آموزش دوره تحلیل گر بورس اوراق بهادار
تحلیل گر بورس اوراق بهادار از دوره های حوزه امور مالی و بازرگانی است و شامل وظایف: شناسایی مفاهیم و چارچوب تحلیلگری ، تجزیه و تحلیل مقدماتی اقتصاد کلان در بازار سرمایه ، تجزیه و تحلیل بازار اوراق بهادار ، تجزیه و تحلیل مقدماتی شرکت ، تجزیه و تحلیل صورت های مالی ، بررسی روش های ارزشگذاری اوراق بهادار، تشخیص زمان خرید و فروش اوراق بهادار می باشد .
زیر شاخه
امور مالی بازرگانی
اهم سرفصل های آموزش
در تحلیل گر بورس و اوراق بهادار
توانایی شناسایی مفاهیم و چارچوب تحلیلگری
توانایی تجزیه و تحلیل مقدماتی اقتصاد کلان در بازار سرمایه
توانایی تجزیه و تحلیل بازار اوراق بهادار
توانایی تجزیه و تحلیل مقدماتی شرکت
توانایی تجزیه و تحلیل صورت های مالی
توانایی بررسی روش های ارزشگذاری اوراق بهادار
توانایی تشخیص زمان خرید و فروش اوراق بهادار
و مابقی سرفصل های تعریف شده …
فرصت های شغلی
افراد میتوانند بعد از فراگیری دوره فارغالتحصیلان خرید و فروش سهام انجام بدهند.
امتیازات تحصیل در مجتمع فنی آموزشی مهندسی پارت (چرا پارت):
پارت با سالها تجربه و محیطی آرام و مجهز به سیستم های پیشرفته و با کادری متخصص و با مهندسین مجرب در رشته های کاربردی مفتخر به آموزش و آزمون میباشد
پارت با آموزش نیروهای متخصص جهت بازار کار و سازمان های دولتی و بخش خصوصی خود را جز خانواده کارآفرینان قرار داده است
پارت با آموزش دانش آموزان دیپلم ردی و تمام کسانی که بدلایلی موفق به اخذ دیپلم تحصیلی نشده اند ، افتخار دارد که عضو کوچک فرهنگیان است
پارت با آموزش دوره های تخصصی و اعطای مدرک بین المللی با اهدافی بزرگ در عرصه جهانی برای شما برنامه دارد
پارت با آموزش دوره به صورت غیر حضوری و آنلاین ، قدم درعرصه تکنولوژی گذاشته و تمام هدفش رضایت مندی شما میباشد
مدیریت سرمایه گذاری در سهام
از نظر جونز و با توجه به انتخاب سبد سهام توسط سرمایه گذاران، فرآیند سرمایه گذاری به دو مرحله؛ تجزیه و تحلیل اوراق بهادار و مدیریت پرتفوی تقسیم می گردد.
در نگاهی دیگر از شارپ این فرآیند به پنج مرحله تقسیم می شود:
۱. تعیین سیاست سرمایه گذاری
۲. انجام تجزیه و تحلیل اوراق بهادار
۳. تشکیل سبد سرمایه گذاری
۴. تجدید نظر در سبد سرمایه گذاری
۵. ارزیابی عملکرد سبد سرمایه گذاری
حال بر آن شدیم، تا در این مقاله فرآیند سرمایه گذاری را در چهار بخش؛ انتخاب اهداف، تجزیه و تحلیل اوراق بهادار، تشکیل سبد به کمک روشهای تجزیه و تحلیل اوراق بهادار سبدگردان و استراتژی بررسی نماییم.
الف) انتخاب اهداف سرمایه گذاری :
در تعیین هدف از سرمایه گذاری، شخص نباید هدفش را کسب سود زیاد در نظر بگیرد؛ چرا که سود زیاد، ریسک بیشتر را نیز در پی خواهد داشت.
به عبارت دیگر هدف های سرمایه گذاری باید از دیدگاه بازده و ریسک در بورس ، باهم بیان گردد.
دیدگاه سرمایه گذار می تواند در سه منظر کوتاه مدت، میان مدت و یا بلند مدت دسته بندی گردد. انتخاب سرمایه گذاری در بورس با دید کوتاه مدت و افزایش سرمایه فوری در این بازار، تفکری نابخردانه است؛ زیرا ویژگی این بازار * صبر و افق زمانی بلند مدت* می باشد.
سرمایه گذاری در بورس برای مدت زمان کوتاه، کاملا غیر قابل پیش بینی است، چرا که قیمت های برآورد شده به دلیل وجود رفتار تعداد زیادی از سرمایه گذاران فعال در بورس، معمولا محقق نمی شوند. سرمایه گذاری در بورس در مقایسه با انواع سرمایه گذاری مثل ارز، طلا و بانک؛ صبر بیشتری نیاز دارد.
ب) تجزیه و تحلیل اوراق بهادار:
بعد از اینکه هدف از سرمایه گذاری، میزان وجوه جهت سرمایه گذاری و ارتباط ریسک و بازده بررسی شده و میزان ریسک مورد پذیرش توسط سرمایه گذار مشخص شد، نوبت به تجزیه و تحلیل اوراق بهادار می رسد.
در تجزیه و تحلیل اوراق دو فرآیند تحلیل بنیادی و تحلیل تکنیکال وجود دارد
🔻به مقاله تحلیل بنیادی و تکنیکال مراجعه شود!
