بررسی نسبتهای نقدینگی، آنی، جاری و وجوه نقد
نسبتهای نقدینگی در واقع بخشی از نسبتهای شرکتها محسوب میشوند که هدف آنها محاسبه میزان نقدینگی شرکت برای ایفای تعهدات یا دیون کوتاهمدت خود میباشد.
با نگاهی به ترازنامه شرکتها و بررسی بخش داراییها و بدهیهای جاری شرکت میتوان این نسبتها را محاسبه کرد تا یک شمای کلی از نسبتهای نقدینگی شرکتها به دست آورد.
مهمترین نسبتهای نقدینگی شرکتها شامل سه مورد بسیار مشهور میشود که عبارتند از: ۱٫ نسبت جاری، ۲٫ نسبت آنی و ۳٫ نسبت وجوه نقد. در زیر نحوه محاسبه این نسبتها را توضیح میدهیم.
نسبت جاری در واقع از تقسیم داراییهای جاری بر بدهیهای جاری شرکت به دست میآید و این ارقام معمولا در ترازنامه شرکتها و در قسمت داراییها و بدهیهای جاری موجود است. در واقع در حالت کلی این نسبت به ما میگوید آیا شرکت میتواند بدهیهای جاری و کوتاهمدت خود را از طریق داراییهای جاری پرداخت کند یا نه و این نسبت چه اندازه است. چون این دو آیتم در ترازنامه شامل داراییهایی است که قابلیت تبدیل شدن نسبتا سریع به نقدینگی را دارند و بدهیهای جاری نیز به سرعت میبایست از طریق این داراییها در دستور کار رفع تعهد قرار بگیرند. با یک تقسیم ساده میتوان این نسبت را به دست آورد. فرمول نسبت جاری به شرکت زیر است:
نسبت جاری = داراییهای جاری / بدهیهای جاری
نسبت آنی یکی دیگر از نسبتهای نقدینگی به شمار میرود که توانایی پرداخت بدهیهای جاری از طریق داراییهای سریعا نقدشونده را محاسبه میکند. این آیتم در واقع فقط بر داراییهایی متمرکز است که قابلیت سریع تبدیل به وجه نقد را دارند و یا اینکه از آنها برای رفع تعهدات شرکت میتوان استفاده کرد. به همین دلیل در محاسبه نسبت آنی معمولا موجودیهای مواد و کالا که قابلیت سریع نقدشوندگی ندارند از داراییهای جاری کسر میشود و سپس آن را بر بدهیهای جاری تقسیم میکنند. فرمول نسبت آنی به شرح زیر است:
نسبت آنی= داراییهای جاری – موجودی مواد و کالا / بدهیهای جاری
یکی دیگر از نسبتهای نقدینگی که گاهی مورد توجه تحلیلگران شرکتها قرار میگیرد نسبت وجوه نقد است. تعریف ساده این نسبت این است که شرکت تا چه حد میتواند بدهیهای جاری خود را با وجوه نقد خود که اکنون در دسترس دارد پرداخت کند. به همین خاطر در این نسبت معمولا حتی حسابهای دریافتنی نیز قرار نمیگیرد چرا که قابلیت سریع تبدیل به وجه نقد را ندارد. فرمول نسبت وجوه نقد به شرح ریر است:
نسبت وجوه نقد: موجودی نقدی + سرمایهگذاری کوتاهمدت / بدهیهای جاری
نسبت وجوه نقد معمولا یک نسبت به شدت محدود و محافظهکارانه است چرا که شرکتها برای رفع تعهدات جاری خود ابتکارات زیادی به کار میبرند و به همین دلیل تمرکز بر تنها موجودی نقد شرکت کمی تا حدودی محدودکننده است و نمیتواند یک آیتم بسیار مفیدی برای تحلیل وضعیت شرکت باشد.
چگونه سهام را نقد شونده کنیم؟
اگر با آشنایی مفاهیم و تعاریف اصلی وارد بازار سرمایه شده و شروع به معامله سهم نمایید، قطعا نتیجه حاصل از معاملات بسیار رضایت بخش تر از زمانی خواهد بود که بدون اطلاعات کافی سرمایه خود را وارد عرصه ی خرید و فروش سهام کنید.
پس قبل از اینکه به دنیای بورس و سرمایه گذاری وارد شوید بهتر است با برخی مفاهیم و اصطلاحات آشنا باشید؛ از جمله: نقد شوندگی، تالار اصلی و تالار فرعی بورس و تفاوت های اصلی آنها.
نقدشوندگی:
نقدشوندگی بیشتر یک سهم بدین معناست که سرعت تبدیل آن سهم یا دارایی به پول نقد بیشتر است. در حقیقت سهامی که بیشتر در بازار بورس مورد معامله قرار می گیرد، نظر سرمایه گذاران بیشتری را به خود جلب کرده و سهام نقد شونده ای است.
