟ همهچیز درباره حد سود در معاملات رمزارزها
قدم نهادن در بازارهای مالی همواره با خطر و ریسک همراه است. هیچکس حتی متبحرترین معاملهگران، نمیتواند ادعا کند که تا کنون ضرر نکرده است. هیچ روشی نیز جام مقدس نیست؛ تحلیل تکنیکال، فاندامنتال، آنچین، استفاده از روانشناسی و احساسات بازار هیچکدام سبب موفقیت قطعی و صد در صد یک معاملهگر نخواهد شد. در دنیایی که این چنین با عدم قطعیت روبرو است، استفاده از ابزارهای مدیریت ریسک کمک شایانی به کنترل شرایط معامله خواهد کرد. حد سود (Take Profit) و حد ضرر (Stop Loss) دو ابزار ساده و کاربردی برای کنترل سود و زیان معاملهگران در بازارهای مختلف مالی است.
در ادامه این مطلب با تیک پروفیت، نحوه عمل، مزایا و معایب و نکاتی برای استفاده بهتر از آن آشنا خواهیم شد. با ما همراه باشید.
حد سود عدم قطعیت برای یک معامله گر در بورس چیست؟
سفارش حد سود (Take Profit Order) در واقع سفارشی برای خروج از یک معامله باز است. در این سفارش، معاملهگر با تعیین قیمتی مشخص، محل خروج خود از یک معامله را تعیین میکند. اگر قیمت بازار به قیمت مشخص شده در سفارش برسد، پوزیشن معاملهگر با سود بسته میشود. به بیانی دیگر، این سفارش، سفارش محدودی (Limit Order) است که در صورت رسیدن قیمت بازار به آن قیمت، بخش یا تمامی از آن پر (اجرا) میشود.
برای مثال، فرض کنید که فردی بیت کوین را در قیمت ۴۰۰۰۰ دلار خریداری (لانگ) کرده است. او امیدوار است که در آینده کوتاهمدت قیمت بیت کوین به ۴۵۰۰۰ دلار برسد. این رقم، سود مطلوب و قابل انتظار وی برای این معامله است. با تعیین حد سود در آن قیمت، در صورت رسیدن قیمت بیت کوین (BTC) به رقم مشخص شده، سفارش او پر میشود. در شرایط فروش استقراضی (شورت Short)، رقم حد سود، پایینتر از رقم فعلی دارایی است. برای مثال اگر سرمایهگذاری انتظار داشته باشد که قیمت اتر (ETH) از سطح فعلی ۳۰۰۰ دلار پایینتر بیاید، با باز کردن پوزیشن شورت بر روی این رمزارز میتواند از این حرکت قیمتی سود برد. حال برای محقق شدن سود، او سفارش حد سودی برای قیمت ۲۷۵۰ دلار میگشاید تا با رسیدن قیمت اتر به این عدد، اترهایش به فروش رود و سود مورد انتظارش محقق شود.
از حد سود معمولا به شکل ترکیبی در کنار حد ضرر استفاده میشود. حد ضرر یا استاپ لاس، نقطه خروج سرمایهگذار در صورت محقق نشدن شرایط مورد انتظار در معامله را نشان میدهد. با مشخص بودن حد سود و زیان یک معامله، میتوان نسبت سود به زیان (ریسک به ریوارد Risk/Reward) را محاسبه کرد. از این نسبت در تعیین اندازه معامله در روشهای مختلف مدیریت سرمایه میتوان استفاده کرد.
در مواجهه با یک معامله، میتوان سه استراتژی کلی در خصوص سیو سود و خروج در نظر گرفت:
- تعیین نکردن حد سود و باز گذاشتن آن
- تعیین حد سود و بستن کامل معامله و ذخیره سود در صورت رشد بازار
- تعیین حد سود و بستن بخشی از معامله (بدون ریسک کردن معامله/ذخیره سود پلهای و…)
در ادامه با مزایا و معایب Take Profit آشنا خواهیم شد.
مزایای استفاده از تیک پروفیت چیست؟
برخی از محاسن استفاده از این امکان به شرح زیر است:
اطمینان از کسب سود
با به کار بستن این دستور، در شرایط بازار مساعد، میتوان از کسب (حداقلی) سود مطمئن شد. ذخیره سود هر چند اندک، بهتر از از دست دادن فرصت خروج از پوزیشن سودده است.
کاهش ریسک
در بسیاری از مواقع قیمت دارایی مورد نظر ممکن است پس از حرکت در جهت دلخواه، به ناگهان بازگردد و به ضرر ختم شود. وجود سوپاپ اطمینانی مثل این سفارش، میتواند سبب کاهش ریسک در تغییر جهت بازار شود. همچنین در صورت استفاده از تعیین حد سود در کنار حد ضرر شناور (دنبالکننده یا Trailing) یا تغییر حد ضرر به نقطه سر به سر، میتوان برخی معاملات را تبدیل به معاملههای بدون ریسک کرد. همچنین با خروج بخشی از سرمایه، میتوان ریسک باز گذاشتن کل معامله را کاهش داد.
