اسیلاتور یا نوسان نما – تفاوت اسیلاتور و اندیکاتور
نوسان نما در بازارهای غیر دولتی که در آن نوسان قیمت ها در یک باند افقی یا محدوده ی معاملاتی است شرایطی را برای بازار ایجاد می کند که اکثر سیستم های دنبال کننده ی روند نمی توانند ایجاد کنند. همچنین شما می توانید با شرکت در دوره تحلیل تکنیکال، مدرسه معین با استفاده دقیق با اسیلاتور و یا نوسان نما آشنا شوید.
نوسان نما ابزاری را در اختیار معامله گر فنی قرار می دهد که می تواند از این طریق از محیط های دوره ای و محیط های بازار بدون روند سود کسب کند.
ارزش نوسان نما محدود به دوره های بدون روند در تجارت نیست. نوسان نما در رابطه با نمودارهای قیمت در طی مراحلی، با آگاه کردن معامله گر نسبت به اخطارها و نقاط هیجان انگیز کوتاه مدت، بازار، که معمولا به عنوان شرایط فرابورس یا سبقت فروشی شناخته می شود، تبدیل به یک واحد بسیار باارزش می شود.
همچنین نوسان نما می تواند پیش از اینکه این وضعیت در عملکرد قیمت مشهود باشد هشدار دهد که روند در حال پایان یافتن است.
اسیلاتورها (نوسان نما) می توانند با نمایش واگرایی خاص، روند صعودی را نشان دهند.
تفاوت اسیلاتور و اندیکاتور
اسیلاتور نوعی اندیکاتور بوده و نسبت به آن متفاوت است؛ اما برخی از معاملهگران به اشتباه اندیکاتور و اسیلاتور را دارای یک ماهیت مشابه تصور نموده و تفاوتی میان آنها قائل نیستند. در این بخش سه ویژگی منحصربهفرد اسیلاتورها را ذکر میکنیم:
نواحی اشباع خرید و فروش
در اغلب اسیلاتورها دو ناحیه بالایی و پایینی محدوده نوسانی به عنوان نواحی اشباع خرید و فروش درنظر گرفته میشوند.
اشباع خرید یا فروش در قالب کلمه به معنی بیش از حد گران یا ارزان بودن یک دارایی طی یک دوره زمانی بوده و بر اساس شرایط نمودار قیمت، نشاندهنده یک دوره حرکات روندی شدید (احتمالاً هیجانی) و بدون اصلاح است؛ که بازگشت قیمت در این نواحی محتمل میباشد.
نحوه قرار گرفتن در نمودار قیمت
اندیکاتورها معمولاً در پسزمینه نمودار قیمت قرار میگیرند. این درحالی است، که اسیلاتورها در یک پنجره جداگانه در بخش پایینی نمودار نمایش داده میشوند.
در واقع اگر اندیکاتورهایی نظیر میانگین متحرک یا پارابولیک سار را بررسی کنید؛ این ابزار روی خود نمودار قرار گرفته و مواردی نظیر استوکاستیک، در یک پنجره منفرد نموداری جای میگیرند.
واگرایی
یکی از معتبرترین سیگنالهای معاملاتی در تحلیل تکنیکال، واگرایی قیمت و اندیکاتور است. حتی برخی معاملهگران از این ساختار نموداری به عنوان یک استراتژی معاملاتی کامل استفاده میکنند.
به بیان ساده واگرایی به شرایطی گفته میشود، که قیمت و اندیکاتور سیگنالهای متناقض صادر کنند. شرایط تشکیل واگرایی به گونهای است، که صرفاً به واسطه مقایسه قیمت و اسیلاتورهایی نظیر مکدی، استوکاستیک و RSI قابل تشخیص میباشد.
اندیکاتور (روندی و حجمی) یا اسیلاتور؟!
این موضوع به مؤلفههای بسیاری از جمله شرایط بازار، وضعیت نمودار قیمت، نحوه استفاده، میزان تخصص و تجربه، افق زمانی سرمایهگذاری و استراتژی معاملاتی فرد بستگی دارد.
همچنین اسیلاتورها معمولاً به عنوان یک ابزار تأیید بهکار رفته و همواره باید از صرفاً تصمیمگیری بر مبنای آنها پرهیز کنید. در واقع اسیلاتورها نیز همانند سایر ابزار تحلیل میتوانند، برای یک معاملهگر بسیار مفید واقع شده و برای دیگری بدون تأثیر یا فقط مایه ضرر و زیان باشند.
در نتیجه نمیتوان، این ابزار را به عنوان بهترین یا بدترین درنظر گرفت! به طور کلی، اگر هر نوع ابزار تحلیل را در شرایط مناسب و به طرز صحیحی به کار ببرید، حتماً نتیجه مثبتی در پی خواهد داشت.
اندیکاتور های نوسان نما
اندیکاتور های نوسان نما می توانند اطلاعاتی از قبیل بهترین نقطه ورود به بازار و بهترین نقطه خروج را در بازارهای رنج و نوسان دار بدهند.
اندیکاتور های نوسان نما در چارت قیمتی بصورت یک پنجره ی جداگانه ای در زیر نمودار قیمت رسم می شوند.
این اندیکاتورها از ۲ ناحیه با نام های اشباع خرید(Bought Over) و اشباع فروش(Sold Over) تشکیل می شوند و زمانی که قیمت یا اندیکاتور از این ناحیه ها خروج کرد بعنوان صدور سیگنال خرید و صدور سیگنال فروش محسوب می شود.
اندیکاتورهای معروف برای نمایش Oscillators:
اندیکاتور مکدی(MACD) ، اندیکاتور (CCI)، اندیکاتور شاخص قدرت نسبی(RSI)، اندیکاتور استوکاستیک(Stochastics)
استفاده از نوسان نما
نوسان نما فقط یک شاخص ثانویه است، به این معنا که باید تابع تجزیه و تحلیل روند اساسی باشد.
از آنجا که انواع مختلفی از اسیلاتورهای مورد استفاده ی تکنسین ها را طراحی می کنیم، اهمیت تجارت در جهت روند حاک بر بازار دائمی بررسی میشود. خواننده همچنین باید توجه داشته باشد که مواقعی وجود دارد که نوسان نماها مفیدتر از سایرین هستند.
به عنوان مثال، تقریبا در ابتدای شروع حرکت های مهم، تجزیه و تحلیل نوسان نما چندان مفید نیست و حتی می تواند گمراه کننده باشد.
با این وجود تا پایان حرکت بازار،نوسان نماها با ارزش هستند. سر انجام، هیچ بخشی در مورد افراط و تفریط بازار بدون در نظر گرفتن عقاید مخالف کامل نخواهد بود.
تفسیر نوسان نما (اسیلاتور)
روش های مختلف زیادی برای ساخت نوسان نماهای حرکت وجود دارد، تفسیر آنها تفاوت بسیار کمی با یکدیگر دارند.
اکثر نوسان نماها بسیار شبیه هم هستند. آنها در پایین نمودار قیمت نقشه کشیده شده و شبیه باند افقی مسطح هستند.