ج) تشکیل سبد سرمایه گذاری و تجدید نظر در آن :
سرمایه گذار در راستای کاهش ریسک سرمایه گذاری خود، به کمک تنوع سازی سراغ تشکیل سبد سرمایه گذاری خود می رود. معمولا بعد از گذشت مدت زمانی از تشکیل سبد، سرمایه گذاران با توجه به تغییرات شرایط بازار، ایجاد شرایط روشهای تجزیه و تحلیل اوراق بهادار جدید یا مشخص کردن اشتباهات در انتخاب اوراق بهاداری که منجر که منجر به کسب بازده پایین شده اند؛ مبادرت به تجدید نظر در پرتفوی خود می نمایند. این اقدام یکی از مهمترین مراحل است، چرا که نقاط قوت و ضعف شیوه ی سرمایه گذاری مشخص شده، بر همین اساس تغییراتی در سبد سرمایه گذاریک صورت می گیرد. از طرف دیگر توجه به تغییرات بازار و تجدید نظر در سبد، می تواند منجر به کسب بازدهی مناسب از پرتفوی ایجاد شده گردد
د) انتخاب استراتژی سرمایه گذاری :
در مدیریت سرمایه گذاری سهام استراتژی سرمایه گذاری مجموعه ای است از قوانین، رویه ها یا رفتارها، که سرمایه گذار را در انتخاب پرتفولیو سرمایه گذاریش راهنمایی می کند. به عبارت دیگر برنامه استراتژیک، برنامه سرمایه گذار از توزیع دارایی ها در میان سرمایه گذاری های مختلف است؛
با در نظر گرفتن و توجه به عوامل مختلفی، همچون اهداف فردی، افق زمانی و تحمل ریسک.
برای استراتژی های سرمایه گذاری طبقه بندی های مختلفی صورت گرفته است.
برخی از سرمایه گذاران حداکثر کردن بازگشت سرمایه شان را با سرمایه گذاری در دارایی های ریسکی ترجیح می دهند، اما اشخاص دیگر حداقل کردن ریسکشان را ترجیح می دهند.
انواع استراتژی های سرمایه گذاری
به طور کلی اکثر سرمایه گذاران ما بین این دو استراتژی را می پسندند. برای مدیریت پرتفولیو به صورت کلی دو استراتژی “فعال” و “منفعل” وجود دارد.
۱. استراتژی فعال:
این استراتژی عمدتا به منظور هماهنگی با برآورد های کوتاه مدت یا میان مدت بازار و سهم بکار می رود. یعنی مدیر سبد در حال خرید و فروش سهم است تا بتواند بازدهی بیش از بازدهی شاخص بازار (بازدهی متوسط بازار) کسب کند. بدین معنا که طبق این استراتژی، ارزیابی و مدیریت و بررسی مستمر پرتفو توسط سرمایه گذار صورت می گیرد.
برای مدیریت فعال سبد؛ از سه نوع استراتژی می توان بهره مند شد.
.استراتژی سنجش
.استراتژی موقعیت بازار
. استراتژی تمرکز بخش
.استراتژی گلچین سهام
۲.استراتژی منفعل:
در این نوع استراتژی به دلیل آنکه سرمایه گذار توانایی پیش بینی جریان آتی بازار یا عملکرد قیمت سهام را ندارد؛ هدف اصلی نزدیک کردن بازده پرتفوی به بازده شاخص مورد نظر است.
در این نوع استراتژی، نوع مدیریت سبد به صورت خرید و نگهداری است. در این شرایط خرید سهام بر مبنای چندین معیار انجام شده و تا پایان دوره سرمایه گذاری، حفظ می شود.
بنابراین هیچ گونه فعالیت خرید و فروشی پس از ایجاد سبد وجود ندارد.
به این استراتژی “استراتژی سرمایه گذاری در شاخص” نیز گفته می شود.
در این حالت مدیریت هیچ گونه تلاشی جهت شناسایی سهام با قیمت پایین یا با قیمت بالا از طریق روش های تجزیه و تحلیل نمی کند و همچنین هیچ گونه تلاشی در راستای پیش بینی حرکات کلی در بازار انجام نمی دهد. در این استراتژی سبد متنوعی از سهام شرکت های بزرگ و با ثبات تشکیل می گردد.
🔻در انتخاب استراتژی، میبایست به مواردی چون: سطح کارایی بازار، شرایط حاکم در بازار، نوع بازار، اندازه و حجم پرتفوی، نگاه و ویژگی شخصیتی مدیران، سطح تحمل ریسک سبد و انتظار و توقع سرمایه گذار؛ توجه نمود.
روشهای تجزیه و تحلیل اوراق بهادار
یک استاد دانشگاه به همراه کارگزار بورس با اعلام تفاوت های دو روش بنیادی و تکنیکال در بورس ایران، نقاط ضعف و علت اصلی اختلاف نتایج حاصله از ابزارهای مختلف روش تکنیکال را بررسی کردند.
به گزارش پایگاه خبری بورس پرس، پرویز سعیدی (عضو هیئت علمی دانشگاه آزاد و استاد تئوری مالی) و محمد مشاری (از کارگزاران بورس ) با ارایه مقاله ایی تحت عنوان "تحلیل تکنیکال چرا؟ کجا؟ و چگونه؟" ابعاد این روش سرمایه گذاری در بورس ایران را مورد بررسی قرار دادند که فارغ از تایید یا رد توسط بورس پرس منتشر می شود.
این درحالی است که روش تجزیه و تحلیل تکنیکال مدافعان سرسختی هم در دنیا و ایران دارد و گروه از فعالان با تکیه بر تجارب ، از این روش مخصوصا" هنگام رونق بازار بهره مند می شوند. بنابراین مدافعان روش تکنیکال در صورت تمایل می توانند نظرات کارشناسی را ارایه دهند تا در بورس پرس منتشر شود.
چکیده: تحلیل تکنیکال در کنار تحلیل بنیادی از روشهای تجزیه و تحلیل اوراق بهادار روش های مورد استفاده کارشناسان و فعالان بازار سرمایه است. تفاوت ماهوی این دو روش باعث به وجود آمدن تعصبی سخت در استفاده کنندگان هر دو روش شده است. تا حدی که در بسیاری از مراکز علمی و آکادمیک از تحلیل تکنیکال به عنوان روشی علمی یاد نمی شود و ارزش علمی برای این روش منظور نمی گردد.هدف ما در این مقاله نگاهی بدون قضاوت و پیش داوری به موضوع تجزیه و تحلیل تکنیکال است.