تالار اصلی بورس:
در سال 1381 با تصمیم بازار بورس تهران به دلایل متعددی از جمله؛ تفکیک شرکت های نقد شونده و غیر نقد شونده، ایجاد حس رقابت بین مدیران شرکت ها و شفاف سازی وضعیت سهام برای معامله گران، سهام شرکت های نقد شونده و غیر نقد شونده در تابلوهای مختلفی به نمایش گذاشته شد. طبق این طرح قیمت ها و معاملات بورس در سه تابلو به نمایش گذاشته می شود، تابلوی اول و دوم در تالار اصلی بورس قرار دارند که نشان دهنده ی قیمت های مربوط به سهام نقد شونده هستند و سهام این شرکت ها در این تالار معامله می شود و تابلوی فرعی که در تالار فرعی قرار دارد. در حقیقت تالار اصلی بورس مناسب سرمایه گذاران و سهامدارانیست که مایلند دارایی خود را در کوتاه ترین زمان ممکن به پول نقد تبدیل کنند.
تالار فرعی بورس:
همانطور که در فوق نیز ذکر شد تابلوی فرعی قیمت ها در تالار فرعی بورس قرار دارد و در حقیقت این تالار مکانی برای معامله ی سهامیست که نقد شوندگی کمتری دارد. تالار فرعی بورس مناسب سهامداران و سرمایه گذارانی است که دارای استراتژی دید بلند مدت در سرمایه گذاری هستند و قصد ندارند در زمانی کوتاه سهام یا دارایی خود را به پول نقد تبدیل کنند.
تفاوت تالار اصلی و فرعی:
باید توجه داشت که از نظر ساختار معاملاتی تفاوتی بین تالار اصلی و فرعی بورس وجود ندارد. در حقیقت قوانین و مقررات حاکم بر معاملات در هر دو تالار کاملا مشابه بوده و فرآیند کلی معامله سهام یکسانی دارند. تنها تفاوت بین تالار اصلی و فرعی بورس در نوع سهامیست که مورد معامله قرار می گیرد. همانطور که در بالا نیز اشاره شد سهام شرکت هایی که نقدشوندگی بالاتری دارند در تالار اصلی بورس و سهام شرکت های غیر نقدشونده در تالار فرعی بورس مورد معامله قرار می گیرد.
مزایای جداسازی تالار اصلی و فرعی:
جداسازی تالارهای اصلی و فرعی بورس علاوه بر مزیت های اشاره شده مانند شفاف سازی وضعیت سهام و ایجاد حس رقابت بین شرکت ها برای ارتقا و تغییر شرایط خود تا رسیدن به تالار اصلی بورس، باعث می شود تا سرمایه گذاران نیز با آگاهی بیشتری مسیر سرمایه گذاری خود را برای ورود به بازار سرمایه انتخاب کنند و نا خواسته دارایی خود را وارد معاملاتی که مغایر با استراژی آن هاست نکنند.
اگر در زمینه های فوق سوالی دارید يا برای مشاوره، می توانید با مشاوران بورس كست در تماس باشید.
محاسبه صرف ریسک سهام (equity risk premium)
صرف ریسک سهام (equity risk premium) یک پیشبینی بلندمدت است که نشان میدهد بازار سهام چقدر با ابزارهای بدهی بدون ریسک، عملکرد بهتری خواهد داشت.
صرف ریسک سهام (equity risk premium) یک پیشبینی بلندمدت است که نشان میدهد بازار سهام چقدر با ابزارهای بدهی بدون ریسک، عملکرد بهتری خواهد داشت.
سه مرحله محاسبه صرف ریسک به شکل زیر است:
- بازده مورد انتظار سهام را محاسبه کنید
- بازده مورد انتظار اوراق قرضه بدون ریسک را محاسبه کنید
- مابه التفاوت را کم کنید تا صرف ریسک سهام را بدست بیاورید
در این مقاله، با بررسی فرآیند محاسبه در عمل با دادههای واقعی، نگاه عمیقتری به فرضیات و اعتبار صرف ریسک میاندازیم.
نکات مهم
- صرف ریسک سهام پیش بینی می کند که سهام در بلندمدت چقدر در سرمایه گذاری های بدون ریسک بهتر عمل خواهد کرد.
- محاسبه صرف ریسک را می توان با دریافت بازده مورد انتظار تخمینی سهام و کم کردن آنها از بازده مورد انتظار تخمینی اوراق بدون ریسک انجام داد.
- برآورد بازده سهام آتی دشوار است، اما می تواند از طریق یک رویکرد مبتنی بر سود انجام شود.
- محاسبه صرف ریسک مستلزم فرضیاتی است که از منطقه امن به مشکوک پیش می روند.