باند نوسان نما در واقع صاف است، در حالی که قیمت ها ممکن است در بالا، پایین یا خنثی باشد. با این وجود قله ها و فرو رفتگی های موجود در نوسان نما منطبق بر قله ها و فرورفتگی های موجود در نمودار قیمت است.
برخی از نوسان نماها دارای یک نقطه ی میانی هستند که دامنه ی افقی را به دو نیمه، باند بالا و پایین تقسیم میکند. بسته به فرمول مورد استفاده این خط میانی معمولا یک خط صفر است. برخی از نوسان نماها نیز دارای مرزهای بالا و پایین از ۰ تا ۱۰۰ هستند.
قوانین کلی برای تفسیر
به عنوان یک قاعده ی کلی، هنگامی که نوسان نما در مقطع فوقانی یا تحتانی باند به یک مقدار شدید برسد، این نشان می دهد که حرکت فعلی قیمت ممکن است خیلی سریع پیش رفته باشد و می تواند به دلیل اصلاح یا ادغام باشد.
از طرف دیگر، معامله گر برای خرید باید زمانی را انتخاب کند که نوسان نما در پایین ترین وضعیت خود است و برعکس این موضوع را برای خرید در نظر داشته باشد.
عبور از خط میانی اغلب برای تولید سیگنال های خرید و فروش استفاده می شود.
سه استفاده ی مهم اسیلاتورها
سه حالت وجود دارد که نوسان نما بیشترین استفاده را دارد. این سه وضعیت برای اکثر نوسان نماها مشترک است.
- نوسان نما وقتی مفید است که مقدار آن در نزدیکی انتهاب فوقانی یا پایین، مرزها بین باندها، له نقطه بحرانی برسد. در اینجا گفته می شود که بازار در بالاترین حد خود است و خرید هیجانی در حال وقوع است و هنگام نزدیک شدن به پایین ترین حد، فروش هیجانی در حال وقوع است. این مسئله هشدار می دهد که روند قیمت بیش از حد و آسیب پذیر است.
- واگرایی بین نوسان نما و عملکرد قیمت وقتی نوسانگر در یک موقعیت شدید قرار دارد، معمولا یک هشدار مهم است.
- عبور از خط صفر (یا نقطه ی میانی) می تواند سیگنال های معاملاتی مهممممی در جهت روند قیمت باشد.
اندازه گیزی جنبش
این مفهوم پایه ای ترین حالت کاربردی از اسیلاتورهاست که در آن سرعت تغییرات قیمت نسبت به سطوح واقعی که قیمت در آن قرار دارد اندازه گیری می شود.
برای ساخت یک خط جنبش ۱۰ روزه باید قیمت های پایانی ۱۰روز قبل را از آخرین قیمت پایانی کسر کنیم سپس این مقدار مثبت یا منفی نسبت به خط صفر ترسیم می شود.
اگر آخرین قیمت نهایی زیر قیمت نهایی ۱۰ روز گذشته باشد (قیمت ها کاهش یافته اند)، در این صورت یک مقدار منفی زیر خط صفر ترسیم می شود.
سرعت ۱۰ روز یک دوره ی زمانی پر کاربرد است، اما باید توجه داشت که محاسبه ی آن برای هر دوره ی زمانی قابل استفاده است. یک دوره ی زمانی کوتاه تر (مانند ۵ روز) با ایجاد نوسانات برجسته تر خط جساس تری تولید می کند.
تعداد روزهای طولانی تر (مانند ۴۰ روز) منجر به یک خط بسیار نرم تر می شود که نوسانات نوسان نما در آن کم دامنه تر دارند.
اندازه گیری میزان صعود یا نزول
با ترسیم اختلافات قیمت برای مدت زمان مشخصی، این نمودار نرخ نزولی یا صعودی را مطالعه می کند. اگر قیمت ها در حال افزایش باشند و خط حرکت بالاتر از خط صفر و در حال افزایش باشد، این بدان معنی است که روند صعودی در حال شتاب گرفتن است.
اگر خط شتاب اسیلاتور شروع به صاف شدن کند، این بدان معنی است که دستاوردهای جدید که توسط آخرین قیمت ها حاصل می شوند، همان دستاوردهای ۱۰روز قبل است.
در حالی که قیمت ها ممکن است هنوز در حال رشد باشند، نرخ رشد (یا سرعت) پایین آمده است. هنگامی که خط حرکت به سمت خط صفر شروع می شود، به سرعت کاهش می یابد. روند صعودی رو به کاهش است.
هنگامی که خط جنبش به زیر صفر برسد قیمت پایانی کنونی از قیمت پایانی ۱۰روز گذشته کمتر است و روند کاهشی را در اینجا مشاهده میکنیم.
با ادامه ی حرکت، روند نزولی دورتر از زیر خط صفر قرار میگیرد، و روند نزولی افزایش می یابد. تا زمانی که خط دوباره سیر صعودی را از سر بگیرد تحلیلگر می داند که روند نزولی رو به اتمام است.
یادآوری این نکته ضروری اشت که شتاب اختلاف بین قیمت ها را در دو بازه ی زمانی اندازه گیری می کند. برای پیش برد خط، باید قیمت سود روز آخر را بیشتر از دستاوردهای ۱۰ روز قبل باشد.
اگر قیمت ها فقط با همان قیمت ۱۰ روز پیش پیشرفت کنند، خط حرکت صاف خواهد بود. اگر آخرین افزایش قیمت از ۱۰ روز قبل کمتر باشد، هر چند قیمت ها همچنان در حال افزایش باشند، خط حرکت شروع به کاهش می کند.
به این ترتیب خط جنبش نرخ رشد یا نزول را در روند کاهشی یا افزایشی اندازه گیری میکند.
خط جنبش جلوتر از تغییرات قیمت حرکت می کند
این ساختار به گونه ای است که خط حرکت همیشه یک قدم جلوتر از جرکت قیمت است. این خط پیش روی یا کاهش قیمت را هدایت می کند، در حالی که روند فعلی قیمت هنوز هم در جریان است روند را ترک می کند.
پس از شروع به پایین آمدن قیمت، این روند در جهت مخالف شروع به حرکت میکند.
تقاطع با خط صفر به عنوان اخطار خرید یا فروش
نمودار حرکت دارای خط صفر است. بسیاری از تکنسین ها برای تولید سیگنال های خرید و فروش از تقاطع خط صفر استفاده می کنند. عبور از خط صفر رو به بالا می تواند یک سیگنال خرید باشد و عبور از خط صفر رو به پایین، یک سیگنال فروش باشد.
با این وجود، مجددا باید تاکید کرد که تحلیل روند اساسی هنوز مورد تاکید قرار گرفته است. تجزیه و تحلیل نوسانگر نباید به عنوان بهانه ای برای تجارت در روند حاکم بر بازار استفاده شود.
در صورت بالا رفتن روند بازار، موقعیت های خرید فقط باید در تقاطع های بالای خط صفر صورت بگیرند. تقاطع با خط صفر رو به پایین نیز اخصار فروش است.
ساخت یک اسیلاتور با استفاده از دو میانگین متحرک
عبور رو به بالا یا رو به پایین میانگین متحرک کوتاه مدت از میانگین متحرک بلند مدت می تواند اخطار خرید یا فروش باشد. تقابل میانگین متحرک می تواند برای ساخت نمودارهای توسان ساز استفاده شود.