کاهش تاثیر احساسات
یکی از بزرگترین دشمنان یک تریدر، احساسات اوست. ترس، آز و طمع، شک و تردید هر کدام میتوانند سرنوشت معاملهای که میتوانست موفق باشد را تغییر دهند. با استفاده از این دستور، میتوان آرامش روانی لازم برای حضور در بازارهای مالی را بازیافت. با توجه به عدم نیاز به حضور سرمایهگذار برای اجرای این سفارش، معاملهگر میتواند با دور شدن از پای نمودار قیمت، از استراتژی «بگذار و فراموش کن» استفاده کند.
معایب بهکارگیری حد سود چیست؟
اما همهچیز به سادگی آنچه به نظر میرسد نیست. برخی از معایب استفاده از سفارش Take Profit به شرح زیر است:
از دست دادن روند
گاهی اوقات معامله سودآور شما بخشی از روند طولانی مدتی است که شرایط بازار را دگرگون خواهد کرد. با ذخیره سود در ابتدای این حرکت قیمتی، ممکن است نتوانید از سودی که انتظاراتان را میکشید، بهره برید.
ممکن است اجرا نشود
دستورات حد سود معمولا از جنس سفارشهای لیمیت هستند. سفارشهای لیمیت – به خصوص در شرایط نوسان شدید قیمت – ممکن است موفق به فروش/خرید دارایی مدنظر شما نشوند یا تمامی سفارش شما پر (Fill) نشود.
برای سرمایهگذاران بلند مدت مناسب نیست
سرمایهگذارانی که با دید بلند مدت پا به بازار گذاشتهاند، معمولا توان تحمل ریسک بالاتری دارند و با توجه به اطلاعات کلان اقتصادی تصمیم میگیرند حال آن که اهداف حد سود و ضرر معمولا توسط تحلیل تکنیکال یا روانشناسی بازار تعیین میشود.
نکاتی برای تعیین حد سود
نحوه معامله در بازارهای مالی فرمول ثابتی ندارد. هر کس با توجه به میزان تحمل ریسک، دانش، مدیریت سرمایه، جنس بازار و بسیاری دیگر از فاکتورها دست به طراحی سیستم معاملاتی شخصی خود میزند. با این حال چند سطح پرطرفدار برای تعیین نقطه خروج از بازار را در ادامه لیست کردهایم:
نقاط مقاومت و حمایت معتبر و طولانیمدت
بسیاری از سرمایهگذاران از نقاط حمایت و مقاومت معتبر و بلندمدت برای تعیین نقاط سود و زیان استفاده میکنند. توجه داشته باشید که معمولا در حوالی این نقاط (کمی بالاتر یا پایینتر) سفارش درج میشود چرا که امکان تشکیل کندل سایهای یا شکست نامعتبر این نقاط وجود دارد.
سطوح فیبوناچی و نقاط پیووت
به دلیل سهم بالای معاملات الگوریتمی و تاسی معاملهگران از الگوهای رایج تکنیکال همچون سطوح فیبوناچی، واکنش قیمتها به این سطوح بدل به پیشگویی خودشکوفا (Self-fulfilling Prophecy) میشود. بنابراین بهره جستن از این الگوها در تعیین حد سود و زیان میتواند کارامد باشد.
سطوح قیمت روانی
تجربه ثابت کرده است که بازار به قیمتهای رند واکنش نشان میدهد. بسیاری از بازگشتهای قیمتی، در قیمتهای رند رخ میدهد که خود بدین معنی است که حجم سفارشهای خرید/فروش در این قیمتها بالاست.
توجه به واگرایی و الگوهای رفتاری قیمت
هنگامی که پوزیشن بازی دارید، بخشی از توجه خود را معطوف به رفتار قیمت، به خصوص به هنگام وجود واگرایی بین قیمت و اندیکاتورها کنید. این واگرایی میتواند اطلاعات ارزشمندی برای تغییر حد سود و زیان فعلیتان به شما دهد.
پرسش و پاسخ
- حد سود (تیک پروفیت) چیست؟
سفارشی از جنس سفارش محدود است که معاملهگر در قیمتی بهتر از قیمت آغازین معامله قرار میدهد تا در صروت رسیدن قیمت بازار به آن، به شکل خودکار بسته شد و ذخیره سود نماید. - حد سود به چه چیز بستگی دارد؟
تعیین حد سود به استراتژی فردی هر معاملهگر بستگی دارد. میزان تحمل ریسک، پیشبینی آینده بازار و یافتههای تکنیکال، یکی از اصلیترین مواردی است که مورد توجه است.
جمعبندی
تعیین حد سود یکی از راهکارهای ابتدایی اما به شدت موثر در کنترل ریسک برای سرمایهگذاران است. اهمیت این نکته در بازار متلاطمی همچون بازار رمزارزها که تغییر دهها درصدی قیمت یک دارایی در روز در آن طبیعی تلقی میشود، دوچندان است. با ترکیب این سفارش در کنار حد زیان و اصول مدیریت سرمایه، میتوان جلوی از دست رفتن سرمایه در شرایط ناگوار بازار را گرفت. اما باید از محدودیتهای این سفارش با خبر بود و خصوصا در بازارهای کم عمق (با نقدینگی کم)، صرفا به وجود Take Profit اتکا نکرد. چرا که شاید نیاز به مداخله شخصی در میان باشد.
تجربه شما از کار با حد سود چیست؟ چه نکاتی را به ما و دیگر سرمایهگذران توصیه میکنید؟
دیدگاه شما