مرحله اول: بازده کل مورد انتظار سهام را تخمین بزنید
برآورد بازده سهام آتی، دشوارترین مرحله است. در اینجا دو روش برای پیشبینی بازده سهام در بلندمدت معرفی کردیم:
اتصال به مدل درآمد
طبق مدل مبتنی بر سود، بازده مورد انتظار برابر با بازده سود است. شاخص S&P 500 را، از 31 دسامبر 1988 تا 31 دسامبر 2003 در نظر بگیرید:
در نمودار بالا، شاخص S&P 500 (خط بنفش) را به دو بخش تقسیم می کنیم: سود هر سهم (خط سبز) و P/E (خط آبی رنگ). در هر نقطه، می توانید سود هر سهم را در نسبت P/E ضرب کنید تا مقدار شاخص را بدست آورید. به عنوان مثال، در آخرین روز دسامبر 2003، شاخص S&P به 1،112 رسید (از 1111.92 گرد شد). در آن زمان، سود هر سهم شرکت های ترکیبی 45.20 دلار بود، و نسبت P/E حدودا 24.6 (45.20 دلار x 24.6 = 1112) بود.
از آنجایی که شاخص سال را با (P/E)، 25 به پایان رساند، بازده سود 4% بود (1 ÷ 25 = 0.04). با توجه به رویکرد مبتنی بر سود، بازده اسمی مورد انتظار قبل از تورم 4٪ بود .ایده شهودی اصلی استراتژی بازگشت به میانگین (mean reversion) است، این نظریه که نسبت های P/E نمی توانند قبل از اینکه به یک حد وسط طبیعی بازگردند، خیلی زیاد یا خیلی کم شوند. در نتیجه، P/E بالا به معنای بازده آتی کمتر و P/E پایین به معنای بازده آتی بالاتر است.
نکته: ریسک سهام و صرف ریسک بازار اغلب به جای هم استفاده می شوند، حتی با وجود اینکه اولی به سهام اشاره دارد در حالی که دومی به همه ابزارهای مالی اشاره دارد.
میتوانیم ببینیم که چرا برخی هشدار میدهند که بازده سهام در دهه آینده نمیتواند با بازده دو رقمی دهه 1990 همگام شود. 10 سال از 1988 تا 1998 را در نظر بگیرید و حباب حاد پایان دهه را حذف کنید. سود هر سهم با نرخ سالانه 6.4 درصد رشد کرد، اما شاخص S&P رشد چشمگیر 16 درصدی داشت.
این تفاوت از اصطلاح افزایش متعدد ناشی می شود (افزایش نسبت P/E از حدود 12 به 28). بدبینان آکادمیک از منطق ساده استفاده می کنند. اگر در پایان سال 2003 از نسبت P/E پایه حدود 25 شروع کنید، تنها میتوانید بازدهی بلندمدت تهاجمی را دریافت کنید که با افزایش بیشتر نسبت P/E از رشد سود پیشی میگیرد.
اتصال به مدل سود سهام
طبق مدل سود سهام، بازده مورد انتظار برابر است با بازده سود سهام، به علاوه رشد در سود سهام. همه اینها در درصد بیان می شوند. در اینجا بازده سود سهام S&P 500 از سال 1988 تا 2003 قرار گرفته است:
این شاخص سال 2003 را با سود سهام 1.56 درصد به پایان رساند. ما فقط باید یک پیش بینی بلندمدت از رشد سود سهام بازارها به ازای هر سهم اضافه کنیم. یکی از راههای انجام این کار این است که فرض کنیم رشد سود سهام با رشد اقتصادی دنبال میشود. و ما چندین معیار اقتصادی برای انتخاب داریم، از جمله تولید ناخالص ملی (GNP)، تولید ناخالص داخلی سرانه، و تولید ناخالص ملی سرانه.
برای مثال، تولید ناخالص داخلی واقعی را 4 درصد در نظر بگیرید. برای استفاده از این معیار برای تخمین بازده سهام آتی، باید یک رابطه واقعی بین آن و رشد سود سهام را تشخیص دهیم. احتمال اینکه رشد تولید ناخالص داخلی واقعی 4 درصد، به رشد 4 درصدی در سود سهام به ازای هر سهم تبدیل شود، ریسک بزرگی است. به ندرت پیش آمده که رشد سود سهام با رشد تولید ناخالص داخلی همگام باشد و دو دلیل خوب برای این امر وجود دارد.
اولاً، کارآفرینان خصوصی سهم ناهمگونی از رشد اقتصادی ایجاد میکنند، درصورتی که بازارهای عمومی اغلب در رشد سریع اقتصاد نقشی ندارند. دوم، رویکرد سود سهام مربوط به رشد هر سهم است و مشکلی در آن وجود دارد زیرا شرکت ها سهام اولیه خود را با انتشار اختیار خرید سهام کاهش می دهند. درست است که بازخرید سهام آن را متعادل میکند، اما به ندرت کاهش اختیار خرید سهام را جبران می کند. بنابراین، شرکت های سهامی عام رقیق کننده های خالص پایدار و قابل ملاحظه ای هستند.
تاریخ به ما می گوید که در بهترین حالت رشد تولید ناخالص داخلی واقعی 4 درصد، به رشد تقریباً 2 درصدی یا 3 درصدی سود سهام واقعی به ازای هر سهم تبدیل می شود. اگر پیش بینی رشد خود را به سود سهام اضافه کنیم، حدود 3.5٪ تا 4.5٪ (1.56٪ + 2 تا 3٪ = 3.5٪ تا 4.5٪) به دست می آید. جواب ما اتفاقاً با 4% پیشبینیشده توسط مدل سود همخوانی دارد و هر دو اعداد قبل از تعدیل تورم به صورت اسمی بیان میشوند.