این کار را می توان با ترسیم اختلاف بین دو میانگین به عنوان یک هیستوگرام انجام داد. این میله های هیستوگرام به عنوان یک مقدار مثبت یا منفی در اطراف یک خز صفر متمرکز ظاهر می شوند.
این اسیلاتور سه کاربرد دارد:
- برای کمک به اختلاف نقاط
- برای کمک به شناسایی تغییرات کوتاه مدت از روند بلند مدت، هنگامی که میانگین متحرک کوتاه مدت خیلی بالاتر از حد متوسط یا پایین تر از میانگین بلند مدت حرکت می کند
- برای اشاره به تقاطع های دو میانگین متحرک، که در هنگام عبور از نوسان نما از خط صفر رخ می دهد.
میانگین کوتاه مدت توسط میانگین بلند مدت تقسیم می شود. در هر دو حالت میانگین کوتاه مدت حول میانگین متحرک بلند مدت نوسان می کند که تاثیر آن بر نقطه ی صفر مد نظر است.
اگر میانگین متحرک کوتاه مدت تر بالاتر از میانگین متحرک بلندمدت تر قرار داشته باشد اسیلاتور عدد منفی را نشان می دهد و بالعکس.
هنگامی که دو خط میانگین متحرک خیلی دور از هم قرار دارند، یک نقطه ی بحران در بازار شکل می گیرد که خواستار توقف در روند است.
چه زمانی اسیلاتورها مفیدتر هستند؟ اسیلاتور
مواقعی وجود دارد که نوسان نماها مفیدتر از سایرین هستند. در دوره های بازار ناپایدار، با افزایش قیمت برای چند هفته یا چندماه، نوسان نما حرکت قیمت را از نزدیک دنبال می کند.
قله ها و فرورفتگی های موجود در نمودار قیمت تقریبا به طور دقیق با قله ها و فرو رفتگی های موجود در نوسان نما هم زمان است. از آنجا که هم قیمت و هم نوسان نما روند خنثی دارند، بسیار شبیه به هم هستند.
با این حال، در برخی از زمان، شکست قیمت رخ می دهد و روند صعودی یا نزولی جدید آغاز می شود. نوسان گر به طور ذاتی دقیقا همان طور که شکستن در حال وقوع است در وضعیت شدیدی قرار دارد.
هر گاه شکست به سمت صعودی باشد، نوسان نما در حالت خرید هیجانی است. یک فروش هیجانی معمولا با یک شکست نزولی همراه است.
در چنین مواردی، نوسان نما باید نادیده گرفته شود. دلیل این امر این است که در مراحل اولیه ی یک روند جدید، به دنبال یک شکست مهم، اسیلاتورها اغلب خیلی سریع به نقطه ی بحران رسیده و برای مدتی در آنجا می مانند. اسیلاتور
تجزیه و تحلیل روند اساسی باید در چنین مواقعی مورد توجه اصلی قرار گیرد و نوسان نماها باید نقش کمتری داشته باشند.
معامله گران با وجود اخطارهایی مبنی بر شروع روند اصلی بسیاری از حرکات پر پتانسیل بازار را از دست می دهند، چرا که منتظر شرایط فروش هیجانی اسیلاتور هستند تا خرید انجام دهند.
بهتر است در مراحل اولیه ی شروع یک روند، اهمیت کمتری به اسیلاتورها داده شود، ولی زمانی که حرکت قطعی شد به اخطارهای آنها کاملا توجه کنید.
اطلاعات جامع و کامل در باره ی اندیکاتور MACD (مک دی)
ساعد نیوز: اندیکاتور MACD مخفف عبارت Moving Average Convergence Divergence است . این عبارت به معنی همگرایی (Convergence) و واگرایی (Divergence) میانگین متحرک است. این اندیکاتور ابداع آقای جرالد بی اپل است . از این اندیکاتور در تحلیل تکنیکال برای به دست آوردن قدرت ، جهت و شتاب در یک روند استفاده می شود .
اندیکاتور MACD مک دی چیست؟
اندیکاتور MACD مخفف عبارت Moving Average Convergence Divergence است . این عبارت به معنی همگرایی (Convergence) و واگرایی (Divergence) میانگین متحرک است . این اندیکاتور ابداع آقای جرالد بی اپل است . از این اندیکاتور در تحلیل تکنیکال برای به دست آوردن قدرت ، جهت و شتاب در یک روند استفاده می شود .این اندیکاتور در اغلب موارد با استفاده از قیمت پایانی استفاده از مکدی بعنوان سیگنال خروج محاسبه می شود . بر خلاف اندیکاتور های دیگر اندیکاتور MACD فرمول سختی برای محاسبه خود ندارد.
انواع اندیکاتور MACD
اندیکاتور به اصطلاح اکثر فارسی زبانان مک دی دو نوع دارد ،
MACD جدید
MACD قدیم
که از لحاظ ظاهری با هم مقداری تفاوت دارند . در اینجا هر دو این اندیکاتور ها را برای شما آموزش می دهیم . در شکل زیر دو نوع و شکل اندیکاتور MACD قدیم (classic MACD) و جدید را مشاهده استفاده از مکدی بعنوان سیگنال خروج می کنید. همانطور که می بینید با وجود اینکه کارایی هر دو تقریبا مشابه است اما از نظر ظاهری با هم تفاوت دارند که در این مطالب کاربرد هر دو را توضیح می دهیم.
بخش های اندیکاتور MACD (مک دی)
اندیکاتور مک دی کلاسیک(در شکل بالا اندیکاتور بالایی) شامل یک هیستوگرام (خطوط عمودی مشکی) و دو خط است که در اینجا این دو خط با آبی و قرمز نشان داده شده اند . خط قرمز رنگ با نام خط سیگنال (Signal) و خط آبی رنگ با نام خط MACD شناخته می شوند. اندیکاتور MACD جدید نیز از یک هیستوگرام و یا همان نمودار میله ای و خط قرمز رنگ که همان خط سیگنال است تشکیل شده است
کاربرد اندیکاتور MACD
همانطور که گفته شد از اندیکاتور MACD استفاده های متفاوتی می شود . از جمله محاسبه واگرایی MACD همانطور که در شکل زیر می بینید زمانی که واگرایی در اندیکاتور MACD و خط روند اتفاق افتاده است بعد از آن ریزش سهم ایران خودرو اتفاق افتاده است و برعکس این موضوع نیز صادق است.
همچنین زمانی که دو خط سیگنال و مک دی همدیگر را قطع می کنند نیز نوعی سیگنال خرید و فروش محسوب می شود که البته به تنهایی قابل استفاده نیست و باید حتما در کنار ابزار های دیگر تحلیل تکنیکال درست استفاده شود ، در شکل زیر این نوع سیگنال را همزمان در هر دو اندیکاتور نشان داده ایم.
از اندیکاتور مکدی برحسب مورد در موارد دیگری مثل موج شماری امواج الیوت و یا تلفیق با اندیکاتور های دیگر برای خرید و فروش استفاده می شود که بسته به جای خود در همانجا باید آموزش دید.