مقدمه/ 3 فرض اساسی تحلیل تکنیکال
تحلیل تکنیکال بر 3 فرض اساسی بنیان نهاده شده است: اول اینکه همه اطلاعات (گذشته ،عمومی و پنهانی) در قیمت لحاظ شده است. دوم اینکه تاریخ تکرار می شود و سوم اینکه تغییرات قیمت دارای نظم و الگوی خاص و قابل تفسیر است.
اگرچه اولین فرض این روش بطور شفاف تعریف بازار کارا در سطح قوی را به ذهن متبلور می نمایاند اما فرض دوم به معنای همبستگی قیمتهای گذشته به قیمتهای آینده کارایی بازار در سطح ضعیف را نقض می کند و فرض سوم نیز فرض پیروی قیمتها از یک گشت تصادفی را نقض می کند. در هر صورت تجزیه و تحلیل تکنیکال و طرفداران این روش مدعی هستند که با استفاده از ابزارهای ابداعی خود توانایی پیش بینی روندها ،الگو ها و در نهایت پیش بینی قیمت را دارند.
تحلیل بنیادی تمام توان خود را صرف محاسبه ارزش ذاتی دارایی های مالی می کند و تحلیل تکنیکال تلاش دارد قیمت های آینده و رفتار قیمت را پیش بینی کند. از این منظر و با این تعریف نمی بایست اختلاف و نزاعی بین طرفداران این دو روش به وجود آید. چون هر کدام از این روش ها عملکردی دارد که می تواند تکمیل کننده یکدیگر باشند نه تخریب کننده یکدیگر ،مشکل از آن جایی آغاز می شود که کارشناسان در کاربرد هر کدام از این روشها دچار اشتباه می شوند.
تفاوت های دو روش بنیادی و تکنیکال
تحلیل بنیادی با استفاده از مدلها و روش های مختلف و با توجه به سناریوهای متفاوت سعی به پی بردن به ارزش ذاتی هر سهم دارد ولی هیچگاه نمی تواند نقطه حداقل قیمت دارایی مالی را به عنوان قیمت مناسب برای ورود (خرید) مشخص کند و همچنین فاقد این توانایی است که نقطه حداکثر قیمت دارایی مالی را به عنوان قیمت مناسب برای خروج (فروش )را مشخص کند.
با این تفاسیر تحلیل تکنیکال نیز هیچ گاه قدرت پی بردن به ارزش ذاتی را ندارد. به بیان دیگر انجام معامله بدون توجه به ارزش ذاتی دارایی مالی به شدت بر افزایش ریسک سرمایه گذاری تاثیر گذار خواهد بود.
تحلیل بنیادی با شعار محاسبه ارزش ذاتی توانایی محاسبه ارزش دارایی هایی را دارد که می تواند در آمدهای آتی آن دارایی ها را تخمین بزند ،دارایی هایی مثل سهام یا اوراق بدهی با در آمد ثابت .اگر چه در سالیان اخیر مدلهایی طراحی شده که توانایی دارد ارزش ذاتی دارایی های بدون در امد آتی یا دارایی هایی با درامدهای آتی نامشخص و مبهم را محاسبه کند ولی این مدل ها عمدتا برای محاسبه ارزش ذاتی دارایی های واقعی کاربرد دارند و به طور عموم نمی توان از آنها برای محاسبه ارزش دارایی های مالی استفاده نمود.
تحلیل بنیادی بطور غیر قابل باوری در محاسبه ارزش ذاتی دارایی های بدون در آمد آتی ضعف دارد این بدین معناست که هیچ تجزیه و تحلیل گر بنیادی توان محاسبه ارزش ذاتی قیمت ارزهای مختلف ،فلزات اساسی و کالاهای کشاورزی را ندارد و قابل توجه اینکه در بسیاری از موارد تحلیل گران بنیادی برای محاسبه ارزش ذاتی یک دارایی مالی نیازمند به پیش بینی قیمت قیمت های آتی یک دارایی واقعی هستند ،کاری که فقط در توان تحلیل تکنیکال است.
بطور مثال یک شرکت صادر کننده فولاد جهت تسعیر ارز در آمدهای صادراتی خود محتاج به دانستن قیمت تبدیل ارز در سناریوهای مختلف است.در همین مثال بدون داشتن یک پیش بینی قوی از نرخ برابری ارز تحلیل گر بنیادی دو راه پیش رو دارد یا بر مبنای قضاوت ذهنی نرخی را برای تسعیر ارز در نظر بگیرد که در این حالت ارزش ذاتی محاسبه شده برای سهام فولاد ،از اعتبار پایینی برخوردار خواهد شد و یا با چندین فرض متفاوت و با چندین نرخ متفاوت (دامنه ای از قیمت های مورد انتظار)ارزش ذاتی را محاسبه کند که این موضوع نیز باعث محاسبه چندین ارزش ذاتی خواهد شد که این موضوع نیز باعث پایین آمدن قابلیت اتکاء ارزش های ذاتی محاسبه شده و سردرگمی استفاده کنندگان از تحلیل بنیادی خواهد شد.
اصولا فعالیت در بسیاری از بازارها نیازمند دانستن تحلیل تکنیکال است ،بازار معاملات جهانی (فارکس)،بازار آتی کالاهای کشاورزی ،فلزی و. از این دست است.
