“باند، با یک سیستم پیشرفته (مارتینگل) روی میز شمارهی ۵، روی قرمز، بازی میکرد … فکر کنم خیلی مصمم است و با حداکثر [توان و دارایی خود]، بازی میکند.”
ایان فلمینگ، کازینو رویال
خرید پله ای در بورس چگونه انجام میشود؟
برای خرید و فروش در بازار بورس، همواره استراتژیهای مختلفی مطرح است که هر معاملهگری در بازار برای انجام بهترین معامله، از آن ها استفاده میکند. هرچند استراتژی برای خرید یا فروش سهام، بسته به شخصیت هر فرد، متفاوت است اما با همه اینها اصول و مفاهیم بنیادی و اساسی خاصی وجود دارد که طبق آنها میتوان عملکرد بهتر و منطقیتر در ترید داشت. خرید پلهای سهام یکی از مهمترین استراتژیهای معاملاتی میباشد که اکثر معاملهگران حرفهای بازار برای انجام معاملات خود از آن بهره می برند. به همین منظور خرید و فروش پلهای در بازار بورس از اهمیت فراوانی برخوردار است و ما در این مقاله سعی بر تعریف آن و روشهای انجام خرید پلهای، داریم و مطالبی که قصد داریم در ادامه به آنها بپردازیم عبارتند از:
خرید پلهای چیست؟
روش کار خرید پلهای در بورس چگونه است؟
مزایای خرید پلهای
معایب خرید پلهای
مثال از نحوه خرید پلهای در بورس
خرید پلهای در روند صعودی
خرید پلهای به روش مارتینگل
خرید پله ای چیست؟
در تمامی بازارهای سرمایه، همواره ریسک معامله مبحثی غیر قابل انکار مطرح میشود. به واقع بازار بورس بدون ریسک معنا و مفهوم خود را از دست میدهد. به همین خاطر بسیاری از روشهای موجود برای خرید و فروش سهام به منظور کاهش ریسک و جلوگیری از ضررهای احتمالی بنا نهاده شده اند.
خرید پلهای، یک استراتژی معاملاتی در بازار تعریف میشود که طبق آن معاملهگران برای کم کردن ریسک خود در مقاطع مختلف، بهصورت پلهای خرید میکنند. یعنی تمام سرمایه خود را در لحظه و با قیمت روز خرید نمیزنند و تنها بخشی از سرمایه را به سهم موردنظر خود اختصاص میدهند و بخش دیگر را برای روزهای آتی و روند بعدی سهم نگه میدارند تا در صورت افت سهم، ضرر کمتری را متحمل شوند. به واقع در خرید پلهای ما مطمئن نیستیم که روند سهام در کوتاه مدت به چه شکل خواهد بود و برای همین، تمام قدرت خرید خود را در لحظه خریداری نمی کنیم.
خرید پلهای در بازار سهام یک روش منطقی به شمار میرود تا سهامداران بتوانند سرمایه خود را با مدیریت مالی در بازه های زمانی مختلف، تقسیم کنند. این کار باعث میشود تا مدیریت ریسک و توازن در معامله به درستی صورت بگیرد.
روش کار خرید پله ای در بورس چگونه است؟
وقتی صحبت از خرید پلهای به میان میاید به این معنی است که معاملهگر در روند سهام مورد نظر شک و تردید دارد و به طور قطعی نمیتواند بگوید سهامی که قصد خرید دارد در کوتاهمدت رشد مناسبی خواهد داشت یا خیر.
روش خرید پلهای به این شکل میباشد که درصدی از قدرت خرید و تأمین مالی برای خرید سهم، در یک روز انجام میگیرد و درصدی برای مقطع زمانی بعدی نگه داشته میشود. در این مدت ممکن است سهام رشد قیمتی یا افت قیمتی داشته باشد. خرید پلهای هم میتواند در روند صعودی سهم و هم در روند نزولی سهم انجام بپذیرد.
خرید پلهای در روند صعودی برای سرمایهگذاری روی سهم در بلندمدت کاربرد دارد و در روند نزولی برای کم کردن میانگین و به نوعی صفر کردن ضررهای قبلی، انجام میگیرد.
روش معاملاتی در خرید پلهای باعث میشود تا سهامدار با بخشی از سرمایه خود وارد سهم شود و در صورت افت احتمالی، ضرر زیادی را متحمل نشود؛ بنابراین خرید پلهای در فواصل زمانی گوناگون و بهصورت مرحله به مرحله انجام میگیرد.
مزایای خرید پله ای
همانطور که تا حدودی توضیح داده شد، در خرید پلهای سهام، مزایای مختلفی وجود دارد که باعث میشود تا تصمیمی منطقی برای خرید و فروش سهام در بازار بورس گرفته شود. از همین رو، در ادامه به این مزایا برای خرید پلهای سهام بیشتر اشاره میکنیم:
- کاهش ریسک معامله: طبیعتاً وقتی شما بهصورت پلهای خرید میکنید، تا حد زیادی ریسک معامله خود را کاهش میدهید. بهگونهای که در صورت افت زیاد سهم، ضرر شما به شکل قابلتوجهی کمتر از زمانی میشود که به یکباره تمامی سرمایه خود را خرید کرده باشید.
- کم کردن میانگین : این مورد در زمانی اتفاق میافتد که سهام شما افت قیمتی زیادی داشته است و برای کم کردن ضرر خود و به نوعی رسیدن به قیمت سر به سر معامله، در قیمتهای پایین دوباره خرید میکنید تا با رشد سهم، ضررهای شما جبران شود
- مدیریت مالی: خرید پلهای این امکان را میدهد تا نسبت به سرمایه و دارایی خود، مدیریت بهتری داشته باشیم و قدرت خرید خود را به بخشهای مختلف تقسیم کنیم.
معایب خرید پلهای
با وجود اینکه خرید پلهای دارای مزایای مختلفی است اما نمیتوان معایبی که ممکن است داشته باشد را نادیده بگیریم. در این قسمت به برخی از معایب احتمالی خرید پلهای اشاره میکنیم:
- قابل پیشبینی نبودن: بازار بورس بهطورقطع قابل پیشبینی نیست و ممکن است هر اتفاقی در آن بیفتد. به همین خاطر همواره این شک و استرس وجود دارد که تحلیل ما برای خرید پلهای با اشکال مواجه شود.
- احتمال افزایش ضرر: بسیاری از مخالفان خرید پلهای بر این اعتقاد دارند که همیشه کم کردن میانگین در خرید پلهای سهام کارساز نیست و ممکن است سهام همچنان به روند نزولی خود ادامه بدهد تا جایی که سهامدار متحمل ضرر بیشتری شود.
- برهم خوردن توازن پرتفوی: به دلیل اینکه خرید پلهای در فواصل زمانی گوناگون و در چندین معامله مختلف صورت میگیرد، این مشکل وجود دارد که پرتفوی سهام در تعادل و توازن مشخصی پیش نرود.
مثال از نحوه خرید پلهای در بورس
در این قسمت مثالی برای خرید پلهای سهام میزنیم تا این موضوع شفافتر و آسانتر، قابل فهم باشد.
بر فرض مثال شما سهم پالایشگاه نفت تهران را با انواع تحلیلها و بررسی اندیکاتورها در نظر گرفتهاید و به نظرتان برای خرید معقول میآید اما تردید دارید که این سهم در سه ماه بعد به شکل معامله خواهد شد. در این صورت تصمیم میگیرید بخشی از دارایی خود را برای خرید در قیمت روز مثلاً 2500 تومان اختصاص بدهید.
در این مدت تا زمان سه ماه که برای نگهداری سهم در نظر گرفتهاید، سهام دچار نوسانات قیمتی متفاوتی میشود. ممکن است سهام در ماه اول، تا قیمت 1800 تومان افت کند که در این صورت شما چیزی حدود 25 درصد ضرر کردهاید. برای کم کردن میانگین ضرر، شما در قیمت 1800 تومان یک پله سهم را خریداری میکنید. اگر قیمت سهام از این نقطه برگشت و صعود کرد، شما ضررهای قبلی را تا حدودی جبران کردهاید و به میزان سرمایه اولیه خرید رسیدهاید. اما اگر قیمت سهام همچنان افت کرد و به 1250 تومان رسید، دوباره دچار ضرر دیگری شدهاید و برای کم کردن این ضرر، دوباره یک پله دیگر سهم را خرید میزنید چون احتمال میدهید که به اندازه کافی افت قیمتی داشته است و احتمال رشد سهم در این نقطه افزایش یافته است. در این حالت شما سه پله خرید کردهاید.