نحوه محاسبه در مک دی قدیم و جدید و توضیح اجزا MACD
خط MACD = تفاضل میانگین نمایی ۱۲ روزه قیمت از ۲۶ روزه آن
MACD = [stockPrices,12]EMA – [stockPrices,26]EMA
خط سیگنال : میانگین نمایی ۹ روزه اندیکاتور MACD
signal = [MACD,9]EMA
هیستوگرام MACD در مک دی کلاسیک: تفاوت بین خط سیگنال و خط مک دی است ، به همین خاطر هر زمان که این دو به هم رسیده اند هیستوگرام نیز صفر شده است
در مک دی جدید خط سیگنال تبدیل به همان هسیتوگرام و یا نمودار میله ای شده است . اگر دقت کنید در اندیکاتور پائینی که مک دی کلاسیک است هیستوگرامش دقیقا مثل خط MACD نوسان می کند . و خط قرمز رنگ همان خط سیگنال است
نکته مهم : برای استفاده درست از اندیکاتور MACD لازم نیست فرمول و نحوه محاسبه آن را بدانید فقط استفاده از کاربرد های آن کافیست.
مک دی یا RSI
یکی از مزایای اندیکاتور شاخص قدرت نسبی (RSI) نشان دادن نواحی است که در آنها قیمت تحت عنوان قرار گرفتن در ناحیه ی اشباع فروش یا اشباع خرید طبقه بندی می شود.
اندیکاتور مکدی رابطه ی بین دو میانگین متحرک را اندازه گیری می کند در حالی که شاخص قدرت نسبی (RSI)، نسبت تغییر قیمت را در ارتباط با سقف ها و کف های اخیر اندازه گیری می کند. تحلیلگران برای داشتن دید بهتری از بازار اغلب از هر دو اندیکاتور برای تحلیلهای خود استفاده می کنند.
هر دوی این اندیکاتورها برای اندازه گیری مومنتوم بازار (اندازه ی حرکت) استفاده می شوند. اما از جایی که هر کدام از آنها از فاکتورهای مختلفی را اندازه گیری می کنند گاهی نشانه های متضادی را ارائه می دهند. به عنوان مثال ممکن است RSI برای مدتی بالای ناحیه 70 قرار گیرد که نشان می دهد بازار در ناحیه ی اشباع خرید قرار گرفته است اما مکدی نشان دهنده ی افزایش مومنتوم در جهت صعودی یا خرید باشد.
یکی از محبوب ترین، کاربردی ترین و در عین حال ساده ترین اندیکاتورها، اندیکاتور مکدی (MACD) یا است. مکدی در واقع یک اُسیلاتور به منظور نشان دادن رابطه ی بین دو میانگین متحرک (مووینگ اوریج) قیمتی است.
در نمایش نموداری مکدی ،اجزای اندیکاتور به صورت دو خط مکدی و خط سیگنال و جزء سوم که هیستوگرام باشد نمایش داده می شود. MACD، با کم کردن میانگین متحرک نمایی 26 دوره از میانگین متحرک نمایی 12 دوره محاسبه و به صورت خط نمایش داده می شود. خطی که نمایش دهنده ی میانگین متحرک نمایی خود MACD است نیز خط سیگنال نامیده می شود، چراکه سیگنالهای خرید و فروش را صادر می کند. اندیکاتور مکدی اغلب با نمودار میله ای به نام هیستوگرام بر روی خود همراه است که نشان دهنده ی فاصله ی بین خط MACD و خط سیگنال است.
هنگامی که میانگین متحرک نمایی 12 دوره ای (خط آبی) بالای میانگین متحرک نمایی 26 دوره (خط قرمز) قرار می گیرد، اندیکاتور مکدی دارای ارزشی مثبت و هنگامی که به زیر آن می رود ارزشی منفی دارد. فاصله ی بین مکدی و خط مبنا (Base Line) نشان دهنده ی فاصله ی بین دو میانگین متحرک نمایی است.
از اندیکاتور مک دی به سه روش اصلی می توان در معاملات بهره برد:
در معاملات با اندیکاتور مکدی مدیریت سرمایه، اعمال فیلترهای بیشتر برای ورود به معامله و دریافت تاییدیه های بیشتر اهمیت پیدا می کند. هر کدام از سه کاربرد معاملاتی را می توان با هم ترکیب کرد و سیستم جدیدی برای معاملات ایجاد کرد. این فیلترها و تاییدیه ها احتمال سیگنالهای کاذب را کاهش می دهند اما باعث کاهش سود در معاملات می شوند.
اجزای تشکیل دهنده اندیکاتور MACD
اندیکاتور مکدی از دو عامل میله ها و خط سیگنالی قرمزرنگ و خط مکدی آبی رنگ تشکیل شده است. در حالت اول وقتی میله ها از بالا به سطح صفر نزدیک می شوند، نشان دهنده حمایت از سهم و اگر میله ها از پایین به سطح صفر نزدیک شوند نشان دهنده مقاومت سهم است. به صورت خلاصه سطح صفر در این نوع از اندیکاتور، نقش حمایتی و مقاومتی را ایفا می کند.
چگونه از استفاده از مکدی بعنوان سیگنال خروج اندیکاتور MACD سیگنال بگیریم؟
• همان طور که گفته شد اندیکاتور مکدی از دو بخش میله ها و خط سیگنالی تشکیل شده است. در این میان تقاطع میله ها و خط سیگنال بسیار بااهمیت است. به بیان دیگر، هرگاه شاهد ورود خط سیگنال در محدوده مثبت به درون میله ها باشیم (در محدوده بالای سطح صفر)، می تواند نشان دهنده سیگنال خرید باشد و بالعکس؛ یعنی چنانچه خط سیگنال درون میله ها بوده و در حال خارج شدن از آن باشد، سیگنال خروج از سهم خواهد بود. در محدوده منفی ها این فرآیند برعکس عمل می کند. به این معنا که اگر خط سیگنال در محدوده منفی وارد میله ها شود سیگنال فروش و اگر خط سیگنال در محدوده منفی که در حال خروج از میله ها است مشاهده شود، سیگنال خرید در نظر خواهیم گرفت.
محدودیت های MACD
- یکی از اصلی ترین مشکلات واگرایی این است که بسیاری اوقات سیگنالی برای روند معکوس احتمالی ایجاد می کند اما در عمل روند معکوس نمی شود.
- مشکل دیگر این است که واگرایی، نمی تواند معکوس شدن تمام روندها را پیش بینی کند. به عبارت دیگر، این اندیکاتور سیگنال های زیادی از معکوس شدن روند اعلام می کند ولی این اتفاق نمی افتد اما از پیش بینی برخی روندهای معکوس واقعی باز می ماند.
- واگرایی مثبت کاذب (false positive divergence) هنگامی اتفاق می افتد که قیمت یک دارایی در محدوده رنج (روند خنثی) حرکت کند، بطور مثال بعد از یک روند در یک الگوی مثلث (triangle pattern).
- کند شدن مومنتوم قیمت (حرکات قیمت در محدوده رنج یا کند شدن روند) باعث می شود، حتی در صورت عدم وجود یک روند معکوس حقیقی، MACD از بالاترین حد خود فاصله گرفته و به سمت خطوط صفر متمایل شود.