در بسیاری از مدل های تحلیل بنیادی محاسبه بتا به عنوان عامل ریسک سیستماتیک نقشی اساسی دارد. در مدلهای فعلی معمولا از بتای تاریخی استفاده می شود در حالی که با محاسبه بتای آینده می توان کارایی این مدلها را افزایش داد که محاسبه بتای آینده مستلزم پیش بینی شاخص کل بازار است و ما جهت پیش بینی شاخص کل ابزاری بهتر از تحلیل تکنیکال در دست نداریم.
تحلیل گران بنیادی تجارب بسیاری دارند از اوقاتی که سرمایه گذاران خلاف قاعده عمل می کنند یعنی سهامی را در قیمتهای بسیار بالاتر از ارزش ذاتی را می خرند و بالعکس در مواردی سهامی را در قیمتهای پایین تر از ارزش ذاتی می فروشند می کنند.در واقع سرمایه گذاران با تحلیل هایی فراتر از تحلیل های بنیادی تصمیمات سرمایه گذاری خود را اتخاذ می کنند.
اگر چه مالی رفتاری در پی توضیح این گونه رفتار سرمایه گذاران است ولی انفعال تحلیل گران بنیادی در این گونه مواقع جالب توجه است.اما تحلیل گران تکنیکی با فرض عدم اهمیت چرایی و اهمیت داشتن چیستی از این فرصت های ایجادشده حداکثر استفاده را می کنند .در حقیقت ابزارهای طراحی شده در تجزیه و تحلیل تکنیکال حالتهای روانی بازار را بهتر نمایانگر می سازند،این حقیقتی غیر قابل انکار است که تغییرات احساسی و روانی سرمایه گذاران و فعالان بازار سرمایه را با ابزارهای تحلیل بنیادی نمی توان اندازه گیری کرد،در حالی که ابزارهای بسیاری در تجزیه و تحلیل تکنیکال برای این مهم وجود دارد.به عنوان مثال با استفاده از اندیکاتور شاخص قدرت نسبی ( RSI ) به راحتی می توان افراط در فروش (حالت خرسی بازار )و افراط در خرید (حالت گاوی بازار)را مشخص نمود.توجه به مسائل روانشناسی سرمایه گذاران در تحلیل تکنیکال مورد توجه قرار گرفته است ،چیزی که در تحلیل بنیادی اثری از آن نمی توان پیدا کرد.
مدلهای تحلیل بنیادی کیفیت درونی شرکتها را کنکاش می کنند و به عرضه و تقاضا توجهی نمی کنند .عملکرد یک شرکت هر طور که باشد و در خصوص سهام آن هر چیز که گفته شود ،یک مسئله مسلم و غیر قابل تغییر است ،اگر قدرت خریداران بیش تر از فروشندگان باشد قیمت ان سهم بالا می رود و بالعکس اگر قدرت فروشندگان بر خریداران فزونی داشته باشد قیمت آن سهم پایین می رود و چنانچه قدرت خریداران و فروشندگان برابر باشد قیمت سهم تغییر چندانی نخواهد کرد.که این مکانیزم متاثر از قانون غیر قابل انکار عرضه و تقاضاست.چیزی که اصلا مد نظر تحلیل گران بنیادی نیست ولی تحلیل گران تکنیکی حداکثر استفاده را از آن می برند.
نظر برنده جایزه نوبل
هری مارکویتس پدر علم مالی کلاسیک و برنده جایزه نوبل به خاطر ارائه مدل قیمت گذاری دارایی های سرمایه ای در اواخر عمر خود به ناکار آمدی مدلهای بنیادی ارائه شده از سوی خودش برای بخشی از بازار اذعان داشت. وی در اواخر عمرش اعتقاد داشت در بسیاری از موارد و مواقع آن چیزی که باعث حرکت قیمت دارایی های مالی به سمت بالا و پایین می شود ، تغییرات ارزش ذاتی سهم نیست بلکه ورود و خروج جریانات نقدی به یک دارایی مالی است.
به نظر وی بخش قابل توجهی از بازده سهام به دلیل عوامل بنیادی نیست .اما نکته قابل توجه اینجاست که این مفهوم توسط تجزیه و تحلیل گران تکنیکی مورد توجه قرار گرفته و از ملاک های اصلی این روش تجزیه و تحلیل می باشد.تحلیل گران تکنیکی با ابداع ابزاری به نام اندیکاتور شاخص جریان نقدی ( MFI )، سعی در مشخص نمودن میزان ورود و خروج جریانات نقدی از یک دارایی مالی و حتی شاخص کل بورس اوراق بهادار کردند.
بسیاری از تجزیه و تحلیل گران بنیادی بر این نکته تاکید دارند که راهبردهای مبتنی بر تحلیل بنیادی بر مبنای سرمایه گذاری بلند مدت پایه ریزی شده و بازده حاصل از این راهبرد بیشتر از راهبردهای مبتنی بر تحلیل تکنیکال و دوره های کوتاه مدت سرمایه گذاری است. اگر چه تعدادی از پژوهش های انجام شده این فرضیات را تایید و تعدادی دیگر آن را رد می کنند در هر صورت هیجان ناشی از سرمایه گذاری های کوتاه مدت برای سرمایه گذاران مطلوبیت دارد و از طرفی دیگر به قول جان میلارد کینز اقتصاد دان معروف در بلند مدت همه ما مرده ایم.
تجزیه و تحلیل تکنیکال علاوه بر همه کارایی هایش نقاط ضعف قابل توجه ای نیز دارد. تمرکز و توجه افراط گونه تحلیل تکنیکال بر قیمت ،حجم و نمودارها و ابزارهای مشتق شده از قیمت و حجم باعث پرورش جماعتی به عنوان تحلیل گر امر سرمایه گذاری شده که هیچ تجربه و تحصیلاتی در زمینه امور مالی و سرمایه گذاری ندارند آنها تنها نمودارها را می فهمند و به کمک سیستم های کامپیوتری در طی چند دقیقه دستورات خرید و فروش را صادر می کنند که خیلی از اوقات درک چرایی و علت این دستورات امری گیج کننده و غیر قابل باور است.عمل کردن به دستورات کارشناسانی که فاقد تخصص در حوزه های مالی و اقتصاد هستند و تنها بر پایه تقارن ،زاویه ،روند و تقاطع خطوط مختلف مشتق شده از قیمت سهام مشاوره می دهند بسیار ترسناک است.