اما همین مثال را در روند صعودی میزنیم. شما پس از مقداری خرید سهام نفت تهران در 2500 تومان، قیمت سهام در روند بعدی خود تا ماه دیگر به 3500 تومان میرسد. در این حالت شما به میزان 40 درصد سود کسب کردهاید اما احتمال میدهید این روند تا دو ماه دیگر ادامه داشته باشد و قیمت سهام از این هم بیشتر شود. پس یک پله دیگر در 3500 تومان خرید میکنید. اگر تحلیل شما درست باشد ممکن است قیمت سهم تا 4000 تومان هم افزایش یابد و به همین منوال شما در چند مرحله خرید پلهای داشته باشید تا سهم به قیمت مطلوب شما در بازه زمانی سهماهه یا ششماهه برسد تا با سود بسیار مناسبی از سهم خارج شوید.
به همین ترتیب شما به عنوان معاملهگر بورس در هر دو روند سهم توانستهاید مدیریت ریسک داشته باشید و در چند مرحله سهام را خریداری کنید تا خرید پلهای شما نتیجهبخش بوده باشد.
خرید پلهای در روند صعودی
همانطور که در قسمت قبل بحث کردیم، خرید پلهای در روند صعودی از کاربرد مهمی برخوردار است. در این حالت وقتی نمودار سهام در کانال صعودی قرار میگیرد و در آن کانال، نوسان قیمتی میکند، بسیاری از معاملهگران بازار برای خرید پلهای سهام اقدام میکنند تا در صورت رشد سهام و افزایش قیمت، یا حتی عبور از مقاومت سهم، سود مناسبی را کسب کنند. در خرید و فروش پلهای سهام این امکان در نظر گرفته میشود که قیمت سهم در آینده و به نفع ما افزایش پیدا خواهد کرد و از طرف دیگر این احتمال را هم در نظر میگیرند که هر لحظه امکان دارد، سهام از کانال صعودی به کانال نزولی تغییر روند بدهد. به همین خاطر با استراتژی خرید پلهای، تا حدی بر ترس و ریسک معامله و همچنین احتمال ضرر، غلبه میکنیم. خرید پلهای سهام در روند صعودی معمولاً برای نگهداری سهام در بلندمدت صورت میگیرد و برای سهامی مناسب است که سهامداران احتمال میدهند در آینده، سهام رشد مناسبی خواهد داشت.
خرید پلهای به روش مارتینگل
روش مارتینگل توسط یک فرد آمریکایی به وجود آمده است. در این روش، سرمایهگذاران، دارایی خود را به بخشهای نامساوی تقسیم میکنند و در قیمتهای متفاوت با ضریب 2، ترید خود را انجام میدهند. به همین خاطر در روش مارتینگل، احتمال سود و ضرر تقریباً یکسان میباشد. بنا بر این روش، هرگاه قیمت سهام افت میکند، برای خرید پلهای دوم در قیمت پایینتر و برای کم کردن میانگین، بهتر است با ضریب 2 یعنی دوبرابر سرمایه اولیه خرید کرد و به همین نحو اگر قیمت سهام به میزان قابلتوجهی باز هم افت کرد، این بار با ضریب 4 یعنی چهار برابر سهم اولیه خرید زد. در این صورت، هر زمانی که قیمت سهام رو به افزایش رفت و به رشد خود برگشت، با اینکه نسبت به پله اول، در ضرر هستید اما با احتساب خرید در پلههای دوم و سوم و یا حتی چهارم، سهام شما در کل، سودآور میشود.
جمعبندی
خرید و فروش پلهای سهام در بازار بورس یکی از اساسیترین روشهای معاملاتی در بازار سرمایه به شمار میرود که طبق آن میتوان تا حدود زیادی ریسک معامله را کاهش داد و دارایی خود را در چند مرحله برای خرید سهام تقسیم کرد. آموزش خرید پلهای برای بسیاری از معاملهگران بورس از اهمیت بالایی برخوردار است چراکه این امر نیاز به کسب آموزش و مهارت بالا در معامله دارد و انتخاب زمان درست برای خرید، در این مورد بسیار حائز اهمیت است.
کارگزاری اقتصاد بیدار با بهرهبردن از تجربه کارشناسان خود آماده ارائه خدمات آموزشی و تحلیلی در انواع سهام بورسی میباشد و برای کسب اطلاعات بیشتر کافی است با دفاتر کارگزاری در تماس باشید.
خرید پلهای سهم به روش مارتینگل
مارتینگل چیست؟ منظور از خرید پلهای سهم چیست؟ آیا تابحال در مورد خرید پلهای سهم به روش مارتینگل چیزی شنیدهاید؟ در این مطلب قصد داریم روش مارتینگل را بررسی کنیم و ببینیم که چگونه میتوان با رعایت حد ضرر و با منابع مالی محدود از این روش استفاده کرد.
مارتینگل چیست؟
مارتینگل یک سیستم یا استراتژی معاملاتی برای افراد ریسکپذیر است. در صورت نامحدود بودن منابع پولی، شانس کسب سود از طریق این استراتژی، تقریبا نزدیک به 100 درصد است.
برخی از منابع بر این باورند که مارتینگل، اسم گروهی از استراتژیهای رایج شرط بندی در قرن 18، در فرانسه بود.
اما بیشتر منابع بر این باورند که سیستم معاملاتی مارتینگل، توسط یک ریاضیدان فرانسوی به نام پاول پیر لوی (Paul Pierre Levy) در قرن هجدهم معرفی شده است.
بیایید این استراتژی را با یک مثال ساده بررسی کنیم. یک سکه را در نظر بگیرید، سکه دو روی دارد. شیر یا خط!
با پرتاب سکه به بالا، احتمال اینکه شیر یا خط بیاید با هم برابر است. یعنی به احتمال 50 درصد شیر و 50 درصد خط میآید. از نظر آماری اگر یک سکه را 10 بار پرتاب کنیم، احتمال این که هر 10 بار شیر بیاید خیلی پایین است، با این که میدانیم نتیجه هر پرتاب مستقل از دیگری است.
در واقع ایده اصلی سیستم معاملاتی مارتینگل از اینجا آمده که از نظر آماری، نتیجه نمیتواند همیشه برخلاف انتخاب شما باشد.
بنابراین وقتی شیر را انتخاب میکنید و بعد از پرتاب سکه خط میآید، شما شرط را میبازید یعنی با شکست در انتخاب اول و کاهش ارزش دارایی، مبلغ بیشتری بر روی شیر شرط میبندید.
این استراتژی به این صورت عمل میکند که اگر شما روی شیر آمدن سکه 10 هزار تومان شرط بستید و بعد از پرتاب، شیر آمد، 10 هزار تومان برنده میشوید.
اما اگر خط آمد، با 20 هزار تومان دوباره شیر را انتخاب میکنید (شرط بعدی دوبرابر ارزش شرط قبلی است). این فرایند به همین صورت ادامه پیدا میکند تا زمانی که شما شرط را برنده شوید. با انجام این کار در نهایت از نظر تئوری، تنها با یک برد تمامی ضررهایتان جبران میشود و سربهسر میشوید.
اما اگر شرط بندی را بردید سفارش بعدی در آن باید نصف شود. در واقع این استراتژی بر این فرض استوار است که فقط یک معامله خوب برای ایجاد تغییر در ثروت شما کافی است.
در واقع میتوان گفت این تئوری با اتکا به نظریه بازگشت به میانگین (theory of mean reversion) شکل گرفته است.
استراتژی مارتینگل به این شکل هست که اگر در یک سهم یا چیز دیگری ضرر کردید، سفارش بعدی باید دو برابر قیمت سفارش قبلی باشد. در واقع این سیستم فرصتی برای تسریع جبران پولهای از دست رفته است.
اما نکتهای که نباید فراموش کرد این است که با هر بار شکست و افزایش میزان سرمایهگذاری علاوهبر بیشتر شدن احتمال کسب سود در معامله، ریسک از بین رفتن سرمایه نیز افزایش پیدا میکند.
معایب روش مارتینگل
- یکی از مفروضات این استراتژی نامحدود در نظر گرفتن منابع پولی معاملهگر است. در حالی که منابع پولی افراد محدود هستند و طی ضرر در چند معامله پیدرپی به احتمال زیاد کل پول معاملهگر تمام میشود.