مثالی از واگرایی
واگرایی ها به شرایطی از بازار گفته می شود که تضادی آشکار بین قیمت و ابزارهای دیگر تحلیل تکنیکال ایجاد شده و نشان دهنده چرخش های کوچک و بزرگ بازار، در آینده است. این وضعیت بیانگر ضعف روند بوده و از قریب الوقوع بودن تغییر روند حکایت دارد.
به بیان دیگر واگرایی به معنی ضعف یک روند بوده و زمانی مشاهده می شود که قیمت و اندیکاتور در خلاف جهت یکدیگر استفاده از مکدی بعنوان سیگنال خروج حرکت می کنند.
چطور از اندیکاتور معروف مکدی (MACD) استفاده کنیم؟
MACD مخفف Moving Average Convergence Divergence (به معنی واگرایی همگرایی میانگین متحرک) است.مکدی ابزاری برای تشخیص میانگینهای متحرکی که یک روند صعودی یا نزولی را مشخص میکنند، به کار میرود. هدف اول در نهایت تشخیص روند است. چرا که در آن میتوان بیشترین سود را بدست آورد .
در نمودار واگرایی و همگرایی میانگین متحرک (MACD)، معمولاً سه پارامتر میبینید که برای تنظیمات آن استفاده شدهاند.
- اولین پارامتر میانگین متحرک با دوره سریعتر را محاسبه میکند.
- دومین پارامتر میانگین متحرک کندتر را محاسبه میکند.
- و سومی تعداد میلههایی است که تفاوت بین دو مورد بالا را محاسبه میکند.
مثلاً اگر قرار باشد اعداد ۱۲ و ۲۶ و ۹» را به عنوان پارامترهای MACD در نظر بگیرد (که معمولاً اعداد پیش فرض بستههای نرم افزاری کشیدن نمودار هستند)، آن را باید بدین گونه تفسیر کنید.
- عدد ۱۲ نمایانگر دوازده ستون قبلی میانگین متحرک سریعتر است.
- عدد ۲۶ نمایانگر ۲۶ ستون قبلی میانگین متحرک کندتر است.
- عدد 9 نمایانگر 9 ستون قبلی تفاوت بین دو میانگین متحرک است. این مورد توسط خطوط عمودی که هیستوگرام نامیده میشوند، رسم میشود (خطوط سبز موجود در نمودار بالا).
تصور غلطی که در مورد خطوط MACD وجود دارد این است که آنها میانگینهای متحرک قیمت هستند، در صورتیکه در واقع میانگین بین دو مووینگ اوریج را محاسبه میکند.
از مکدی برای شناسایی روند فعلی بازار و همچنین واگرایی های عادی و پنهان استفاده میشود. هر گاه میله های مکدی بالای خط صفر بود روند صعودی و هر گاه پایین خط بود روند نزولی است.
زمانی که میله های ارتفاع کمی دارند و در نزدیکی خط صفر شکل میگیرند روند خنثی است.
حال که فهمیدم MACD چیست، شما را با کارآیی آن بیشتر آشنا میکنیم.
نحوه کار با استفاده از واگرایی همگرایی میانگینهای متحرک
از آنجاییکه دو میانگین متحرک با سرعتهای متفاوت وجود دارد، واضح است که میانگین سریعتر به حرکات قیمت سریعتر واکنش نشان میدهد.
وقتی روندی جدید اتفاق می افتد خط سریعتر اول عکس العمل نشان میدهد و در نتیجه خط کندتر را قطع میکند. وقتی این تقاطع اتفاق می افتد و خط سریع شروع به دور شدن از خط کند میکند، این امر حاکی از تشکیل روند جدیدی است.
در نمودار بالا مشاهده میکنید که خط سریع خط کند را از زیر قطع کرده و به درستی سیر نزولی را نشان داده است. دقت کنید که وقتی خطوط همدیگر را قطع میکنند نمودار موقتاً ناپدید میشود .
و این امر بدین علت است که تفاوت بین خطوط در زمان تقاطع صفر است. وقتی روند رو به پایین شروع میشود، خط سریع از خط کند دور میشود و نمودار بزرگتر میشود که نشان دهنده روندی قوی است .
مثال زیر را مشاهده کنید .
در نمودار ۱ ساعته EUR / USD (یورو/ دلار) فوق، خط سریع از بالای خط کند در حالی عبور میکند که نمودار ناپدید شده است. پیشنهاد میدهد که روند نزولی کوتاه در نهایت معکوس میشود.
از آن پس، EUR / USD افزایش مییابد و روند صعودی جدیدی را شکل میدهد. تصور کنید اگر شما مدتها پس از تقاطع اقدام به سفارش خرید جفت ارزی کرده باشید، احتمالاً نزدیک به ۲۰۰ پیپ به دست آوردید!
اشکال بزرگی که در MACD وجود دارد این است که طبیعتاً میانگینها از قیمت عقبترند و با تاخیر سیگنال میدهند.
از آن جا که MACD میانگین دیگر مووینگ اوریج ها را به ما نشان میدهد، میتوانید تصور کنید که چقدر از قیمت واقعی عقب است. با این وجود هنوز هم یکی از ابزارهای پر طرفدار در میان معامله گران است.
اندیکاتورها فقط ابزاری برای کمک به تحلیل هستند و نمیتوان از آنها به تنهایی برای خرید و فروش استفاده کرد.
چگونه با اندیکاتور مکدی کلاسیک درست معامله کنیم ؟
اندیکاتور میانگین متحرک همگرایی-واگرایی یا به طور خلاصه اندیکاتور مکدی کلاسیک (MACD)، توسط گرالد اپل (Gerald Appel) معرفی شد. آنچه باعث مفید بودن این اندیکاتور می شود ترکیب برخی از اصول اسیلاتورها با تفسیر عبور یک میانگین متحرک دوگانه می باشد.
اجزای اندیکاتور مکدی کلاسیک
در اندیکاتور مکدی کلاسیک دو خط دیده می شود، در صورتی که در حقیقت در محاسبات از 3 خط استفاده شده است. در این اندیکاتور، خط سریع تر که خط MACD نامیده می شود، اختلاف بین دو میانگین متحرک نمایی می باشد. دوره های زمانی این دو خط میانگین متحرک به صورت رایج 12 و 26 می باشند که البته در صورت نیاز توسط تحلیل گران قابل تغییر است. خط کندتر که خط اخطار نامیده می شود معمولا یک میانگین متحرک نمایی 9 دوره ای از خط MACD است. اغلب معامله گران به طور کلی از دوره های زمانی 12، 26 و 9 استفاده می کنند که می توانند این دوره های زمانی روز یا هفته باشند.