مرحله دوم: نرخ «بدون ریسک» مورد انتظار را تخمین بزنید
نزدیکترین مسئله به سرمایه گذاری بلندمدت مطمئن، اوراق بهادار محافظت شده از تورم خزانه داری (TIPS) است. از آنجایی که پرداخت بهره و اصل سرمایه به صورت شش ماهه برای تورم تنظیم میشوند، بازده اوراق بهادار محافظت شده از تورم خزانه داری در حال حاضر یک بازده واقعی است. اوراق بهادار محافظت شده از تورم خزانه داری واقعاً بدون ریسک نیست. اگر نرخ بهره زیاد یا کم شود، قیمت آنها به ترتیب پایین یا بالا میرود. با این حال، اگر یک قرارداد اوراق بهادار محافظت چگونه سهام را نقد شونده کنیم؟ شده از تورم خزانه داری را تا سررسید آن نگه دارید، می توانید نرخ بازده واقعی را بدست آورید.
در نمودار بالا، بازده اسمی 10 ساله خزانه داری (خط آبی) را با بازده واقعی معادل آن (بنفش) مقایسه می کنیم. بازده واقعی به سادگی تورم را کم می کند. خط سبز چگونه سهام را نقد شونده کنیم؟ کوتاه مهم است. خط سبز کوتاه، بازده اوراق بهادار محافظت شده از تورم خزانه داری 10 ساله در طول سال 2002 نشان می دهد. ما پیش بینی می کنیم که بازده تعدیل شده تورمی، در اوراق خزانه داری معمولی 10 ساله (بنفش) از نزدیک با اوراق بهادار محافظت شده از تورم خزانه داری 10 ساله (سبز) دنبال شود. در پایان سال 2003، آنها به اندازه کافی به هم نزدیک بودند. بازده اوراق بهادار محافظت شده از تورم خزانه داری 10 ساله فقط 2% بود و بازده واقعی خزانه داری حدود 2.3% بود. بنابراین، بازده واقعی 2% بهترین حدس ما در بازده واقعی آینده سرمایه گذاری اوراق قرضه امن است.
مرحله سوم: بازده تخمینی اوراق قرضه را از بازده تخمینی سهام کم کنید
وقتی پیشبینی بازده اوراق قرضه را از بازده سهام کم میکنیم، صرف تخمینی ریسک سهام را از +1.5٪ تا +2.5٪ دریافت میکنیم:
انواع فرضیات
این مدل، پیشبینی می کند بنابراین به فرضیات نیاز دارد. با این حال، برخی از فرضیات امن تر از دیگران هستند. اگر مدل و نتیجه آن را رد می کنید، مهم است که بدانید دقیقاً کجا و چرا با آن مخالف هستید. سه نوع فرض وجود دارد که از سطح ایمن تا مشکوک را شامل می شود.
اولاً، این مدل فرض میکند که در بلندمدت کل بازار سهام نسبت به اوراق بهادار بدون ریسک، عملکرد بهتری دارد. این یک فرض مطمئن است زیرا بازدههای متفاوت بخشهای مختلف و تغییرات کوتاهمدت بازار را فراهم میکند. سال تقویمی 2003 را در نظر بگیرید که طی آن S&P 500 حدودا 26% جهش کرد، در حالی که کاهش ملایمی در نسبت P/E را تجربه کرد.
هیچ مدل صرف ریسک سهامی چنین جهشی را پیش بینی نمی کرد، اما این جهش مدل را بی اعتبار نمی کند. علت اصلی آن پدیدههایی بود که نمیتوان آنها را در طولانیمدت ادامه داد: افزایش 17 درصدی سود هر سهم آتی (یعنی برآورد سود هر سهم برای چهار فصل آینده) و افزایش باورنکردنی 60 درصدی به علاوه سود هر سهم تحقق یافته (طبق S&P، از 27.60 دلار به 45.20 دلار).
دوم، این مدل مستلزم آن است که رشد واقعی سود سهام به ازای هر سهم یا سود هر سهم، در بلندمدت به نرخ رشد تک رقمی بسیار پایین محدود شود. این فرض، مطمئن به نظر می رسد اما هنوز جای بحث دارد. از یک سو، هر مطالعه جدی درباره بازده های تاریخی (مانند مطالعات رابرت آرنوت، پیتر برنشتاین، یا جرمی سیگل) این واقعیت غم انگیز را ثابت می کند که چنین رشدی به ندرت چگونه سهام را نقد شونده کنیم؟ برای یک دوره پایدار به بالای 2 درصد می رسد.