- سود حاصله از این استراتژی کم است. در واقع مبلغی که در هر مرحله از ضرر به آن اضافه میشود، بسیار بیشتر از سود بالقوه است.
خرید سهم با روش مارتینگل
تا اینجا با استراتژی مارتینگل آشنا شدیم. اما حالا میخواهیم چگونگی استفاده از این استراتژی را در بازارهایی مثل بورس بررسی کنیم.
چه موقع از این استراتژی استفاده کنیم؟
معمولا این استراتژی برای خرید سهام شرکتهایی که وضعیت بنیادی خوبی دارند، مناسب است. مواقعی که از ارزنده بودن یک سهم اطمینان داریم، اما نمیدانیم که رشدش از چه زمانی آغاز میشود. حتی در مواقعی که یک سهم از لحاظ قیمتی بهطور مقطعی در حال اصلاح است نیز میتوان از این روش استفاده کرد. دقت کنید که گفتیم در اصلاحهای قیمتی نه یک روند نزولیِ ریزشی!
در واقع با استفاده از روش مارتینگل میتوان بهای تمام شده یک سهم را در مواقع عدم اطمینان بهینه کرد.
چگونگی خرید سهام با استفاده از روش مارتینگل
همانطور که گفتیم یکی از مفروضات روش مارتینگل نامحدود بودن منابع پولی است. اما ما که منابع نامحدود نداریم، پس چه کنیم؟
- در مرحله اول کل مبلغی را که میخواهیم سرمایهگذاری کنیم، مشخص کرده و تعیین میکنیم که این مبلغ را در چند مرحله سرمایهگذاری خواهیم کرد.
- سپس آن را به چند قسمت مساوی تقسیم میکنیم.
- مقدار خرید در هر مرحله باید با نسبتی از توان 2 انجام شود.
مثال: فرض کنید، یک سهم را از نظر بنیادی بررسی کردیم و به نتیجه خوبی رسیدیم. علاوهبر آن با بررسی نمودار قیمتی سهم دیدیم که در بلندمدت روندی صعودی دارد. تصمیم میگیریم که این سهم را در سه پله یا سه مرحله خریداری کنیم.
وقتی میگوییم قصد خرید در سه پله را داریم، یعنی میخواهیم در (پله اول، 1 قسمت)، در (پله دوم، 2 قسمت) و در (پله سوم، 4 قسمت) از کل پولمان را به خرید سهم اختصاص دهیم. (1+2+4=7)
برای این کار باید کل سرمایهمان را به 7 قسمت مساوی تقسیم کنیم و از آنجایی که منابع پولی ما نامحدود نیست، یک حد ضرر دو بخشی تعریف میکنیم.
- در پله اول، یک قسمت خریداری کرده، اگر شرایط مطابق خواست ما پیش نرفت و قیمت سهم نزول کرد و حد ضرر اول ما را زد سراغ مرحله دو میرویم.
- در این مرحله دو قسمت از کل پول (دو برابر مرحله قبل) را روی سهم سرمایهگذاری میکنیم. در این حالت اگر سهم رشد قیمتی داشته باشد، سریعتر از ضرر خارج خواهیم شد و حتی ممکن است به سود هم برسیم. اما اگر باز هم قیمت سهم نزول کرد و به حد ضرر بعدی ما رسید وارد مرحله 3 میشویم.
- در این مرحله میتوان 4 قسمت باقیمانده را در قیمت جدید که پایینتر از سایر قیمتها است، خریداری کرد.
به نمودار بالا نگاه کنید. فرض کنید 14 میلیون تومان کل مبلغی است که قصد داریم آن را در سهام بانکیِ شرکت ایکس که نمودارش در بالا مشهود است، سرمایهگذاری کنیم.
فرض ما این بوده که قیمت سهم همچنان رشد خواهد کرد، اما مطمئن نیستیم. بنابراین تصمیم میگیریم که کل پولمان را در سه مرحله وارد سهم کنیم. (جواب معادلات برای درک بهتر کمی رند شده اند.)
پس کل مبلغ را به 7 قسمت تقسیم میکنیم. هر قسمت معادل 2 میلیون تومان میشود.
حالا میخواهیم با استفاده از روش مارتینگل شروع به خرید پلهای سهم کنیم.
اولین خرید را در نقطه 1 و در قیمت 66 تومان انجام میدهیم. در واقع در این مرحله یک قسمت از پولمان معادل 2 میلیون تومان را وارد سهم میکنیم.
30,000 * 66 = 2,000,000
فردای روز خرید ما قیمت کمی بالا میرود، اما بعد از آن نزول میکند.
از آنجایی که ما قصد خرید پلهای داشتیم، صبر میکنیم تا قیمت چند درصدی اصلاح کند. معمولا پله بعدی بین 5 تا 10 درصد اصلاح قیمتی است.
بعد از اصلاح قیمتی خرید دوم را انجام میدهیم. گفتیم که در روش مارتینگل ارزش سرمایه ورودی بعدی باید 2 برابر مرحله اول باشد یعنی اگر در مرحله اول 2 میلیون تومان سهم خریدیم، در مرحله بعد 4 میلیون میخریم. در نقطه 2 با قیمت 59 تومان خرید بعدی را انجام خواهیم داد.
67,800 * 59 = 4,000,000
نقطه 3 محل انجام آخرین خرید است. این ناحیه قبلا نقش مقاومتی داشته اما اکنون میتواند نقش حمایتی داشته باشد. در پله سوم دو برابر پله قبل یعنی 8 میلیون تومان سهم میخریم.
اکنون تعداد کل سهام ما برابر است با 156862+67800+30000= 254,662
حالا بیایید ببینیم میانگین قیمت خرید هر سهم ما چقدر شده است؟
میانگین قیمت خرید هر سهم برابر است با:
یعنی کافی است که قیمت به 55 تومان (نقطه 4) برسد تا تمامی ضررهای ما جبران شود و هر چه قیمت از 55 تومان بالاتر رود، سود خواهیم کرد.
اما اگر کل سرمایه خود را در مرحله 1 وارد میکردیم، باید تمام این مدت صبر میکردیم تا قیمت به محدوده خرید اولیه برسد (نقطه 5) و تازه ضررهایمان جبران شود. که بعد از آن هم دوباره اصلاح کرده و سپس به روند صعودی خود ادامه داده است.
همانطور که در مثال بالا دیدیم روش مارتینگل در اصلاحهای موقتی کاربردی است و در ریزشها استراتژی مناسبی به نظر نمیآید. زمانی که نسبت به پایان اصلاح اطمینان نداریم میتوان از این روش استفاده کرد.
با استفاده از روش مارتینگل ریسک سرمایهگذاری ما کم میشود و مدیریت سرمایه به شکل صحیحتری انجام خواهد شد. علاوه بر موارد ذکر شده، زودتر نیز به سود خواهیم رسید.
در این مقاله با خرید پلهای سهم به روش مارتینگل آشنا شدیم. گفتیم که مزایای استفاده از این روش چیست و چه معایبی دارد؟
از مزایای استفاده از این روش میتوان به سریعتر رسیدن به سود هم اشاره کرد، در واقع این روش در میان مدت و بلندمدت در اصلاحهای قیمتی مناسب است.
از معایب استفاده از این روش عدم کارایی آن در سرمایهگذاری کوتاهمدت میتوان اشاره کرد. همچنین اگر درست تشخیص ندهیم که اتفاق پیش رو اصلا هست یا ریزش، میتواند منجر به از بین رفتن کل سرمایه ما شود. در واقع استفاده نادرست از این روش میتواند ضررهای سنگینی به همراه داشته باشد.
بهطور کلی برای استفاده از این روش لازم است تا با تحلیل بنیادی سهام آشنا بوده و تحلیل تکنیکال را تا حدی بلد باشید. روانشناسی بازار هم میتواند در این کار به شما کمک شایانی کند.
اگر سوالی در ذهنتان پیش آمده آن را با ما در میان بگذارید.
میتوانید ویدیوهای بیشتری از تالاربورس را در آپارات (شبکه اشتراک ویدیو) و همچنین کانال یوتیوب تالاربورس مشاهده کنید.
استراتژی مارتینگل در استفاده از روش Martingale در معاملات معاملات باینری آپشن
مارتینگل یک سبک معاملاتی بدنام است که در معاملات باینری آپشن از آن استفاده می شود. البته این استراتژی ابتدا یکی از روش های شرط بندی مورد و سپس به بازارهای مالی راه یافته است.