هیستوگرام شامل میله های عمودی است که از اختلاف بین خطوط اندیکاتور MACD (خط MACD و خط اخطار) به دست می آید. هیستوگرام، خط صفر مخصوص به خودش را دارد. زمانی که خطوط اندیکاتور MACD در تراز مثبت باشند و خط سریع تر در بالای خط کند باشد، هیستوگرام بالای خط صفر قرار می گیرد. در شکل 1 اجزای اندیکاتور مکدی کلاسیک نشان داده شده اند. همانطور که مشخص است هر جا که خط MACD بالای خط اخطار قرار گیرد، هیستوگرام بالای خط صفر واقع می شود و در صورتی که خط MACD پایین خط اخطار قرار گیرد، هیستوگرام پایین خط صفر قرار می گیرد. البته باید توجه داشته باشید که رنگ های دو خط MACD و اخطار و همچنین هیستوگرام، در نرم افزارهای مختلف تحلیل تکنیکال متفاوت و حتی توسط کاربران نیز قابل تغییر می باشند.
ارزش واقعی هیستوگرام زمانی مشخص می شود که فاصله بین دو خط MACD و اخطار در حال بازتر یا بسته تر شدن است. زمانی که هیستوگرام در بالای خط صفر خودش قرار می گیرد اما شروع به کاهش به سمت پایین می کند، روند صعودی در حال تضعیف است. برعکس زمانی که هیستوگرام در زیر خط صفر قرار دارد و شروع به بالا رفتن به سمت خط صفر می کند، روند نزولی در حال از دست دادن پتانسیل اش می باشد.
شکل 1- اجزای اندیکاتور مکدی کلاسیک
اخطارهای خرید و فروش در اندیکاتور MACD
اخطارهای خرید و فروش در زمان تقاطع دو خط صادر می شوند. عبور رو به بالای خط MACD (خط سریع تر) از خط اخطار (خط کندتر)، اخطار خرید و عبور رو به پایین خط سریع تر از خط کندتر، اخطار فروش محسوب می شود. به طور کلی خطوط اندیکاتور MACD در بالا و پایین خط صفر نوسان می کنند. به این خاطر است که این خطوط همانند یک اسیلاتور عمل می کنند.
زمانی که خطوط اندیکاتور مکدی کلاسیک تا حد زیادی در بالای خط صفر فاصله می گیرند، شرایط خرید هیجانی محسوب می شود و همین طور وقتی در پایین خط صفر با یکدیگر فاصله زیادی دارند، فروش هیجانی رخ می دهد. بهترین اخطار خرید، زمانی است که قیمت ها کاملا در زیر خط صفر قرار می گیرند.
شکل 2- اخطار خرید و فروش در نمودار روزانه نماد ثاباد با استفاده از اسیلاتور مکدی
واگرایی در اسیلاتور مکدی
واگرایی منفی یا نزولی زمانی به وقوع می پیوندد که خط روند ترسیم شده از دو قله در نمودار قیمت، صعودی باشد اما خط روند مناظر با آن در هیستوگرام نزولی باشد. همچنین واگرایی مثبت یا صعودی زمانی به وقوع می پیوندد که خط روند ترسیم شده از دو حفره در نمودار قیمت نزولی اما خط روند متناظر با آن در هیستوگرام صعودی باشد. معمولا واگرایی مثبت و منفی در انتهای روندهای بازار شکل می گیرند و نشان دهنده این موضوع می باشند که روندهای کنونی سهم به زودی تغییر می کنند. بنابراین با توجه به توضیحات ارائه شده، معمولا واگرایی مثبت در انتهای روند نزولی و واگرایی منفی در انتهای روند صعودی موجب بازگشت قیمت و تغییر جهت روند می شوند.
هر چند واگرایی مثبت و منفی با استفاده از اندیکاتور مکدی اخطار خرید و فروش می باشد اما اخطار خرید و فروش واقعی فقط زمانی صادر می شود که هیستوگرام از خط صفر خودش عبور کند و یا به عبارتی دو خط MACD و اخطار با یکدیگر برخورد کنند. هر چرخش در هیستوگرام، اخطار زود هنگامی درباره تضعیف روند موجود است. چرخش های هیستوگرام بهترین کاربرد را برای نشان دادن اخطارهای به موقع درباره پایان وضعیت موجود دارند اما خطرناک ترین کار این است که از چرخش های هیستوگرام به عنوان استفاده از مکدی بعنوان سیگنال خروج بهانه ای برای انجام معامله برخلاف جهت روند موجود استفاده شود.
شکل 3- واگرایی مثبت در نمودار روزانه نماد وبملت
شکل 4- واگرایی منفی در نمودار روزانه نماد فاذر
ترکیب هفته ها و روزها
درست مانند همه اندیکاتورهای تکنیکال، اخطارهای مربوط به نمودارهای هفتگی مهمتر از اخطارهای نمودارهای روزانه است. بهترین راه برای ترکیب آنها به این صورت است که اخطارهای هفتگی برای تعیین جهت بازار و از اخطارهای روزانه برای تعیین نقاط ورود و خروج از بازار استفاده شود. اخطار روزانه وقتی ارزش دارد که موافق اخطارهای هفتگی باشد. در این روش اخطارهای هفتگی به عنوان فیلترهای روند برای اخطارهای روزانه عمل می کنند. این کار از انجام معامله در خلاف جهت روند موجود جلوگیری می کند. دو سیستم که این اصل در آنها رعایت شده MACD و استوکاستیک ها می باشند.
معایب اندیکاتور مکدی
هر چند استفاده از هر اندیکاتوری مزایا خاص خود را دارد، اما هر کدام معایبی نیز به همراه دارند که اندیکاتور مکدی کلاسیک نیز از این موضوع مستثنی نمی باشد. در ادامه به دو مورد از معایب اندیکاتور MACD می پردازیم :
1- با توجه به اینکه اندیکاتور مکدی کلاسیک بر پایه میانگین های متحرک بنا شده است، از اندیکاتورهای پیرو یا تاخیری به حساب می آید. به طور کلی نمی توان از اندیکاتورهای تاخیری در بازارهای بدون روند استفاده نمود جرا که اخطارهای اشتباه صادر می کنند. مجدد به شکل 2 توجه نمایید، در بخشی از نمودار قیمت که روند بر آن حاکم نیست، اندیکاتور مکدی اخطارهای اشتباه صادر کرده است. بنابراین باید توجه داشته باشید که از اندیکاتور مکدی فقط در بازارهای روند دار استفاده کنید.
2- با توجه به اینکه اندیکاتور MACD فاقد مرز بالایی و پایینی مشخصی می باشد که بتواند حرکات آن را محدود کند، نمی توان از آن برای تشخیص سطوح اشباع خرید و اشباع فروش به طور موثری استفاده نمود.
درباره محمد حسن دانشور
موفقیت در بازارهای مالی نیازمند مهارت های متعددی است. صرف اطلاع از برخی از مفاهیم تحلیل تکنیکال نه تنها نمی تواند به درآمدزایی شما در بازارهای مالی کمک کند بلکه می تواند موجب اشتباه و از دست رفتن سرمایه شما شود. در "پارس سرمایه" تلاش می کنیم با رویکردی متفاوت به آموزش و مشاوره بازارهای مالی بپردازیم تا شما را به متخصصین این عرصه تبدیل کنیم.