از سوی دیگر، خوش بینان این حوزه احتمال می دهند که فناوری می تواند جهشی ناپیوسته در بهره وری ایجاد کند که می تواند منجر به نرخ رشد بالاتر شود. به هر حال، شاید اقتصاد جدیدی در راه باشد. اما حتی اگر این اتفاق بیفتد، مطمئناً به جای همه سهام، مزایای آن نصیب بخشهای منتخب بازار خواهد شد. همچنین، منطقی است که شرکت های سهامی عام بتوانند عملکرد تاریخی خود را معکوس کنند، بازخرید سهام بیشتری را انجام دهند، اختیار سهام کمتری را اعطا کنند، و اثرات فرسایشی رقیق سازی را بهبود دهند.
در نهایت، فرض مدل این است که سطوح ارزش گذاری فعلی، تقریبا درست است. ما فرض کردهایم که در پایان سال 2003، نسبت (P/E) 25 و بازده قیمت به سود سهام 65 (بازده سود سهام 1 ÷ 1.5 درصد) در آینده نیز ادامه خواهد داشت. واضح است که این فقط یک حدس است! اگر بتوانیم تغییرات ارزش گذاری را پیش بینی کنیم، شکل کامل مدل صرف ریسک سهام به صورت زیر خواهد بود:
کلام آخر
صرف ریسک سهام، به عنوان تفاوت بین بازده واقعی تخمینی سهام و بازده واقعی تخمینی اوراق قرضه ایمن محاسبه می شود – یعنی بازده بدون ریسک را از بازده دارایی مورد انتظار کم کنید (مدل یک فرض کلیدی دارد که ارزش گذاری فعلی نسبت تقریباً درست است).
نرخ اسناد خزانه داری ایالات متحده (T-Bill) اغلب به عنوان نرخ بدون ریسک استفاده می شود. نرخ بدون ریسک صرفاً فرضی است، زیرا همه سرمایهگذاریها مقداری ریسک ضرر دارند. با این حال، نرخ اسناد خزانه داری ایالات متحده معیار خوبی است زیرا داراییهای نقد شونده خوبی هستند، درک آن آسان است و دولت ایالات متحده هرگز در تعهدات بدهی خود قصور نکرده است.
هنگامی که بازده سود سهام، به اندازه کافی به بازده اسناد خزانه داری ایالات متحده نزدیک شود، کسر سازی به راحتی صرف را به یک عدد کاهش می دهد (نرخ رشد بلندمدت سود سهام پرداخت شده به ازای هر سهم).
صرف ریسک سهام می تواند سرمایه گذاران را در ارزیابی سهام راهنمایی کند، اما تلاش می کند تا بازده آتی سهام را بر اساس عملکرد گذشته آن پیش بینی کند. فرضیات در مورد بازده سهام می تواند مشکل ساز باشد زیرا پیش بینی بازده آتی می تواند دشوار باشد. صرف ریسک سهام فرض می کند که بازار همیشه بازدهی بیشتری نسبت به نرخ بدون ریسک ارائه می دهد، که ممکن است یک فرض معتبر نباشد. صرف ریسک سهام می تواند راهنمای سرمایه گذاران باشد، اما چگونه سهام را نقد شونده کنیم؟ محدودیت های قابل توجهی دارد.
5 نکته مهمی که باید برای خرید و فروش سهام بدانید!
خرید و فروش سهام هم مانند هر کار دیگری، اصول و نکاتی دارد که اگر رعایت شوند، سرمایهگذار بیشترین سود را کسب میکند و در غیر این صورت، ممکن است متحمل ضررهای زیادی شود. فعالیت در بازار سرمایه، نیازمند برخی نکات کلیدی برای خرید و فروش است که معمولا با کسب تجربه در بازار به دست میآید. در این مقاله قصد داریم برخی از این نکات را برای شما بازگو کنیم پس اگر شما هم به تازگی وارد بورس شدهاید، خواندن آن را از دست ندهید.
معمولا سرمایهگذاران تازه وارد به بازار سرمایه به دلیل نداشتن تجربه دست به معاملاتی میزنند که عجیب است و نشان از عدم تجربه در بازار دارد. به همین دلیل هم زیان میکنند. البته این نکته را به خاطر داشته باشید که حتی یک فعال بازار سرمایه و سرمایهگذار با تجربه هم ممکن است در معاملات خود زیان داشته باشد اما در نهایت برایند معاملات یک سرمایهگذار باید مثبت و رو به رشد باشد.
نکات مهم برای خرید و فروش سهام
1- افزایش حجم معاملات
یکی از بهترین سیگنالهای رصد سهام شرکتها برای خرید یا حتی فروش، حجم معاملات سهم است. در مقالات قبل گفتیم که حجم معاملات چگونه سهام را نقد شونده کنیم؟ یکی از نشانههای ورود و خروج نقدینگی در سهم به حساب میآید. اما برخی از نکات کاربردی در خرید و فروش سهم با استفاده از حجم معاملات وجود دارد. به عنوان مثال فرض کنید که سهمی چند روز متوالی در صف خرید است و در طول این بازه، حجم کمی معامله میشود؛ افزایش حجم معاملات در طی یک روز خاص میتواند نشان دهنده خالی کردن سهم باشد. معمولا در این حالت رفتار قیمتی سهم به گونهای است که شاهد فشار فروش در سهم هستیم و قیمتهای آخرین معامله خیلی زود افت میکند. در این شرایط به خاطر داشته باشید که معمولا با رسیدن قیمت از محدودههای مثبت به محدودههای منفی یک فشار فروش مضاعف به سهم وارد میشود. با دید این شرایط و با در نظر گرفتن تابلو معاملاتی سهم اقدام به فروش سهم کنید.