سادگی مارتینگل چشم بسیاری از معامله گران را کور می کند بدون اینکه بدانند این روش چه اثرات مخربی دارد. آنها زمانی متوجه می شوند که هزاران دلار را از دست می دهند. سرمایه ای که می توانست بسیار عاقلانه تر سرمایه گذاری شود.
این استراتژی در قرن 18 در کشور فرانسه توسعه یافت. ایده ای که در این استراتژی قرار دارد این است که یک شخص نمی تواند همیشه بازنده باشد.
حال، بازی رولت را در نظر بگیرید که بر روی رنگ های سیاه و قرمز شرط بندی می شود. فرض کنید که ما بر روی “سیاه” شرط بندی کرده ایم ولی نتیجه بازی “قرمز” آمده است. ما دوباره بر روی سیاه شرط می بندیم اما دوباره قرمز می آید.
اگر بطور مداوم بر روی رنگ سیاه شرط ببندیم، در نهایت، یکبار پیش بینی ما درست خواهد بود. بنابراین برای اینکه اطمینان پیدا کنیم سود ما حفظ خواهد شد، پس از هر بار شکست، مبلغ بازی بعد را دو برابر می کنیم. این کار را تا زمانی ادامه می دهیم که برنده شویم.
مبلغی که در بازی آخر برنده می شویم مجموع زیان ها را جبران می کند و به ما سود نیز می رساند.
معامله گران در بازار باینری آپشن از استراتژی مارتینگل استفاده می کنند. تنها تفاوت در این است که به جای رنگ های سیاه و قرمز، گزینه های Call (خرید) و Put (فروش) استفاده می شود.
این یک روش ساده است که بر اساس علم آمار ایجاد شده است. اما این روش واقعا عمل می کند؟
مارتینگل در باینری آپشن
حال، 4 معامله باینری آپشن را در نظر بگیرید که پیش بینی شما فقط در معامله چهارم درست بوده است.
معامله اول:
مبلغ سرمایه گذاری: 100 دلار نوع معامله: خرید سودآوری: 85% نتیجه: باخت
معامله دوم:
مبلغ سرمایه گذاری: 200 دلار نوع معامله: خرید سودآوری: 85% نتیجه: باخت
معامله سوم:
مبلغ سرمایه گذاری: 400 دلار نوع معامله: خرید سودآوری: 85% نتیجه: باخت
معامله چهارم:
مبلغ سرمایه گذاری: 800 دلار نوع معامله: خرید سودآوری: 85% نتیجه: برد
نتیجه معاملات:
سود ناخالص: 680 (%85 * 800) زیان انباشته: 700 خالص سود یا زیان: 20-
همانگونه که مشاهده کردید دو برابر کردن مبلغ معامله در باینری آپشن، کافی نبود و نتوانست ما را به سود برساند. با درصد سودآوری 85% شما اگر تنها در معامله سوم برنده شوید می توانید به سود برسید. اگر در معامله سوم بازنده شدید هیچگاه نمی توانید با دو برابر کردن مبلغ سرمایه گذاری به سود برسید.
حال معاملات بالا را تکرار می کنیم. اما این بار در هر معامله، مبلغ را 2.2 برابر می کنیم.
معامله اول:
مبلغ سرمایه گذاری: 100 دلار نوع معامله: خرید سودآوری: 85% نتیجه: باخت
معامله دوم:
مبلغ سرمایه گذاری: 220 دلار نوع معامله: خرید سودآوری: 85% نتیجه: باخت
معامله سوم:
مبلغ سرمایه گذاری: 484 دلار نوع معامله: خرید سودآوری: 85% نتیجه: باخت
معامله چهارم:
مبلغ سرمایه گذاری: 1065 دلار نوع معامله: خرید سودآوری: 85% نتیجه: برد
نتیجه معاملات:
سود ناخالص: 905 (%85 * 1065) زیان انباشته: 804 خالص سود یا زیان: 101+
با 2.2 برابر کردن اندازه معامله بعد از هر زیان می توان اطمینان یافت که پس از برنده شدن به سود خواهیم رسید.
تا اینجا مارتینگل یک استراتژی معاملاتی کامل به نظر می رسد و به همین دلیل است که معامله گران بسیاری به دام این تله می افتند.
محدودیت های استراتژی مارتینگل
کازینوها به منظور مقابله با سیستم مارتینگل، در تعداد بازی ها محدودیت تعیین کرده اند. زمانیکه در بازی رولت، تعداد دفعات بازی به پایان می رسد، شما دیگر نخواهید توانست مبلغ را دو برابر کنید. بنابراین استراتژی شما بی ثمر خواهد ماند.
در معاملات باینری آپشن برای هر معامله، حداکثر مبلغ سرمایه گذاری تعیین شده است.
از آنجاییکه بروکرهای سنتی باینری آپشن، بازار گردان هستند، مدیریت ریسک به آنها این اجازه را نمی دهد تا معامله گران به هر میزان که بخواهند در یک معامله، سرمایه گذاری کنند. این محدودیت ها مانع اجرای سیستم مارتینگل می شود.
با این حال، بروکرهایی وجود دارند که به معامله گر اجازه می دهند تا مبلغ قابل توجهی را در یک معامله سرمایه گذاری کنند. برای مثال ممکن بتوانید در یک معامله تا 50 هزار دلار سرمایه گذاری کنید. با این شرایط اگر معامله باینری را با 50 دلار شروع کنید سیستم مارتینگل قطعا عمل می کند. این طور نیست؟
البته باید در نظر داشته باشیم که حتی اگر محدودیتی در معاملات وجود نداشته باشد منابع مالی ما محدود هستند. بنابراین ممکن است قبل از اینکه پیش بینی ما در سیستم مارتینگل به واقعیت تبدیل شود کل سرمایه خود را با دو برابر کردن حجم معامله از دست بدهیم.
مارتینگل در فارکس
با اینکه این سیستم در هر بازاری قابل اجرا است اما تمرکز ما بر روی بازار ارز می باشد. زیرا بالاترین نرخ سودآوری را در معاملات باینری آپشن ارز می توان یافت.
متغیرها در بازار فارکس بر خلاف بازی رولت دائما در حال تغییر هستند و شرایط از معامله ای به معامله دیگر، متفاوت است. همچنین شرایط معامله در هر لحظه تغییر می کند.
معامله باینری آپشن را با سر رسید 60 ثانیه ای در نظر بگیرید. در معاملات باینری آپشن بازار فارکس کافی است پس از منقضی شدن زمان معامله، موقعیت قیمت به اندازه یک پیپ در جهت پیش بینی معامله گر قرار داشته باشد.
برای مثال فرض کنید اوراق قرضه اروپایی با بازده بالا به فروش رسیده و حجم زیادی از نقدینگی را جذب کرده است. بنابراین معامله گران فارکس احتمالا شروع به فروش یورو خواهند کرد.
در حالت معمول، احتمال هر کدام از گزینه های Call و Put بیش از 50% نیست. اما در مثال ذکر شده، شانس گزینه Put بیشتر از Call است.
در سناریوی دیگر فرض کنید بانک فدرال رزرو ، نرخ بهره دلار را افزایش دهد. بدین ترتیب، احتمالات 50/50 دوباره به هم می خورد.
علاوه بر داده های اقتصادی، رویدادهای جهانی مانند بلاهای طبیعی و سخنرانی های افراد مهم تاثیرات قابل توجهی بر بازار فارکس می گذارند.
این وقایع همانند داده های اقتصادی بصورت برنامه ریزی شده و طبق تقویم اقتصادی رخ نمی دهند و ممکن است در هر لحظه اتفاق بیفتند.
اگر چنین اتفاقاتی رخ دهد بازدهی ارزها تغییر می کند و ممکن است موجب زیان های قابل توجه و متوالی معامله گر شود. بدین ترتیب، معامله گر مارتینگل توسط نیروهای مرموز بازار، سر در گم می شود.
زمانیکه وارد معامله باینری آپشن 60 ثانیه ای می شوید در حالیکه یک پیپ می تواند نتیجه معامله را تغییر دهد، با وجود قوانین باز هم دستکاری قیمت توسط بروکر اجتناب ناپذیر است.
معاملاتی که سر رسید کوتاهی دارند می توانند به راحتی دستکاری شوند بدون اینکه یک معامله گر معمولی به آن مشکوک شود.