چگونه از میانگینهای متحرک برای خرید سهام استفاده کنیم؟
چگونه از میانگینهای متحرک برای خرید سهام استفاده کنیم؟
میانگین متحرک (Moving average – MA)، یک ابزار تکنیکالی ساده میباشد که اطلاعات قیمتی را با ساخت یک قیمت میانگین بهروزرسانی شده (updated average price)، تعدیل (Smooth) میکند. این میانگین میتواند شامل یک دورهٔ زمانی مشخص، مانند 10 روزه، 20 دقیقهای، 30 هفتهای و – یا هر تایم فریمی که معاملهگر انتخاب کند – باشد. فواید زیادی در استفاده از میانگینهای متحرک حین معامله وجود دارد، که از آنها میتوان به گزینههای موجود برای استفاده از میانگینهای متحرک، اشاره کرد. استراتژیهای میانگین متحرک بین معاملهگران محبوب بوده و میتوانند با هر تایم فریمی، متناسبسازی شود. در این حالت، این استراتژی هم برای سرمایهگذاران بلندمدت و هم برای معاملهگران کوتاهمدت، مناسب خواهد بود.
برای کسب اطلاعات بیشتر در مورد استفاده از مکدی بعنوان سیگنال خروج میانگین متحرک میتوانید از مطلب آموزشی «میانگین متحرک در تحلیل تکنیکال چیست؟» دیدن نمایید.
نکات کلیدی:
- میانگین متحرک (Moving Average)، یک اندیکاتور تکنیکالی است که بهصورت گسترده استفاده میشود، استفاده از این اندیکاتور نویز حرکات قیمتی را گرفته و نوسانات قیمت را تعدیل میکند.
- میانگینهای متحرک را میتوان با استفاده از چندین روش ساخت. و میتوان آنها را با تعداد روزهای متفاوت، تنظیم کرد.
- مشهورترین مورد استفاده از استفاده از مکدی بعنوان سیگنال خروج میانگینهای متحرک، یافتن جهت حرکت روند در بازار و پیدا کردن سطوح حمایتی و مقاومتی در نمودار میباشد.
- زمانی که قیمت یک دارایی به بالای میانگین متحرک حرکت میکند، یک سیگنال معاملاتی برای معاملهگران تکنیکال میسازد. علاوه بر استفاده از میانگینهای متحرک بهصورت منفرد، از آنها در ساخت دیگر اندیکاتورهای تکنیکال مانند اندیکاتور مکدی (Moving average Convergence Divergence – MACD) استفاده شده است.
چرا باید از میانگینهای متحرک استفاده کنیم؟
استفاده از میانگینهای متحرک، باعث کاهش میزان نویز (noise) در نمودار میشود. کافی است به جهت حرکت میانگین متحرک نگاه کرده تا بتوانید جهت روند در بازار را بیابید. اگر حرکت میانگین متحرک به سمت بالا بود، قیمتها بهطور کلی، حرکت صعودی دارند. اگر جهت حرکت میانگینهای متحرک به سمت پایین بود، حرکات کلی قیمتها، نزولی میباشد. در یک روند نزولی، میانگین متحرک ممکن است بهعنوان یک مقاومت عمل کند. در روند صعودی، میانگین متحرک میتواند نقش یک حمایت و یا کف (floor) را ایفا کند. در روندهای نزولی، میانگین متحرک میتواند مانند سقفی باشد که قیمت به آن برخورد کرده و دوباره به حرکت خود به سمت پایین ادامه میدهد.
شایان ذکر است که قیمتها همواره این چنین به وجود میانگین متحرک، توجه نمیکنند. قیمتها ممکن است از این خطوط گذر کرده و یا پس از رسیدن به آنها توقفی داشته و سپس حرکتی در جهت عکس انجام دهند.
بهعنوان یک راهنمایی کلی، اگر قیمتها در بالای میانگین متحرک قرار داشتند، روند صعودی است. اگر قیمتها در محدودهٔ زیرین میانگینهای متحرک قرار داشته باشند، روند نزولی است. هرچند، میانگینهای متحرک میتوانند از طول متفاوتی برخوردار باشند (که در ادامه به این مبحث میرسیم). بنابراین یک میانگین متحرک ممکن است نشاندهندهٔ یک روند صعودی بوده در حالی که میانگین متحرکی با تنظیمات متفاوت، یک روند نزولی را به نمایش بگذارد.
انواع میانگینهای متحرک
میانگینهای متحرک میتوانند به روشهای مختلفی محاسبه شوند. یک میانگین متحرک سادهٔ 5 روزه (Simple Moving Average – SMA)، قیمت بسته شدن 5 روز اخیر در نمودار را جمع کرده و آنها را بر عدد 5 تقسیم میکند و یک میانگین متحرک تازه برای هر روز میسازد. هر یک از این میانگینها به میانگین بعدی متصل میشوند که در کنار یکدیگر یک خط شناور را میسازند.
یکی دیگر از انواع محبوب میانگینهای متحرک، میانگینهای متحرک نمایی (Exponential Moving Averages – EMA) است. محاسبات در این میانگینها، پیچیدهتر میباشند. زیرا در این میانگینها، اطلاعات قیمتی اخیر دارای وزن بیشتری میباشند. اگر شما یک میانگین متحرک ساده 50 روزه و یک میانگین متحرک نمایی 50 روزه در نموداری یکسان اعمال کنید، متوجه خواهید شد که میانگین متحرک نمایی واکنش سریعتری در برابر تغییرات قیمتی، نسبت به میانگین متحرک ساده خواهد داشت. زیرا میانگینهای متحرک نمایی، وزن بیشتری را به دیتاهای قیمتی اخیر میدهند.
برای کسب اطلاعات بیشتر در مورد میانگین متحرک نمایی میتوانید از مطلب آموزشی «میانگین متحرک نمایی (EMA) در تحلیل تکنیکال چیست؟» دیدن نمایید.
نرمافزارهای نموداری و پلتفرمهای معاملاتی بهصورت خودکار محاسبات لازم را انجام میدهند. بنابراین هیچگونه نیازی به انجام محاسبات دستی برای بهدست آوردن میانگینهای متحرک، وجود نخواهد داشت.
لازم بهذکر است که هیچیک از میانگینهای متحرک برتر از دیگری نیستند. ممکن است یک میانگین متحرک نمایی در بازار سهام و یا بازارهای مالی، برای مدتزمانی عملکرد بهتر داشته باشد، و در زمانی دیگر، یک میانگین متحرک ساده بیشتر به کار ما بیاید. تایم فریم انتخاب شده (بدون توجه به نوع آن میانگین متحرک) نیز نقشی اساسی در میزان تأثیرگذاری این ابزار، خواهد داشت.
طول میانگین متحرک
میانگینهای متحرک معمول دارای طول 10، 20، 50، 100 و 200 میباشند. میتوان این اعداد را به هر تایم فریم نموداری (یک دقیقهای، روزانه، هفتگی و غیره) اعمال کنیم. این مورد بسته به افق زمانی معاملهگر (traders time horizon) خواهد داشت. (اُفق زمانی یا (investment time horizon)، به مدت زمانی گفته میشود که یک سرمایهگذار، انتظار دارد تا سرمایهگذاریاش را نگهداری کند.)
تایم فریم یا طولی که شما برای میانگین متحرک انتخاب میکنید که از آن تحت عنوان (look back period) نیز یاد میشود، میتوانند نقشی بزرگ در میزان کارایی میانگین متحرک داشته باشد.