2- خرید سهم در محدودههای مقاومت
یکی دیگر از نکات مهم در خرید و فروش سهام، خرید سهم در محدودههای مقاومت توسط برخی از سرمایهگذاران است. معمولا سهامی که دارای صف خرید هستند، در محدودههای مقاومت حجم عرضههای سهم افزایش مییابد و از آنجایی که سهم چند روز صف خرید بوده این اشتباه برای سرمایهگذران ایجاد میشود که با عرضه سهم، باید آن را خریداری کنند در صورتی که خرید سهم در محدودههای مقاومتی (مقاومت داینامیک یا مقاومت استاتیک) کار بسیار اشتباهی است. البته این نکته را مد نظر داشته باشید که بازیگران سهم از آنجایی که قصد فروش سهم خود را دارند، سعی میکنند با معاملات کاذب رخ سهم را زیبا جلوه دهند و رغبت لازم را در سرمایه گذاران برای خرید سهم ایجاد کنند. پس سعی کنید که آموزش تحلیل تکنیکال را ببینید و حتی الامکان در محدودههای مقاومتی اقدام به خرید سهم نکنید و سعی کنید بعد از شکست مقاومت و تثبیت قیمتی خرید خود را انجام دهید.
3- خرید سهم در حال کاهش قیمت
زمانی که ترند حرکتی سهمی نزولی است و شما نیز سهام شرکت را دارید، اقدام به کم کردن میانگین قیمت با خرید پله ای نکنید چرا که مشخص نیست ترند نزولی چه زمانی به پایان میرسد و در صورت کاهش قیمت ممکن است سهام شما مجددا وارد زیان شود. اگر قصد خرید سهام در ترندهای نزولی را دارید بهتر است صبر کنید تا سهم به پایان اصلاح قیمتی خود برسد و گارد صعودی به خود بگیرید که این حالت نیز مستلزم شرایط خاصی است. یعنی در محدودههای حمایت حجم معاملات سهم به یکباره افزایش یابد. البته این موضوع را هم به خاطر داشته باشید که خرید سهم در حرکات نزولی با شرایط خاص باید زمانی اتفاق بیفتد که بازار دارای شرایط نرمالی باشد. در غیر این صورت اگر ترند کلی بازار نیز نزولی باشد معمولا کمتر شاهد تغییر حرکت هستیم و خریدهای با حجم زیاد نیز معمولا سودی ندارد.
4- نقدشوندگی سهم
یکی از نکات مهم در خرید و فروش سهام نقد شوندگی سهم است. همواره سهام شرکتی را خریداری کنید که حجم معاملات روزانه آن مناسب باشد و به اصطلاح سهم نقدشوندگی لازم را داشته باشد چرا که اگر سهم نقدشونده نباشد زمانی که قصد فروش آن را دارید کسی از شما سهم را خریداری نمیکند. معمولا سهامی که نقدشوندگی پایینی دارند چگونه سهام را نقد شونده کنیم؟ در محدودههای سقف و کف قیمت مجاز روزانه یا دارای صف خرید هستند یا دارای صف فروش. برای درک بهتر این موضوع بهتر است سهام نبروج از گروه نساجی را بررسی کنید و سابقه معاملاتی آن را ببینید.
5-بررسی رفتار سرمایه گذاران در قیمتها
فرض کنید سهام شرکتی را به لحاظ تکنیکال بررسی کرده و قصد خرید آن را در قیمت 710 تومان داشته باشید. حال سوال اینجاست که آیا صرفا با دید تکنیکال باید سهم را خرید؟ پاسخ منفی است چرا که صرفا با دید تکنیکال نمیتوان سهم را خریداری کرد و باید عوامل رفتاری اثرگذار در قیمت سهم را نیز مد نظر قرار داد. به عنوان مثال در بحث رفتار قیمتی سهم باید به برخی از نکات توجه کرد. فرض کنید در مثال ذکر شده آخرین معامله سهم در محدودههای 172 تومان و -3% باشد و قیمت پایانی سهم نیز +2% باشد. خب حالت فروق نشان میدهد که عرضههای فراوانی در سهم اتفاق افتاده است به گونهای که بخش زیادی از سهم در محدودههای مثبت معامله شده و به همین دلیل قیمت پایانی سهم مثبت شده است اما عرضههای فراوان موجب کاهش قیمت سهم شده و خریدار در نهایت عقبنشینی کرده است. به همین دلیل انتظار کاهش قیمت برای فردا وجود دارد. پس میتوان گفت که خرید سهم علی رغم اینکه به لحاظ تکنیکال مناسب است ولی به لحاظ رفتارشناسی بازار مناسب نیست و به همین دلیل نباید سهم مورد نظر را خریداری کرد.