با این تفاسیر، سبک مارتینگل نمی تواند بهترین استراتژی معاملاتی برای بازار باینری آپشن باشد.
اگر معامله گر، داده های اقتصادی و رویدادهای جهانی را دنبال کند آیا سیستم مارتینگل کارایی خواهد داشت؟ اگر بانک رزرو فدرال، نرخ بهره را افزایش دهد می توانیم دلار/فرانک را (برای مثال) Call کنیم و هر بار که معامله با زیان بسته شد با حجم دو برابر وارد معامله جدید شویم.
در این صورت، احتمال بیشتر با ما خواهد بود. همچنین تایم فریم معامله را از 60 ثانیه به تایم های بزرگتر مانند 15 دقیقه ای یا یک ساعته تغییر می دهیم.
مارتینگل و تحلیل بنیادی
در اینجا سعی می کنیم استراتژی مارتینگل را با تحلیل بنیادی، ترکیب کنیم و معاملات را بر اساس ارقام اقتصادی و رویدادهای جهانی انجام دهیم.
ابتدا با تقویم اقتصادی شروع می کنیم. بسیار اتفاق می افتد که ارقام اقتصادی بهتر از انتظارات بازار است. بدین ترتیب، ارز مورد نظر در ابتدا صعود می کند ولی پس از آن به سرعت فروخته شده و نزول می کند.
با این حال نباید فراموش کنیم که هیچ چیز در بازار، تصادفی نیست.
گزارش اشتغال را بعنوان داده های اقتصادی ما در نظر بگیرید. شرکت های سرمایه گذاری بسیاری مانند سیتی بانک و مورگان استنلی وجود دارند که پیش بینی خود را در رابطه با داده های اقتصادی، منتشر می کنند.
اگر پیش بینی اکثریت مبنی بر مثبت بودن داده ها باشد معامله گران فارکس شروع به خرید ارز مورد نظر و یا بستن موقعیت های فروش خود در بازار می کنند.
این قیمت گذاری (بالا رفتن قیمت) ممکن است در طی چندین روز قبل از تاریخ انتشار یا در روز انتشار خبر، ایجاد شود. اگر اخبار، طبق پیش بینی ها یک گزارش قوی را منتشر کند، قیمت با توجه به اخبار مثبت، یک جهش کوچک را تجربه می کند.
سپس معامله گرانی که در طی این قیمت گذاری (صعود قیمت) نقش داشته اند (خرید کرده اند) سود خود را شناسایی می کنند (ارز را می فروشند). در نتیجه نرخ ارز به سرعت ریزش می استفاده از روش Martingale در معاملات کند.
بدین ترتیب، یک معامله گر باینری آپشن که معاملات خود را بر پایه اخبار انجام می دهد، ممکن است در زمان هایی که بازار خشم خود را نشان می دهد دچار زیان های متوالی گردد.
بنابراین در چنین شرایطی اعتقاد به اینکه بازار بالاخره در یک مرحله بایستی باز گردد، موجب می شود تا معامله گر، کل سرمایه خود را از دست بدهد.
در زیر، نمونه ای از این سناریو را به شما نشان خواهیم داد که طی آن معامله گرانی که با توجه به اخبار از روش مارتینگل استفاده می کرده اند دچار ضررهای سنگین شده اند.
نمودار دلار آمریکا / ین ژاپن (USD/JPY)
استراتژی مارتینگل – جفت ارز دلار/ین
بانک ژاپن تصمیم گرفت که برنامه “کاهش کمی (QE)” خود را افشاء کند که موجب فروش قابل توجه ین در مقابل سبدی از ارزهای دیگر شد. در طی برنامه QE، بانک ژاپن با خرید اوراق قرضه از بازار آزاد موجب افزایش عرضه پول در اقتصاد می شود.
اما معامله گران مارتینگل که تصمیم گرفتند بر روی USD/JPY با سر رسیدهای دورتر وارد معامله فروش (Put) شدند به دام افتادند. دو برابر کردن اندازه معامله در جهت قبلی (فروش) غیر از زیان های سرسام آور، نتیجه دیگری نداشت.
مارتینگل و تحلیل تکنیکال
جهت بررسی موضوع می خواهیم از اندیکاتور شاخص قدرت نسبی (RSI) و همچنین سطوح حمایت و مقاومت استفاده کنیم.
اندیکاتور RSI نشان می دهد که چه زمان، بازار در شرایط اشباع خرید یا اشباع فروش قرار دارد.
جهت یادآوری، زمانیکه اندیکاتور به زیر 30 نزول می کند بازار در وضعیت اشباع فروش قرار دارد و زمانیکه بالای 70 است، بعنوان اشباع خرید در نظر گرفته می شود.
همچنین سطح حمایت، سطحی است که نمودار نتوانسته حداقل دو بار به پایین تر از آن نزول کند. سطح مقاومت نیز سطحی است که قیمت نتوانسته حداقل دو بار به بالاتر از آن صعود کند.
RSI، سطوح حمایت و مقاومت بر روی نمودار رسم می شوند. اگر قیمت به سطح حمایت برسد و RSI در محدوده اشباع فروش باشد، همزمان گزارش های مثبت اقتصادی منتشر شود، شانس با صعود نرخ ارز خواهد بود. آیا این بهترین شرایط برای اعمال استراتژی مارتینگل است؟
هیچ معامله گری نمی تواند در همه معاملات موفق باشد. با وجود استراتژی های معاملاتی و تحلیل های بینادی و تکنیکالی باز هم زمان هایی وجود دارد که بازار بر خلاف شما حرکت می کند.
زمانیکه یک زیان اتفاق می افتد بسیاری از معامله گران نمی توانند این زیان را بپذیرند. بنابراین سعی می کنند تا با بالا بردن لوریج یا اندازه معامله ، آن را جبران کنند. این مسائل روانشناختی در بازار موجب می شود تا بسیاری از معامله گران از سرمایه گذاری خود دست بکشند.
سیستم مارتینگل با تشویق برای دو برابر کردن سایز معامله جهت پوشش زیان معامله قبل و رسیدن به سود، موجب تشدید اثرات روانی زیان می شود. نتیجه این کار همانطور که تصور می کنید می تواند ویران کننده باشد.
استراتژی مارتینگل این قانون را دنبال می کند که رخدادهای گذشته نمی تواند در پیش بینی آینده نقشی داشته باشد. این قانون، کاملا مخالف با اصول تحلیل تکنیکال است.
زمانیکه شما معاملات باینری آپشن را با استفاده از تحلیل های بنیادی و تکنیکالی انجام می دهید، چرا زیان یک معامله را نپذیرید و بدون دو برابر کردن حجم معامله، به دنبال یک معامله بهتر نباشید؟ این شما را از یک زیان قابل توجه و اندوه ضرر معامله دور خواهد کرد.
تفاوت بسیاری بین شرط بندی و معاملات باینری آپشن وجود دارد. اگر شما معامله را همانند شرط بندی می بینید، نرخ موفقیت شما همانند یک قماز باز معمولی خواهد بود.
با بکارگیری استراتژی های بنیادی و یا تکنیکی و همچنین مدیریت ریسک محافظه کارانه می توانید موفقیت خود را در بازارهای جهانی افزایش دهید.
زمانیکه معامله باینری شما با سود پایان می یابد پاداش معامله از معامله گران ناموفق تامین می شود. بنابراین جهت پرداخت به معامله گران موفق، بایستی دیگر معامله گران به معاملات زیان ده خود ادامه دهند. پس بهتر است با بکارگیری استراتژی مناسب در دسته دوم قرار نگیرید.
نتیجه گیری
در بازارهای مالی، معامله کردن تنها بخشی از موفقیت است. مدیریت سرمایه و ریسک نیز بخش های دیگر موفقیت را تشکیل می دهند.
در استراتژی مارتینگل مدیریت ریسک در معامله رعایت نمی شود. زیرا با هر بار زیان، حجم معامله دو برابر می شود. بدین ترتیب ممکن است حجم به اندازه ای بزرگ شود که درصد قابل توجهی از سرمایه شما تنها در یک معامله سرمایه گذاری شود و این با قوانین مدیریت ریسک، همخوانی ندارد.
با این حال می توانید این استراتژی را تعدیل کنید تا ریسک معاملات شما به یک سطح قابل قبول برسد. برای مثال می توانید حداکثر تعداد معاملات متوالی را برای خود مشخص کنید.