یک میانگین متحرک با بازهٔ زمانی کوتاه، واکنشی بسیار سریعتر در مقابل تغییرات قیمتی، در مقایسه با میانگین متحرکی که دارای بازهٔ زمانی بلندمدت است، خواهد داشت. در نمودار زیر، یک میانگین متحرک 20 روزه را میبیند که حرکات قیمتی را نزدیکتر از یک میانگین متحرک 100 روزه دنبال میکند.
میانگین متحرک 20 روزه در نمودار فوق، میتواند برای معاملهگران کوتاهمدت از اثر بیشتری برخوردار باشد. زیرا این میانگین متحرک، حرکات قیمتی را نزدیکتر دنبال کرده و در نتیجه، تأخیر (lag) کمتری نسبت به میانگین متحرک بلندمدت ایجاد خواهد کرد. استفاده از میانگین متحرک 100 روزه، برای معاملهگران بلندمدت سودمندتر خواهد بود.
تأخیر، زمان لازم برای یک میانگین متحرک، برای صادر کردن سیگنال بازگشت قیمتی احتمالی میباشد. راهنمای کلی که پیشتر گفته شد را بهخاطر آورید، زمانی که قیمت در بالای میانگین متحرک باشد، روند بهصورت کلی صعودی میباشد. بنابراین زمانی که قیمت به محدودهٔ زیرین میانگینهای متحرک حرکت کند، سیگنال یک بازگشت قیمتی احتمالی را میدهد. یک میانگین متحرک 20 روزه، سیگنالهای بازگشتی بیشتری نسبت به میانگین متحرک 100 روزه، صادر خواهد کرد.
برای کسب اطلاعات بیشتر در مورد بازگشت قیمتی میتوانید از مطلب آموزشی «بازگشت قیمتی در تحلیل تکنیکال چیست؟» دیدن نمایید.
میانگینهای متحرک میتوانند از هر بازهٔ زمانی برخوردار باشند: 15،28، 89 و غیره. تنظیم میانگین متحرک بهگونهای که سیگنالهایی دقیقتر، با توجه به تاریخچهٔ اطلاعات قیمت صادر کند، میتواند در یافتن سیگنالهای آینده به معاملهگر کمک شایانی کند.
یک استراتژی دیگر که میتوان از آن استفاده کرد، استفادهٔ همزمان از دو میانگین متحرک در یک نمودار میباشد: یک میانگین متحرک با بازهٔ زمانی بلندمدت و دیگری با بازهٔ زمانی کوتاهمدت. زمانی که میانگین متحرک با بازهٔ زمانی کوتاهمدت، میانگین متحرک با بازهٔ زمانی بلندتر را به سمت بالا قطع کند، یک سیگنال خرید صادر شده است و نشان میدهد که روند حرکت خود به سمت بالا را آغاز کرده است. که از آن تحت عنوان تقاطع طلایی (Golden Cross) نام برده میشود.
برای کسب اطلاعات بیشتر در مورد الگوی تقاطع طلایی میتوانید از مطلب آموزشی «الگوی تقاطع طلایی در تحلیل تکنیکال چیست؟» دیدن نمایید.
در همین حین، اگر میانگین متحرک با بازهٔ زمانی کوتاهمدت، میانگین متحرک با بازهٔ زمانی بلندمدت را به سمت پایین قطع کند، یک سیگنال فروش را میسازد. و نشان میدهد که روند نزولی شده است. از این تقاطع تحت عنوان تقاطع مرگ (Death/Dead Cross) نامبرده میشود.
معایب استفاده از میانگینهای متحرک
میانگینهای متحرک براساس دیتاهای تاریخی قیمت محاسبه میشوند، و این محاسبات هیچگونه قدرت پیشبینی بهصورت ذاتی ندارند. از این رو، نتایج تولیدشده توسط این میانگینهای متحرک، میتواند تصادفی و غیردقیق باشد. در برخی اوقات، بازار به محدودههای حمایت و مقاومت ساخته شده توسط میانگینهای متحرک توجه میکند، و سیگنالهای معاملاتی صادرشده درست میباشند. در برخی اوقات نیز، بازار به این اندیکاتور، توجهی نشان نمیدهد.
یک مشکل اساسی، زمانی رخ میدهد که حرکات قیمتی (Price Action) متلاطم شود (Choppy) – و قیمت دائماً به سمت بالا و پایین حرکت میکند – که باعث ساخته شدنِ چندین سیگنال بازگشت قیمتی اشتباه خواهد شد. زمانی که این اتفاق رخ میدهد، بهترین کار کنار گذاشتن این اندیکاتور، و استفاده از اندیکاتورهای دیگر برای تشخیص هرچه بهتر روند میباشد. اتفاق مشابه میتواند زمانی رخ دهد که تقاطعهای میانگینهای متحرک، برای مدتزمانی درهم پیچیده شود که میتواند سیگنالهای معاملاتی اشتباهی را صادر کنند.
میانگینهای متحرک، زمانی که بازار از روند قدرتمند برخوردار است بهخوبی عمل میکنند، اما در حالات رِنج (range) و یا حرکات افقی بازار (sideways)، عملکردی ضعیف از خود نشان میدهند. دستکاری تنظیماتِ بازههای زمانی، میتواند برای مدتی کوتاه چارهٔ کار باشد، با این وجود در برخی نقاط، مشکلات ذکرشده بدون توجه تایم فریم انتخاب شده، پیش خواهد آمد.
جمعبندی
میانگینهای متحرک، حرکات قیمتی را با ایجاد یک خط شناور، تعدیل میکنند. استفاده از این میانگینهای متحرک باعث تسهیل تشخیص جهت روند میشود. میانگینهای متحرک نمایی، واکنش سریعتری در برابر تغییرات قیمت، نسبت به میانگینهای متحرک ساده خواهند داشت. در برخی از موارد، این موضوع سودمند بوده و در برخی دیگر باعث ایجاد سیگنالهای اشتباه میشود. میانگینهای متحرک با دورهٔ زمانی کوتاهتر (برای مثال 20 روزه)، نسبت به میانگینهای متحرکی که دارای دورهٔ زمانی بلندمدتتر هستند (مانند 200 روزه)، واکنشی سریعتر نسبت به حرکات قیمتی نشان میدهند.
تقاطعهای ایجادشده توسط میانگینهای متحرک، یک استراتژی معاملاتی محبوب برای ورود و خروج از بازار بهشمار میآیند. میانگینهای متحرک میتوانند مناطق احتمالی حمایت و مقاومت را نیز نشان دهند. با این وجود که بهنظر میرسد میانگینهای متحرک توانایی پیشبینی بازار را دارند، آنها همواره براساس دیتاهای تاریخی قیمت محاسبه میشوند و تنها نشاندهندهٔ میانگینی از قیمت، در بازهٔ زمانی تعیینشده میباشند.
تیم تحریریه دیجی کوینر
این مقاله به کوشش هیئت تحریریه دیجی کوینر تولید شده است. تک تک ما امیدواریم که با تلاش خود، تاثیری هر چند کوچک در آگاه سازی فعالان حوزه رمز ارزها و بازارهای مالی داشته باشیم.
دیدگاه شما