تعدد ابزارها و علت اصلی اختلاف نتایج
شمع های ژاپنی ،خطوط روند، کانا لهای قیمت،چنگال آندروز،باد بزن های فیبوناچی، زاویه و مربع های گن، الگوهای هارمونیک، ابرهای ایچیموکو کانکایو، امواج الیوت،تئوری نقطه و شکل و انواع اندیکاتورها و اسلایتورها از جمله ابزارهای تحلیل مورد استفاده در تحلیل تکنیکال است. ابزارهایی که به نظر می رسد زمانی که یک ابزار در تحلیل هایش دچار تردید و مشکل شد ابزار بعدی ابداع شد.
این تعدد ابزار و روش ها گاهی اوقات خود استفاده کنندگان از تحلیل تکنیکال را دچار سردرگمی می کند. تا جایی که هر تحلیل گر تکنیکال تنها از تعداد محدودی از این ایزار ها استفاده می کند بدون اینکه به کارایی هر ابزار با توجه به شرایط بازار ، صنعت و سهم مورد تحلیل توجه کند.
به نظر می رسد علت اصلی اختلاف بین نتایج حاصل از استفاده از ابزارهای مختلف نیز همین موضوع باشد.به بیان دیگر استفاده از یک ابزار در بعضی موارد بسیار موفقیت آمیز و چیزی شبیه پیشگویی مرتاض ها است و همان ابزار در بعضی از موارد نتایج فاجعه باری دارد.
تسلط و تمرکز بر یک یا چند ابزار محدود گاهی اوقات نتایج رضایت بخشی ندارد. کما اینکه دو تحلیل گر با یک روش مشابه به دلیل استفاده از راهبردهای متفاوت (به طور مثال راهبرد ممنتوم و یا راهبرد معکوس)تحلیل های متفاوت ارائه می دهند که این برای بسیاری از استفاده کنندگان قابل درک نیست.
ابزارهای ابداعی دام دیگر تحلیل تکنیکال
استفاده ترکیبی از ابزارهای ابداعی در تحلیل تکنیکال دام دیگری است که نه تنها باعث تسهیل فرآیند تصمیم گیری نمی شود که در بعضی از اوقات باعث از دست دادن بازده های قابل توجه و یا کسب زیان غیر قابل جبران می شود اگر چه تحلیل گران تکنیکی با استفاده از روشهایی مانند حد سود و حد زیان سعی در پوشاندن این نواقص دارند اما نکته ای که تحلیل گران تکنیکی از آن غافل هستند این موضوع است که آنها هیچ روش نظام مندی برای متنوع سازی در جهت کاهش ریسک ارائه نمی دهند.
تحلیل گران تکنیکی کم وبیش همانطور و با همان ابزاری که شاخص های مختلف بورس را تحلیل می کنند قیمت نفت ،طلا ،سهام شرکت های مختلف و. را تحلیل می کنند این استفاده از ابزار مشابه برای تحلیل پدیده های که تنها در قیمت وجه اشتراک دارند کمی گیج کننده است.تحلیل گر تکنیکی توجه هی ندارد نمودار قیمتی که در اختیار دارد نمودار قیمت برنج در بورس کالایی شرق آسیا است یا نمودار قیمت اختیار خرید سهام (آی بی ام) در بورس نیویورک او قیمت را می شناسد و با متر خویش همه چیز را اندازه گیری می کند.
عدم کارایی بازار و دخالت نهاد ناظر در ماکنیزم قیمتها می تواند تاثیر به سزایی در عدم اثربخشی ابزارهای تحلیل تکنیکال داشته باشد.
وقتی نهاد ناظر اجازه نمی دهد قیمتها از یک کف قیمتی مشخص پایین تر بیاید و یا از یک سقف قیمتی مشخص بالاتر برود باعث به وجود آمدن حالتهایی در بازار(صف خرید یا صف فروش) می شود که تحلیل تکنیکال قادر به تفسیر آن نیست.این دخالت در مکانیزم قیمتها بطور سیستماتیک در بورس اوراق بهادار ایران انجام می شود. دامنه نوسان و حجم مبنا دو محدودیتی است که تجزیه و تحلیل گران تکنیکی می بایست اثر آن را در تحلیل هایشان منظور کنند.
بزرگترین ضعف تحلیل تکنیکال
بزرگترین ضعف تحلیل تکنیکال آن جایی نمود پیدا می کند که از یک دارایی مالی یا غیر مالی سابقه قیمتی در دسترس نیست. به طور کاملا واضح می توان گفت تحلیل گران تکنیکال در پیش بینی شرکت های عرضه اولیه کاملا نا کارآمد هستند. این که این شرکتها باید در بازار ها معامله بشوند و سابقه قیمتی پیدا بکنند تا بعدا بتوان قیمت های آتی آن را پیش بینی کرد مثال کسی می ماند که ترجمه لغت گاو به انگلیسی را می داند ولی ترجمه لغت گوساله را نه و در جواب عنوان می کند اجازه می دهم گوساله بزرگ بشود بعدا آن را گاو صدا می کنیم.