همچنین با ترکیب مارتینگل با دیگر استراتژی ها ممکن است به نتیجه مطلوبی برسید. پس فراموش نکنید که معامله گری یک هنر است و شما می توانید یک استراتژی ناکارا را به یک استراتژی سودآور تبدیل کنید.
اگر این مطلب براتون مفید بود امتیاز بدین!
برای امتیاز روی ستاره ها کلیک کنید
امتیاز 4.2 / 5. تعداد آرا 19
شما اولین نفری هستید که به این پست امتیاز میدین!
چگونه نمودار قیمت را در تایم فریم های مختلف تحلیل کنیم؟
الگوی هارمونیک سایفر (Cypher) و استراتژی معاملاتی آن
ساسان پرهون
کارشناسی حسابداری- دارای گواهینامه های حرفه ای سازمان بورس- پنج سال سابقه فعالیت در کارگزاری بورس با سمت معامله گر کالا و اوراق بهادار
آموزش خرید پله ای به روش مارتینگل در بازار بورس – پیش ثبت نام
طی دو دهه گذشته بازارهای مالی در سطح ملی و جهانی بسیار گسترش یافتهاند. این بازارها به دلیل سودآوری بالا و کسب درآمدهای ناشی از ثروت، امروزه بسیار مورد توجه سرمایهگذاران قرار گرفتهاند. با در نظر گرفتن این موضوع که سرمایهگذاری در بازارهای مالی نیازمند تجربه و دانش است، استفاده از استراتژیهای مناسب معاملاتی میتواند به کسب سودهای بیشتر و کاهش زیانهای احتمالی منجر گردد. یکی از شناخته شدهترین استراتژیهای معاملاتی، روش خرید پلهای مارتینگل است که در صورت بکارگیری درست میتواند عواید زیادی را برای سرمایهگذار فراهم آورد.
آموزش خرید پله ای به روش مارتینگل در بازار بورس – پیش ثبت نام
اطلاع از وضعیت انتشار
زمان تقریبی انتشار: ۶ تا ۱۴ هفته
- اولویت انتشار آن را بالا ببرید.
- از انتشار نهایی این آموزش مطلع شوید و تخفیف ویژه انتشار را دریافت کنید.
گروه مدرسین فرادرس
فرادرس از جهت فرصت آموختن، یک محیط کاملا باز (بدون هیچ مرز و شرط برای ورود) برای همه است. اما از جهت فرصت آموزش دادن، یک محیط به شدت بسته است و مدرسین آن با عبور از سخت ترین ضوابط علمی و فیلترهای مهارت آموزشی برگزیده و دستچین می شوند. در چندین سال گذشته کمتر از ۵ درصد متقاضیان تدریس در فرادرس توانسته اند به مرحله نهایی ارائه آموزش در آن برسند. ارائه یک آموزش توسط «گروه مدرسین فرادرس» تضمینی برای کیفیت آن می باشد.
توضیحات تکمیلی
طی دو دهه گذشته بازارهای مالی در سطح ملی و جهانی بسیار گسترش یافتهاند. این بازارها به دلیل سودآوری بالا و کسب درآمدهای ناشی از ثروت، امروزه بسیار مورد توجه سرمایهگذاران قرار گرفتهاند. با در نظر گرفتن این موضوع که سرمایهگذاری در بازارهای مالی نیازمند تجربه و دانش است، استفاده از استراتژیهای مناسب معاملاتی میتواند به کسب سودهای بیشتر و کاهش زیانهای احتمالی منجر گردد. یکی از شناخته شدهترین استراتژیهای معاملاتی، روش خرید پلهای مارتینگل است که در صورت بکارگیری درست میتواند عواید زیادی را برای سرمایهگذار فراهم آورد.
از این رو در این فرادرس تلاش شده است به صورت گام به گام به ارائه مفاهیم پایه همراه با مثالهای کاربردی از استراتژی خرید پلهای به روش مارتینگل در بازار بورس پرداخته شود. در این راستا مطالب در قالب ۳ درس اصلی تهیه شده است که انتظار میرود بخش عمدهای از نیاز سرمایهگذاران و علاقهمندان به مباحث مالی را برآورده سازد.
مــارتینگل چـــیست؟
گفتن اینکه چرا کلمهی Martingale اینقدر معانی زیادی دارد، کار سختی است! اما یک چیز حتمی است: اگر تریدری از استراتژی مارتینگل استفاده میکند، همیشه باید تمام حواسش به سرمایهاش باشد. مزایا و معایب استراتژی شرطبندی مارتینگل چیست؟ آیا بازار، مارتینگل است؟ تمام این سوالات و مباحث مرتبط و غیرمرتبط در این مقاله بحث خواهند شد.
ریشهشناسی
Martingale انگلیسی martegal است (که در گویش فرانسوی بهمعنای ساکنین مارتیگ میباشد. مارتیگ نام دهکدهای در فرانسه است). قدیمیترین معنی برای کلمهی مارتینگل: وسیلهای است که شکلی میخ-مانند دارد و از آن برای کنترل کالسکه استفاده میکردند. حداقل، این معنی، بهترین معنی شناختهشده است، اما معنای دیگری از این کلمه برای ما اولویت دارد: مارتینگل استراتژی شرطبندی است. قمارباز بعد از هر باخت، شرط خود را دو برابر میکند. و اینگونه با اولین بُرد، تمام باختهای قبلی جبران شده، و سودی برابر با شرط اولیه نیز نصیب میشود. تریدرها این اسم را روی تمام استراتژیهای این مدلی گذاشتهاند. علاوه بر این ریاضیدانها هم از اصطلاح مارتینگل برای نامگذاری یک روند تصادفی استفاده میکنند، که در آن انتظاراتِ شرطی مقدار بعدی، با توجه به مقادیر فعلی و پیشین، همان مقدار فعلی است. این یک نوع بازی “عادلانه” است که در آن کسی نه برنده میشود و نه میبازد. به همین شکل، اهالی روستای مارتیگ فرانسه را افرادی غیرعادی و احتمالاً ماجراجو فرض میکنند. در هر حال، این چندگانگی معنا شاید دلیل این باشد که مردم از این استراتژی بهصورت غلط استفاده میکنند. حال، مارتینگل واقعاً چیست؟
مارتینگل در مقام یک استراتژی
“باند، با یک سیستم پیشرفته (مارتینگل) روی میز شمارهی ۵، روی قرمز، بازی میکرد … فکر کنم خیلی مصمم است و با حداکثر [توان و دارایی خود]، بازی میکند.”
ایان فلمینگ، کازینو رویال
باند، از چه سیستم پیشرفتهای استفاده میکرده؟ همانطور که قبلاً اشاره شد، مارتینگل یعنی دو برابر کردن شرط در هر بار باخت. در نگاه اول، اگر هیچ محدودیتی روی شرط اولیه نداشته باشیم، این استراتژی سودده بهنظر میرسد. بالاخره شانس در خانهی همه را خواهد زد! هرچند، این دنیا دست آدمهایی نیست که با بازی قمار و [این استراتژی] پولدار شده باشند، پس، این استراتژی بهنظر خیلی ابتدایی میآید. پس موضوع چیست؟ بالاخره، حتی اگر پول نامحدود هم نداشته باشیم، باز میتوانیم با میزان شرط کم، مدت زمان زیادی را اینگونه سپری کنیم.
اینطور مسائل یا راهنماییهای بهظاهر عاقلانه، مردم را ترغیب میکنند که با پول خود چنین کارهایی انجام دهند. اما نه در قمار. برخی مردم اینقدر باسواد هستند که وارد بازیهای شانسی نمیشوند. آنها این کار را در فارکس انجام میدهند. ماجراجوها و باهوشترها حتی این کار را با پول دیگران هم انجام میدهند… و حالا یک تریدر ترجیحاً قلابیِ جدیدساختهشده داریم که کار خود را شروع کرده است. تریدهای سودآور جایگزین ضررها میشوند، اما بازیکن ما بهخاطر دو برابر کردن شرط، [فقط] برای چند وقت پول درمیآورد. و این کار باعث میشود تریدر به انتخابش ایمان بیاورد. اما، دیر یا زود (بهخاطر خود تریدر بهتر است این اتفاق زودتر رخ دهد) نوار بدشانسی چنان طولانی میشود که دیگر پولی برای دو برابر کردن شرط بعدی وجود نخواهد داشت. و در دنیای گستردهی اینترنت، یک ناکام دیگر میآید و میرود. تریدر غمگینی که، “نزدیک پول آمد و ذرهای تا پیروزی فاصله داشت” ولی “بهخاطر بدشانسی مطلق شکست خورد”. تازه این اتفاقات در برابر “اشتباه قیمت دادنهای بروکرها” و … خیلی مهم بهحساب نمیآیند.