با الگوی فنجان و دسته چطور بازار کند را شکار کنیم؟
حتما شما هم خیلی دوست دارید که تحلیل تکنیکال یاد بگیرید اما نمیدانید از کجا باید شروع کنید. گام اول در تحلیل تکنیکال نمودارخوانی است. نمودارخوانی یعنی درک چگونگی رفتار قیمتی یک دارایی. یکی از تکنیکهای مورد استفاده، بررسی الگوهای قیمتی است. الگوهای قیمتی شامل دو دسته الگوهای ادامه دهنده و الگوهای برگشتی هستند.
ما در این مقاله میخواهیم شما را با یکی از انواع الگوهای قیمتی یعنی الگوی فنجان و دسته (Cup And Handle) آشنا کنیم. این الگو نقطه شروع خوبی برای ورود به تحلیل تکنیکال است. پس برای آشنایی با آن با مدرسه تحلیل همراه باشید.
فنجان و دسته (cup and Handle) چیست؟
الگوی قیمت فنجان و دسته در نمودار قیمت اوراق بهادار یک اندیکاتور تکنیکال است که شبیه یک فنجان دسته دار است، جایی که فنجان به شکل “u” است و دسته دارای حرکت اندکی به سمت پایین است. فنجان و دسته به عنوان یک سیگنال صعودی در نظر گرفته میشود، حجم معاملات در سمت راست الگو کمتر است. مدت زمان شکلگیری این الگو میتواند کوتاهی هفت هفته یا تا 65 هفته طول بکشد.
فنجان (کاپ) و دسته به شما چه می گوید؟
تکنسین آمریکایی ویلیام جی اونیل در کتاب چگونه در سهام کسب درآمد کنیم، که در سال ۱۹۸۸ منتشر شد، الگوی فنجان و دسته (C&H) را معرفی کرد. بعد از آن الزامات تکنیکال را از طریق مجموعه ای از مقالات منتشر شده در Investor’s Business Daily، که در سال 1984 تأسیس کرد، اضافه کرد.
زمانیکه این الگو تشکیل میشود و قیمت مجدد قیمتهای قبلی را تست میکند، احتمال فشار فروش سرمایهگذارانی که قبلا اقدام به خرید کردهاند، قبل از رشد قیمت باعث افت و تشکیل روند نزولی میشود. مدت زمان این روند نزولی ۴ روز تا ۴ هفته است.
عوامل موثر بر الگوی فنجان و دسته (cup and Handle)
هنگام تشخیص الگوهای فنجان و دسته به موارد زیر توجه کنید:
به طورکلی، فنجانهایی با کفی بلندتر و بیشتر به شکل U، سیگنال قویتری هستند. از فنجانهایی با ته تیز “V” خودداری کنید.
در حالت ایده آل، فنجان نباید بیش از حد عمیق باشد. همچنین از دستههایی که بیش از حد عمیق هستند خودداری کنید، چون دستهها باید در نیمه بالایی الگوی فنجان شکل بگیرند.
با کاهش قیمتها حجم باید کاهش پیدا کند، سپس زمانی که سهام شروع به حرکت به سمت بالاتر میکند، حجم باید افزایش پیدا کند تا قیمت مجدد به بالاترین قیمت قبل برسد.
در دسته، روندی مشابه فنجان وجود دارد. در محدوده نزولی، با کاهش حجم معاملات و در محدوده صعودی (نیمه راست دسته)، با افزایش حجم معاملات روبهرو هستید.
نمونه ای از نحوه استفاده از فنجان (کاپ) و دسته
شکل زیر الگوی کلاسیک فنجان و دسته هست. نحوه ورود به معامله شبیه به تصویر زیر است. درصورت شکست خط روند دسته میتوان احتمال رشد قیمت را داشت. اما بهتر است اجازه دهید قیمت سطح مقاومتی را بشکند و سپس خرید کنید.
تعیین هدف قیمتی در الگوی فنجان و دسته
حد ضرر
معاملهگران همواره در معاملات خود یک محدوده قیمتی را به عنوان حد ضرر تعیین می کنند. به این معنا که اگر قیمت مطابق سناریو احتمالی آنها حرکت نکرد، با رسیدن به آن محدوده اقدام به خروج از معامله کنند. داشتن حد ضرر پارامتر بسیار مهم و حیاتی است. در الگوی فنجان و دسته، پایینترین سطح قیمتی دسته به عنوان حد ضرر است.
حد سود
از طرفی معاملهگران در صورت تحقق سناریو احتمالی خود، قیمتی را به عنوان قیمت خروج خود از معامله تعیین میکنند. هدف قیمتی در الگوی فنجان و دسته به اندازه عمق فنجان از ناحیه شکست خط مقاومتی است.
شکل زیر الگوی فنجان و دسته در نمودار قیمتی ارز دیجیتال solana است. شاهد شکست خط مقاومتی و رشد قیمت به اندازه عمق فنجان هستیم.