تحلیل بنیادی ماهی گیری و تحلیل تکنیکال زمان ماهی گیری را نشان می دهد
در نهایت می توان سیستم های معاملاتی را طراحی کرد که آموزه های تحلیل تکنیکال تکمیل کننده خروجی های تحلیل بنیادی باشد. ،سیستم هایی که به شدت ریسک حاصل از تصمیمات سرمایه گذاری را کاهش دهد و به سرمایه گذاران در اتخاذ تصمیمات بهینه کمک کند. تلفیق تحلیل تکنیکال و بنیادی به معنای استفاده از همه ظرفیت های مطرح شده در تحلیل بنیادی مانند متنوع سازی و همه نقاط برجسته تحلیل تکنیکال مانند نقاط حمایت و مقاومت است. یادمان باشد تحلیل بنیادی ماهی گیری را آموزش می دهد و تحلیل تکنیکال زمان ماهی گیری را.
آشنایی با رشته «بورس و اوراق بهادار» در شاخه کاردانش
رشته «بورس و اوراق بهادار» در گروه بازرگانی و امور اداری از زمینه خدمات شاخه کاردانش میباشد. در این گروه رشته هایی مانند «امور اداری» و «حسابداری مالی» قرار دارد.
رشته «بورس و اوراق بهادار» در گروه بازرگانی و امور اداری از زمینه خدمات شاخه کاردانش قرار دارد. در این گروه رشته هایی مانند «امور اداری» و «حسابداری مالی» قرار گرفته است.
با توجه به نقش کلیدی بازار سرمایه در اقتصاد کشور، لزوم تربیت کارشناسان و نیروهای کارآمد برای فعالیت در این بخش از مهمترین ضروریات است.
سازمان بورس و اوراق بهادار نیز در راستای ایفای رسالت خود در زمینه توسعه فراگیر آموزشهای مرتبط با بازار سرمایه و یا درک شرایط حاکم بر بازار سرمایه، برای نخستین بار در کشور با همکاری شرکت اطلاعرسانی و خدمات بورس (وابسته به سازمان بورس اوراق بهادار) اقدام به طراحی این رشته مرتبط با بازار سرمایه نموده است.
سطح آموزشی مهارتها
قابلیتها و توانمندیهای حرفهای فارغالتحصیلان:
- شناخت قونین و مقررات معاملهگری
- انجام کار با نرمافزار معاملات
- شناخت ابزارهای مالی
- شناخت قوانین و مقررات معاملهگری
- تجزیه و تحلیل مالی و اقتصادی بنگاه و بازارهای داخلی و بینالمللی
- پیشبینی روند شاخصها و قیمتها بر اساس روشهای کمی
- انجام کار با نرمافزارهای تحلیل و پیشبینی
- شناخت قوانین و مقررات سبدگردانی
- مدیریت ریسک با بهرهگیری از ابزارهای مالی
- ارزشگذاری اوراق بهادار
هنرجویان در این رشته علاوه بر گذراندن دروس عمومی و پایه مشترک، مهارتهای زیر را میآموزند:
- حسابداری عمومی مقدماتی
- کاربر نرم افزار اداری
- حسابدار عمومی تکمیلی
- بورس و اوراق بهادار
آینده تحصیلی و شغلی
فارغالتحصیلان این رشته با تسلط به مباحث تئوری مدیریت مالی در حوزههای مختلفی همچون سرمایهگذاری و بانکداری و بیمه و مدیریت ریسک و مهندسی مالی(ارائه روشهای نوین مالی)، تأمین مالی و اعتباری و . میتوانند در پستهای مرتبط سازمانی از جمله معاونت مالی(در مفهوم جدید آن) و معاونت سرمایهگذاری و تأمین مالی اعتبارات مالی در بانکها و ارزیابی اقتصادی پروژهها و شرکتهای سرمایهگذاری و بورس اوراق بهادار و غیره مشغول به کار شوند.
این رشته در حال حاضر دارای آینده شغلی بسیار مناسبی است امکان ادامه تحصیل در این رشته وجود دارد.
ساعت آموزش
رشته «بورس و اوراق بهادار» دارای ۱۰۸ ساعت آموزش به شرح زیر است:
42 ساعت دروس عمومی (دینی، عربی، فارسی، زبان خارجه، جغرافی، تاریخ، علوم اجتماعی، تربیت بدنی، انسان و محیط زیست، تفکر و سواد رسانهای، سلامت و بهداشت، آمادگی دفاعی، مدیریت خانواده و سبک زندگی)
53 ساعت شایستگیهای فنی (درسهای مهارتی)
4 ساعت شایستگیهای پایه فنی (ریاضی)
9 ساعت شایستگیهای غیرفنی (الزامات محیط کار، کارگاه نوآوری و کارآفرینی، مدیریت تولید، اخلاق حرفهای). این درسها به صورت پودمانی ارائه میشوند.
جدول مواد درسی و ساعتهای تدریس هفتگی رشته «بورس و اوراق بهادار» را در فایل ضمیمه ببینید.
گواهینامه تحلیل گری بازار سرمایه
برای معرفی گواهینامه تحلیل گری بازار سرمایه، در ابتدا بایستی به تحولات و پیچیده شدن بازارهای مالی اشاره کنیم؛ گســترش و تحــولات روزافــزون بازارهــای مالــی از یکســو و پیچیــده بــودن مســائل مالـی و بـه ویـژه ابزارهـای مالـی جدیـد از سـوی دیگـر، موجـب شـده اسـت تـا اعتقـاد و گرایــش بــه مــدارک حرفــه ای در حــوزه مالــی و ســرمايه گذاری در سراســر جهــان افزایـش یابـد. کشـور مـا نیـز از ايـن امـر مسـتثنی نبـوده و سـازمان بـورس و اوراق بهـادار هرسـاله اقـدام بـه برگـزاری چندیـن نوبـت آزمون هـای حرفـه ای بـازار سـرمایه و اعطـای گواهینامه هــای مختلــف بــه علاقه منــدان مــی نمایــد.