جدیتر بگوییم، قاعدتاً نباید تریدرهای زیادی وجود داشته باشند که به سبک مارتینگل کلاسیک، کار میکنند. هرچند نباید حماقت برخی از این شوالیههای خوشبختی را دستکم گرفت! ابزارهای پیچیدهتری هستند که از آنها استفاده شده و بهطور کلی میتوان آنها را “استراتژی میله” نامید. بیشتر در این مورد توضیح میدهیم. فرض کنید قرار است انتخاب کنید: کسب ۱ دلار با احتمال ۹۹ درصد یا از دست دادن ۹۹ دلار استفاده از روش Martingale در معاملات با احتمال ۱ درصد. البته نتیجهی معمولی چنین تریدی برابر با صفر خواهد بود. بهطور کلی، این کار ریسکی و غیرسودده است. پاداش سودهای ناچیز، ضررها و اختلالات سنگین است (به همین دلیل است که از کلمهی Spiking [یعنی میله ۷ اشاره به تیز بودن و سطح ناچیز نوک میله دارد] در اینجا استفاده شدهاست)! چنین تریدی در فارکس بسیار بسیار ساده است: اگر StopLoss خود را روی خطی (Level) که ۹۹ بار بیشتر از TakeProfit است، قرار دهید، چیزی مانند آنچه اشاره شد را کسب خواهید کرد. بهنظر غیرواقعی میآید؟ پس در مورد آن همه تریدکردنها با StopLossهایی که تناسبی با TakeProfit ندارند، یا حتی بدون TakeProfit هستند (چقدر بد!)، چه باید بگوییم؟
البته مشکل اصلی فقط اینها نیست. تصور کنید: کسی بخواهد چنین ”اکسپرتی” را تست کرده یا رصد کند. در اکثر مواقع، قبل از اینکه یک معاملهی بزرگ ضرر، تریدر را منصرف کند، چند معاملهی سودده انجام خواهد شد؟ و تریدر ما چقدر برای این ضرر بزرگ ناراحت خواهد ماند و چقدر از اینکه نزدیک به پول بوده، عصبانی خواهد شد؟!
با این حال، موضوع فقط این نیست که هیچگونه توقف معاملهای وجود ندارد (منظور نبودن حد سود و حد ضرر است). استراتژی میله و نبود توقف معامله، هر دو، یک همراه جدانشدنی دارند و آن ماندگاری بیش از حد پوزیشن است. در این شرایط قیمت بعضی وقتها خیلی دور میرود…
بسیاری در این مورد کاملاً جدی بحث میکنند و اکسپرت های گِریل هم بارها و بارها بهسراغ مارتینگل میروند. اما چرا؟ استراتژیهایی که با حد سود و حد ضررهای غیرمرتبط، لاتیجهای دو برابر، زیاد ماندن، و دیگر انواع ترفندها سروکار دارند، با روشی کاملاً غیرقابل قبول تست میشوند. از تجربههای عملی میشود دید که چنین استراتژیهایی را برای قسمتی مشخص از بخش تاریخچه، بهراحتی، میتوان تهیه کرد، و بهکار بُرد، و سپس نتایج رضایتبخش هم گرفت. در حساب واقعی، این استراتژی میتواند برای یک هفته، یک ماه، یا یک سال کار کند، و ۱۰، ۲۰، یا ۵۰ معامله انجام دهد و با کمی خوششانسی، نتایج خوب یا عالی بدست دهد. اما فقط یک معاملهی اشتباه میتواند همهی اینها را از بین ببرد. پس چه چیزی این استراتژیها را گرد هم میآورد؟
مارتینگل در مقام یک فرآیند
“نظریهی مارتینگل تاریخچهی احتمالات ریاضی را نشان میدهد:
تعاریف اولیه را از مفاهیم خام قماربازی الهام گرفتهاند، اما این نظریه تبدیل به ابزاری حرفهای برای
ریاضیات انتزاعی مدرن شده است …”
جی. اِل. دوب، مارتینگل چیست؟
درحقیقت، ریاضیدانها، مدت زمان زیادی نیست که با مارتینگل آشنایی دارند. اولین توصیفات ریاضی از مارتینگل حدوداً اواسط قرن ۲۰ منتشر شد. مبتکرین، از این خواسته الهام گرفته بودند که بتوانند مفهوم “بازی منصفانه” را گسترش داده و عمومیت بخشند؛ مانند بازی رولت بدون کمیسیون، یا تاس، یا پیچ فارتینگ، که بعداً در این مقاله بحث خواهند شد. در اینترنت، تعاریف بسیار زیادی از فرآیند مارتینگل را میتوانید بیابید. هرچند اگر مسلط به مفاهیم تئوری نباشید، تعریف رسمی مارتینگل به شما کمکی نخواهد کرد. بنابراین، سعی میکنیم تعریفی ساده اما دقیق را بیان کنیم: مارتینگل فرآیندی است، که در حد متوسط، با زمان بالا یا پایین نمیشود. بنابراین اگر میخواهید مقدار بعدی را برمبنای تمام مقادیر قبلی، پیشبینی کنید، هیچ مقداری بهتر از همان مقدار کنونی نیست (بهلحاظ مقادیر یک مربع حسابی).
باید بگوییم که پرسیدن این سوال که آیا نوسانات نرخ تبدیل اَرز به مارتینگل نزدیک است یا خیر، ضروری میباشد. هرچند، مشاهدات آماری در این مورد زودتر به ما جواب منفی میدهند. برای مثال، افزایش نرخ اَرز، ضدهمبستگی است. این پیشفرض، زمینهساز بسیاری از مدلهای کلاسیک و نئوکلاسیک است (باچلیر، بلک شولز مارتن، …) و به ما اجازه میدهد نتایج دور از ذهنی در مورد رفتار مشتقات (آپشنها، فورواردها، …) بگیریم. علاوه بر اینها، واژگان مارتینگل بهخوبی در مفهوم بازارِ تاثیرگذار، که قیمتها را در هر ثانیه “منصفانه” تعریف میکند، جای میگیرند. پس از لحاظ اقتصادی معقول است.
یکی از ستونهای نظریهی مارتینگل، قضیهی توقف و ساخت انتگرال تصادفی بعدی، است. این قضیه میگوید که هیچ استراتژی معقولی نمیتواند با استفاده از مارتینگل به ما پول بدهد. چطور ممکن است؟ این سوالی است که شاید یک فرد کنجکاو بپرسد. مشکل استراتژی مارتینگل چیست؟ چرا این قضیه، مارتینگل را “نامعقول” میخواند؟ موضوع این است که معقولترین استراتژیها یا محدود به قیمت هستند (توقف معامله [در قیمت مشخص]) یا محدود به زمان؛ بهعبارت دیگر، افق ما همیشه ثابت است، و هدف جایی است که در آن میخواهیم معامله را ببندیم. مهمتر از همه اینکه همهی اینها محدود به سرمایه هستند (حجم سرمایه، لاتیج بر معامله، و غیره). هر نوع استراتژی که بتواند یکی از دو شرط اول را برآورده سازد، “معقول بودن” را بهنوعی تضمین کرده است. استراتژیهای خوب و “معقول” دیگری هم میتوان یافت و تعدادشان کم هم نیست اما در اینجا قصد نداریم وارد تحلیلهای تکنیکال شویم. استراتژی مارتینگل سه عیب دارد: پول (شرط) نامحدود، زمان نامحدود، و سوم اینکه مارتینگلباز استرس و رنج کاهشهای سنگین سرمایه را باید به جان بخرد! مثال زیر به شما نشان میدهد که فرد با این روش هیچ پولی نمیتواند دربیاورد زیرا پول و زمان محدود است. همچنین به شما کمک میکند بفهمید که یک استراتژی سودده حتی در یک بازی بیضرر و بیطرف هم میتواند شبیهسازی شود!
به هر حال، بگذارید از آسمانها پای خود را روی زمین گذاشته و تمام مطالب بالا را با چند مثال ساده نشان دهیم.