محدودیت های فنجان و دسته
مثل سایر الگوهای تکنیکال، هماهنگی الگوی فنجان و دسته هم باید توسط سایر سیگنالها و اندیکاتورها تایید شود. خوب است بدانید الگوی فنجان و دسته، دارای برخی محدودیتهای معاملاتی است. اولین مورد اینکه مدت زمان طولانی تشکیل کامل این الگو است. بنابراین اقدام و تصمیم معاملاتی بسیار طول میکشد. از طرفی یک ماه تا یک سال زمان بندی معمولی برای شکل گیری یک الگو فنجان و دسته است. همچنین ممکن است خیلی سریع اتفاق بیفتد یا چندین سال طول بکشد تا خودش را ثابت کند، که این باعث ابهام در معامله میشود.
موضوع دیگر مربوط به عمق بخش فنجان است. گاهی اوقات یک فنجان کم عمقتر میتواند یک سیگنال باشد، در حالی که یک فنجان عمیق میتواند یک سیگنال نادرست ایجاد کند. گاهی اوقات فنجان بدون دسته مشخص تشکیل میشود. در نهایت، یک محدودیت مشترک در بسیاری از الگوهای تکنیکال این است که ممکن است در سهام غیر نقدشونده قابل اعتماد نباشند.
الگوی فنجان و دسته چه چیزی را نشان می دهد؟
یک فنجان و دسته یک اندیکاتور تکنیکال است که در آن حرکت قیمت یک اوراق بهادار شبیه یک “کاپ” است و به دنبال آن یک الگوی قیمت روند نزولی دارد. این افت، یا “دسته” به معنای نشان دادن فرصت خرید برای طولانی کردن یک اوراق بهادار است. هنگامی که این بخش از شکل گیری قیمت به پایان رسید، ممکن است امنیت مسیر خود را معکوس کند و به نقاط اوج چگونه سهام را نقد شونده کنیم؟ جدیدی برسد. به طور معمول، الگوهای فنجان و دسته بین هفت هفته تا یک سال کاهش می یابد.
آیا الگوی جام و دسته صعودی است؟
به عنوان یک قاعده کلی، الگوهای فنجان و دسته شکلهای قیمتی صعودی هستند. بنیانگذار این اصطلاح، ویلیام اونیل، چهار مرحله اصلی این الگوی معاملاتی تکنیکال را شناسایی کرد. ابتدا، تقریباً یک تا سه ماه قبل از شروع الگوی “کاپ”، یک اوراق بهادار در یک روند صعودی به اوج جدیدی می رسد. ثانیاً، امنیت دوباره دنبال میشود و بیش از 50 درصد از بالاترین سطح قبلی کاهش نمییابد و یک فنجان ایجاد میکند. سوم، قیمت مجدد رشد میکند و به بالاترین قیمت قبلی خود میرسد، اما دوباره کاهش میکند و بخش «دسته» را تشکیل میدهد. در نهایت، قیمت قادر به شکست خط روند دسته و خط مقاومتی میشود و به اندازه عمق فنجان رشد میکند.
چگونه الگوی فنجان و دسته را پیدا می کنید؟
سناریویی را در نظر بگیرید که در آن یک سهم اخیراً پس از حرکت صعودی و رسیدن به بالاترین حد خود وارد موج اصلاحی شده و قیمت تقریباً 50 درصد افت کرده است. در این مرحله، ممکن است سرمایهگذاران با پیشبینی رسیدن مجدد قیمت به قیمت قبلی اقدام به خرید سهام کنند. پس از آن، سهام مجدداً رشد میکند و سطوح مقاومت قبلی را تست میکند و سپس یک اصلاح مینور شکل میگیرد و در آخرین مرحله الگو، سهام قادر به شکست سطوح مقاومتی میشود و به اندازه 50 درصد افت قبلی (عمق فنجان) رشد میکند.
کلام آخر
نمودار خوانی مبحث اصلی در تحلیل تکنیکال است. بررسی الگوهای قیمتی یکی از روشهای نمودارخوانی هست. الگوی فنجان و دسته یکی از الگوهای قیمتی در تحلیل تکنیکال به منظور انجام معاملات است.
در این مقاله با الگوی فنجان و دسته آشنا شدید. به نظر شما این مطلب مفید بود؟ در قسمت نظرات با ما مطرح کنید.
منابع
“What Is a Cup and Handle Pattern?”, Investopedia, 2022.
لگوی قیمت فنجان و دسته در نمودار قیمت اوراق بهادار یک اندیکاتور تکنیکال است که شبیه یک فنجان دسته دار است، جایی که فنجان به شکل “u” است و دسته دارای حرکت اندکی به سمت پایین است. فنجان و دسته به عنوان یک سیگنال صعودی در نظر گرفته میشود، حجم معاملات در سمت راست الگو کمتر است.
یک فنجان و دسته یک اندیکاتور تکنیکال است که در آن حرکت قیمت یک اوراق بهادار شبیه یک “کاپ” است و به دنبال آن یک الگوی قیمت روند نزولی دارد. این افت، یا “دسته” به معنای نشان دادن فرصت خرید برای طولانی کردن یک اوراق بهادار است.
دیدگاه شما