فـارغ از رویکـرد کمـی بـه برگـزاری ایـن گونـه آزمون هـا بـه لحـاظ تعـداد شـرکت کنندگان و تعــدد آزمون هــا، اعتقــاد بــه محتــوای کیفــی و انتخــاب مناســب موضوعــات و طراحـی دقیـق سـوالات موجـب خواهـد شـد تـا دارنـدگان ایـن مـدارک، توانایـی و تمایـز قابـل قبولـی بـرای فعالیـت و حضـور در بازارهـای مالـی داشـته باشـند.
خوشـبختانه تغییــرات گســترده ســاختاری و محتوایــی گواهینامه هــای حرفــه ای بــازار ســرمایه در ایــران و نزدیــک شــدن آنهــا بــه مــدارک معتبــر بین المللــی نظیــر CFA و CIIA از مـرداد مـاه سـال 1390 و همزمـان بـا برگـزاری هفدهمیـن دوره برگـزاری ایـن آزمون هـا، نویــد بخــش آینــده ای روشــن بــرای علاقــه منــدان و فعــالان بــازار ســرمایه کشــورمان خواهـد بـود.
از این رو فعالان بازار سرمایه با توجه به الزامات تعیین شده از سوی سازمان بورس و اوراق بهادار، برای مشاغل تخصصی روشهای تجزیه و تحلیل اوراق بهادار خود نیازمند نیروهایی با دانش تخصصی و دارای مدارک حرفه ای بازار سرمایه میباشند. نیاز فعالان بازار سرمایه به نیروهای دارای مدارک حرفه ای، از طریق آزمون های سازمان بورس و اوراق بهادار و اعطای گواهینامه های معتبر به شرکت کنندگان، که هر ساله در چند نوبت برگزار میگردد، مرتفع میشود.
سازمان بورس و اوراق بهادار با توجه به نیاز نهادهای مالی و متقاضیان، گواهینامه هایی را برای داوطلبان در نظر گرفته است که شامل گواهینامه های اصول بازار سرمایه، تحلیل گری بازار سرمایه، معاملهگری بازار سرمایه، کارشناسی عرضه و پذیرش، مدیریت نهادهای بازار سرمایه، مدیریت سبد اوراق بهادار و ارزشیابی اوراق بهادار می باشد.
معرفی گواهینامه تحلیل گری بازار سرمایه:
یکی از مهمترین گواهینامه هایی که سازمان بورس و اوراق بهادار برای داوطلبان در نظر گرفته است، گواهینامه تحلیل گری بازار سرمایه است. داوطلبان اخذ این گواهینامه بایستی در آزمون تحلیل گری بازار سرمایه شرکت کنند و در صورت کسب حد نصاب قبولی، می توانند این گواهینامه را بدست آورند.
پیش نیاز گواهینامه تحلیل گری بازار سرمایه:
داوطلبان، پیش از شرکت در آزمون تحلیل گری بازار سرمایه، بایستی گواهینامه اصول بازار سرمایه را اخذ کرده باشند.
معافیت ها:
سازمان بورس و اوراق بهادار برای متقاضیان شرکت در آزمون تحلیل گری بازار سرمایه یک سری از معافیت ها را در نظر گرفته است که داوطلبان قبل از شرکت در این آزمون بهتر است از شرایط آن مطلع باشند:
1) دارندگان مدرک دکتری یا معادل آن در رشته های مدیریت مالی، مهندسی مالی، اقتصاد، حسابداری، مدیریت بازرگانی (گرایش مالی)، بیمه و بانکداری مورد تایید وزارت علوم، تحقیقات و فناوری که حداقل امتیاز سوابق تحصیلی و سوابق پژوهشی را مطابق دستورالعمل اعطای گواهینامه حرفه ای بازار سرمایه به دارندگان مدرک دکتری مصوب هیئت مدیره سازمان بورس و اوراق بهادار کسب نمایند، از شرکت در آزمون تحلیل گری بازار سرمایه بی نیاز بوده و می توانند در صورت تصویب کمیته گواهینامه های حرفه ای بازار اوراق بهادار، گواهینامه مورد تایید کمیته را دریافت نمایند. لازم به ذکر است به منظور اخذ گواهینامه تحلیل گری بازار سرمایه، متقاضی می بایست در آزمون مقررات تحلیل گری بازار سرمایه شرکت کند و حداقل 50 امتیاز از 100 امتیاز را کسب نماید.
2) دارندگان مدرک CFA(سطوح دوم و سوم) در صورت دریافت گواهینامه اصول بازار سرمایه و کسب حداقل 50 درصد نمره مقررات تحلیل گری بازار سرمایه، با تایید کمیته گواهینامه های حرفه ای، گواهینامه تحلیل گری بازار سرمایه را دریافت خواهند کرد.
3)دارندگان مدرک CIIA در صورت دریافت گواهینامه اصول بازار سرمایه و کسب حداقل 50 درصد نمره مقررات تحلیل گری بازارسرمایه، با تایید کمیته گواهینامه های حرفه ای، گواهینامه تحلیل گری بازار سرمایه را دریافت خواهند کرد.
تذکر مهم: اگر در هر زمان و مقطعی مشخص شود که داوطلب، یکی از شرایط عمومی و یا اختصاصی از جمله مدرک تحصیلی برای آزمون را نداشته و یا اطلاعات غلط به سازمان بورس و اوراق بهادار ارائه کرده است، سازمان بورس می تواند علاوه بر انتقال پرونده داوطلب متخلف به مراجع قضایی و مرتبط، گواهینامه تحلیل گری بازار سرمایه نامبرده را نیز ابطال کند.
تعداد پرسش ها:
این آزمون دارای 140 پرسش است.
مدت آزمون:
195 دقیقه برای پاسخ به سوالات این آزمون در نظر گرفته شده است.