مثال
مارتینگل چیست؟
بازی پیچ فارتینگ را با یک سکهی درست و حسابی و کاملاً سالم در ذهن خود بیاورید؛ بهعبارت دیگر احتمال شیر یا خط آمدن کاملاً برابر است. اگر شیر آمد، بازیکن ب به بازیکن الف یک روبل میدهد، و اگر خط آمد بازیکن الف به بازیکن ب یک روبل میدهد. در زیر، شما نمونهی سیر تکاملی سرمایهی بازیکن الف را بر اساس تعداد سکه انداختنها میبینید (شکل ۱) – مسیرهای شانس (آبی و قرمز).
بهطور میانگین، بازیکنها با سکه انداختن نه بُرد میکنند و نه میبازند، به آن معنی که، یکی از آنها، که نمیدانیم کدام نفر است، قطعاً یک روبل کسب کرده و دیگری یک روبل میبازد. انتظارات ریاضی برای ایجاد تغییر در سرمایهی آنها برابر با صفر است. این موضوع، همراه با سکه انداختنهای جداگانه، توضیح میدهد که رشد سرمایهی بازیکن الف، یک [مدل] مارتینگل است. میتوانیم همزمان چند نتیجهگیری کنیم. برای مثال، اینکه این بازی منصفانه است، از این لحاظ که برحسب آمار نمیتوان از این بازی [پول] کسب کرد؛ بهعبارت دیگر، میانگینِ هرگونه استراتژی توقف (استراتژی حد سود و حد ضرر)، صفر خواهد بود. اجازه میدهیم بازیکن ما با حجم مشخصی از لاتیج که در ذهن دارد، به سبک مارتینگل بازی کند. تئوری میگوید او قادر نخواهد بود با استفاده از هیچ روش معقولی کسب درآمد کند. شاید بپرسید چطور؟ بازیکن میتواند تا وقتی که “در [محدوده] سیاه” است صبر کند و فقط از حرکت در بازی دست بکشد (خط “TakeProfit” سبز رنگ در شکل ۱). درست است اما متاسفانه از آنجایی که این اتفاق برخی مواقع رخ میدهد، بهطور میانگین، بازیکن باید خیلی صبر کند! دقیقتر بگوییم، انتظار برای زمان بُرد از جنبهی ریاضیات برابر است با بینهایت آنچه که در مفهوم “استراتژی معقول” جای نمیگیرد. و اگر بازیکن بخواهد کماکان از باختها به دور باشد، وقتی بالاخره توقف میکند (به حد سود یا حد ضرر میرسد)، کاهش سرمایهاش فاجعهبار خواهد بود! این اتفاق معمولاً برای تریدرهای تازهکار زیاد رخ داده است.
مارتینگل چیست؟
اما بازیکن ما اینقدرها تازهکار نیست! با توجه به تمام توضیحات بالا، و همانطور که در شکل ۲ نشان داده شدهاست، او حد ضرر خود را بزرگ و با فاصله تعیین کرده، درحالیکه حد سود خود را کم گذاشته است. اکنون که او در سرمایه محدودیت دارد، استراتژیاش “معقول” شده است. و وقتی میخواهد وارد مرحلهی تجربه شود، آن استراتژی بهسرعت و بهشکل قابلتوجهی در مدت زمانی نسبتاً طولانی، رشد میکند – مخصوصاً آنکه کمیسیونی در پیچ فارتینگ وجود ندارد. پس موضوع چیست؟ آیا واقعاً نادرست بودن آن قضیه صحت دارد؟ نه، آن قضیه کماکان معتبر است. فقط، اگر از آن قضیه، برای محاسبهی با دقت، استفاده کنید، برای مثال احتمال TakeProfit یا StopLoss، آنگاه میبینید که هیچ چیزی بیشتر از میله (Spiking) تحقق نمییابد چراکه از Takeprofit با فاصلهی کم در ۹ مورد از ۱۰ مورد استفاده شده درحالیکه StopLoss بزرگی در ۱ مورد از ۱۰ مورد دیده شدهاست. “موکول کردن” ریسکها، آنهم به این شکل، برای بازیکن گران تمام خواهد شد – و [ممکن است] همهچیز را یکروزه از دست بدهد!
مثال پیچ فارتینگ بههمان شکل اولیهای خود، کماکان دستورکارهای پنهان مدیریت پول ریسکدار یا استراتژی مارتینگل را آشکار میسازد. در واقع فقط داریم ریسک خالص به پوزیشن خود اضافه میکنیم، و نه چیز دیگر.
اکنون بیایید تمام مطالب بالا را خلاصه کنیم.
نتیجهگیری
همهچیز طبق روال پیش خواهد رفت، اما بازار، همانطور که اشاره شد، مارتینگل نیست. و در نهایت اینکه، هدف در فارکس چیست غیر از پولدرآوردن؟ و اینکه چه چیزی تمام آن مشاهدات نظری را برای ترید واقعی آماده میکند؟ نکته اینجاست که حتی اگر از لحاظ تئوری بدست آوردن چیزی غیرممکن باشد، مانند مثال ما در مورد مسیر شانس، باز هم روشهای زیادی برای فریب یک فرد با استراتژی “سودده [بودن]” (حداقل در نگاه اول سودده) وجود دارد. تعجبی ندارد که استراتژیهای مشابه برای یک ساعته “به هدف رسیدن” بهکار برده میشوند، و سرمایهگذاران را در دام میاندازند. اما فرد میتواند از این توهمات با بهخاطر سپردن نظریهی مارتینگل/میله رهایی یابد.
بیایید برخی از اصول ترید عاقلانه را بر اساس موارد مطرحشده در این مقاله، فرمولبندی کنیم. بنابراین اگر نمیخواهید سیستم شما با تاریخ محو شود، یا متحمل ضررهای سنگین شوید و شک سرمایهگذارهای خود را دو برابر کنید، پیروی از اصول زیر الزامی است:
- حد سود و حد ضرر بگذارید؛
- حد ضرر خود را متناسب با حد سود و تایمفریم انتخاب کنید؛
- پوزیشن خود را بیش از حد در یک تایمفریم باز نگه ندارید – ممکن است با گذر زمان پوزیشن شما “قیچی” شود چراکه معامله جهت جدیدی بهخود میگیرد؛ برای این مورد، راهکارهای زیادی تعریف شده است؛
- برای جبران، هیچوقت لاتیج خود را بالا نبرید – هیچگاه با آنهایی که تمام دارایی خود را در کازینوها وسط میگذارند، کار نکنید!
قوانین بالا، سخت نیستند. بیشتر استراتژیها به این سبک بنا شدهاند. برای مثال، پوزیشنها اصلاً با StopLoss یا TakeProfit لغو نمیشوند. در اینجا برای مثال باید بگوییم که میتوان سراغ معاملهی متوسط-سودآور، یا [معاملهی] ضرر رفت، یا حجم کلی [معاملات] را با سطح ریسک احتمالی معامله، مرتبط ساخت. هرچند، اصول بالا را باید یک نوع ایدهآل برای واضح بودن و شفافیت اکسپرت (بهطور خاص)، و استراتژی، بهطور کلی، در نظر گرفت. تریدرها، بهخصوص تازهکارها، باید هدفشان دستیابی به این ایدهآلها باشد.
آخرین چیزی که میخواهم برای خوانندگان بگویم که شاید جذاب باشد، مسئلهای است که به زمان دنیل برنولی در قرن ۱۸ برمیگردد. آن را اصطلاحاً پارادوکس سنت پطرزبورگ میگویند. فرض کنید X چنین چیزی را بازی میکند: ۱ روبل شرط اولیه است. یک سکهی کاملاً سالم داریم. اگر شیر آمد، بازی تمام شده و X پول را برمیدارد. اما اگر خط آمد، شرط دو برابر شده و بازی ادامه پیدا میکند: سکه میاندازیم، شیر آمد بازی تمام است و پول را برمیداریم، و خط، شرط را دو برابر میکند و دوباره سکه میاندازیم… سوال: چقدر X باید بپردازد تا این بازی را انجام دهد؟ همانطور که میشود دید، X همیشه در این بازی برنده است، اما مقدار پولی که میبَرد، بسته به شیر یا خطی که میآید، متفاوت است. بهعبارت دیگر، بدون درنظر گرفتن هیچ نوع مثالی، چقدر حاضرید بپردازید تا در این جاذبهی سخاوت شرکت کنید؟ اگر این مسئله کنجکاوی شما را برانگیخت، بحث درمورد آن را میتوانید در کامنتها دنبال کنید…
دیدگاه شما