سرفصل های گواهینامه تحلیل گری بازار سرمایه:
1) لغات تخصصی مالی، اقتصاد و درک مطلب متون مالی-اقتصادی زبان (شامل 20 سوال ضریب 2)
2) مباحث پيشرفته در فهم و تحليل صورت های مالی (شامل 20 سوال ضریب 4)
شامل سرفصل هایی مانند: استانداردهای گزارشگری مالی، مسائلی در مورد صورت جریان وجه نقد، مسائلی درمورد ترازنامه تکنیک های پیشرفته در تجزیه و تحلیل صورت های مالی، مسائلی در مورد سود و زیان و.
3) مباحث پيشرفته در امور مالی شرکتی ( شامل 20 سوال ضریب 4)
شامل: مدیریت سرمایه در گردش، سود تقسیمی و سیاست تقسیم سود، مباحث پیشرفته در مدیریت تامین مالی، تحصیل شرکت های فرعی و ادغام و.
4) مباحث پيشرفته سرمايه گذاری (شامل 20 سوال ضریب 4)
شامل: مباحث پیشرفته در بودجه بندی سرمایه ای، ارزش گذاری سهام ممتاز، ساختار زمانی نرخ سود، ارزش گذاری سهام عادی، تجزیه و تحلیل اوراق بهادار با در آمد ثابت و.
5) اقتصاد پيشرفته (شامل 20 سوال ضریب 3)
شامل: مباحث پیشرفته در اقتصاد خرد، مباحث پیشرفته در اقتصاد کلان و.
6) روش های کمی پيشرفته (شامل 20 سوال ضریب 3)
شامل: مفاهیم احتمال، آزمون فرضیه، نمونه گیری و برآورد، توزیع احتمالات معمولی و.
7) مقررات تحليل گری بازار سرمايه ( شامل 20 سوال ضریب 4 )
شامل: فصول اول و دوم قانون تجارت در مورد دفاتر تجاری، مباحث دوم تا هفتم قانون تجارت در مورد دفاتر تجاری، قانون مالیات بر ارزش افزوده، قانون تجارت الکترونیک و.
حد نصاب قبولی در گواهینامه تحلیل گری بازار سرمایه:
حد نصاب هر درس آزمون تحلیل گری بازار سرمایه 35 از 100 است.
میانگین کل آزمون 50 از 100 است.
کاربرد گواهینامه تحلیل گری بازار سرمایه:
یکی از بهترین گواهینامه ها برای تصدی شغل های مرتبط با بازار سرمایه در نهادهای مالی که توسط سازمان بورس و اوراق بهادار ارائه شده، گواهینامه تحلیل گری بازار سرمایه است. به صراحت می توان گفت که گواهینامه تحلیل گری بازار سرمایه کاربردی ترین گواهینامه ارائه شده توسط سازمان بورس برای متقاضیان استخدام شدن در نهادهای مالی است.
داوطلبان با ثبت نام و شرکت در آزمون تحلیل گری بازار سرمایه، علاوه بر اینکه سطح تحلیل، دانش و صلاحیت حرفهای خود را می سنجند، مدرک حرفهای مورد نیاز را جهت فعالیت در نهادهای مالی اخذ خواهند کرد و مسیر دستیابی به شغل دلخواه خود در نهادهای مالی را نیز هموارتر می کنند.
دارندگان گواهینامه تحلیل گری بازار سرمایه می توانند در بسیاری از نهادهای مالی همچون کارگزاری ها، تامین سرمایه ها، صندوق های سرمایه گذاری و. که دارای مجوز فعالیت از سازمان بورس و اوراق بهادار هستند، مشغول به کار شوند؛ از جمله سمت هایی که افراد با در دست داشتن گواهینامه تحلیل گری بازار سرمایه می توانند نسبت به تصدی آن اقدام کنند می توان به موارد زیر اشاره کرد:
- مدیر سبد در شرکت های سبدگردانی
- کارشناس تحلیل اوراق بهادار در شرکت های سبدگردانی
- مسئول شعبه در شرکت های سبدگردانی
- تحلیل گر در شرکت های سبد گردانی
- کارشناس سرمایه گذاری در شرکت های تامین سرمایه
- سمت مشاور در شرکت های مشاور سرمایه گذاری
- تحلیل گر در شرکت های مشاور سرمایه گذاری
- تحلیل گر در شرکت های پردازش اطلاعات مالی
- تحلیل گر مالی در شرکت های سبدگردان
- نماینده مشاور پذیرش در شرکت های مشاور پذیرش
- نماینده مشاور عرضه در شرکت های مشاور عرضه
- مدیر سرمایه گذاری در صندوق های سرمایه گذاری
- سمت مشاور عرضه که می تواند با مشاور پذیرش مشترک باشد (در شرکت های کارگزاری که مجوز مشاور عرضه دارند).
- سمت مشاور پذیرش که می تواند با مشاور عرضه مشترک باشد در شرکت های کارگزاری که مجوز مشاور پذیرش دارند.( علاوه بر گواهینامه تحلیل گری بازار سرمایه، گواهینامه معامله گری بازار سرمایه نیز برای احراز این شغل لازم است.).
تذکر1: تنوع و تعداد مشاغلی که یک فرد دارای گواهینامه تحلیل گری بازار سرمایه که می تواند آن را اخذ کند، حاکی از اهمیت و کابرد فراوان این مدرک برای استخدام شدن در نهادهای مالی مرتبط با بازار سرمایه دارد که این امر موجب اهمیت دو چندان اخذ این مدرک برای داوطلبان می شود.
تذکر2: همراه داشتن گواهینامه تحلیل گری بازار سرمایه برای استخدام شدن در مشاغلی که در بالاتر ذکر کردیم، ضروری است؛ اما کافی نیست و متقاضیان تصدی سمت های مذکور بایستی علاوه بر داشتن این مدرک، حرفه و تخصص متناسب با شغل مورد نظر خود را نیز داشته باشند.
دیدگاه شما