تعیین ریسک موجودی معاملاتی


ریسک غیر سیستماتیک چیست و چگونه آن را مدیریت کنیم؟

معاملات آتی

درسال 1848 میلادی در شیکاگو تولیدکنندگان گندم برای فروش محصولات خود نیاز به بازاری داشتند تا معاملات نقدی را انجام دهند یعنی گندم بدهند و پول آنرا بستانند. به تدریج فروشندگان و خریداران شروع به نوعی تعهد جهت دریافت وجه نقد خود در آینده گرفتند و زمینه معاملات آتی (Futures) را پایه ریزی کردند بدین معنی که: تولیدکننده موافقت نماید که محصول خود را به خریدار در تاریخ آینده با قیمت توافق شده بفروشد.

آذرماه ١٣٨۴ را می توان به عنوان سرآغاز جشن بلوغ بازار سرمایه ایران قلمداد کرد. در آن تاریخ طبق تصویب مجلس شورای اسلامی بر اساس قانون جدید بازار سرمایه که توسط دولت محترم به مجلس تقدیم شد، معاملات اوراق مشتقه مانند قراردادهای آتی کالا در بورس شکل قانونی پیدا نمود و مراجع تقلید نیز قبل از دولت و مجلس مجوز لازم را تنفیذ نموده بودند.

آتی کالا

قرارداد آتی توافقنامه ای است مبتنی بر خرید یا فروش دارایی مشخص در زمان معین در آینده، با قیمت مشخص. در این قرارداد خریدار متعهد می گردد کالای مورد نظر را در تاریخ تعیین شده تحویل گرفته و مبلغ مشخصی را بابت هر واحد از آن پرداخت نماید و فروشنده نیز متعهد میگردد درتاریخ موردنظر درازای دریافت وجه مشخصی کالای مورد نظر را تحویل نماید. برای جلوگیری از امتناع طرفین از انجام قرارداد، طرفین به صورت شرط ضمن عقد متعهد می شوند مبلغی را به عنوان وجه تضمین نزد اتاق پایاپای بگذارند و متعهد می تعیین ریسک موجودی معاملاتی شوند متناسب با تغییرات قیمت آتی، وجه تضمین را تعدیل کنند و اتاق پایاپای از طرف آنان وکالت دارد متناسب با تغییرات قیمت، بخشی از وجه تضمین هریک از طرفین را به عنوان اباحه تصرف در اختیار دیگری قرار دهد و او حق استفاده از آن را خواهد داشت تا در سررسید باهم تسویه کنند. هم اکنون زعفران رشته ای بریده ممتاز تعیین ریسک موجودی معاملاتی ،زعفران رشته ای درجه یک ، زیره سبز و پسته داراییهای پایه پذیرفته شده به عنوان دارایی پایه قراردادهای آتی بورس کالا می باشد.

از مزایای قراردادهای آتی امکان پوشش ریسک (hedging) با هزینه کم، امکان سود آوری در بازار نزولی ( short sell)، امکان ورود در بازارهای بزرگتر با سرمایه کم (leverage)، آربیتراژ می باشد.

نرخ تسویه درپایان روز معاملاتی کشف میگردد و با توجه به آن به روزرسانی حسابها صورت میپذیرد و سود و زیان کلیه قراردادهای باز توسط اتاق پایاپای بورس محاسبه و در حساب مشتریان اعمال می گردد. قیمت تسویه روزانه هم اکنون بر اساس میانگین قیمت 30% پایانی حجم معاملات منتهی به پایان آخرین جلسه معاملاتی و قیمت تسویه لحظه ای براساس میانگین قیمت 30% پایانی حجم معاملات منتهی به هر لحظه محاسبه خواهد شد.

در صورتیکه پس از کشف نرخ تسویه و اعمال آن در صورتحساب مشتریان، موجودی حساب از حداقل سپرده تعیین شده توسط بورس کمتر گردد اخطار افزایش وجه تضمین برای مشتریان ارسال می گردد. مشتریان فرصت دارند تا یک ساعت پس از شروع معاملات روز بعد نسبت به افزایش موجودی خود اقدام نمایند.در صورت تعیین ریسک موجودی معاملاتی عدم واریز وجه در زمان اعلام کارگزار از سوی مشتری، کارگزار موظف است با اخذ موقعیت معکوس نسبت به بستن معامله باز مشتری اقدام نماید.

بیشتر قراردادهای آتی، منجر به تحویل فیزیکی کالا نمیشود علتش آن است که اکثر سرمایه گذاران قبل از فرا رسیدن زمان تحویل کالا، اقدام به بستن قرارداد یا Offsetting می نمایند. تبدیل تعهد از طریق اتخاذ یک ”موقعیت تعهدی“ جدید معکوس در مقابل ”موقعیت تعهدی باز“ مشتری صورت می پذیرد.

تمامی افراد حقیقی و حقوقی میتوانند با مراجعه به شعب کارگزاری سهم آشنا با همراه داشتن اصل مدارک هویتی و تکمیل فرم ها اقدام به اخذ کد معاملاتی قرارداد آتی نمایند. و همچنین در صورت داشتن شرایط لازم بعد از اخذ مجوز دسترسی به سامانه برخط معاملات قراردادهای آتی، کد کاربری و کلمه عبور برای استفاده از خدمات آنلاین برای مشتریان محترم صادر میگردد .

گواهی سپرده کالایی

گواهی سپرده کالایی اوراق بهاداری است که نشان دهنده مالکیت دارنده ی آن بر مقدار معینی کالاست و پشتوانه آن قبض انبار استانداری است که توسط انبارهای موردتایید بورس صادر می گردد. بر اساس گزارش های منتشر شده توسط نهادهای بین المللی قبوض انبار از ابزارهای متداول تامین مالی در کشورهای توسعه یافته و حتی برخی کشورهای در حال توسعه به حساب می آیند. از کاربردهای مهم قبوض انبار در تامین مالی، برای تمامی بخش های اقتصادی، ابزار تحویل در قراردهای آتی می باشد.

تمام اشخاص حقیقی و حقوقی که کد معاملات اوراق بهادار دارند، می‌توانند اقدام به معامله گواهی سپرده کالایی هر کالایی نمایند. برای تحویل گرفتن کالا از انبار (در صورت داشتن گواهی سپرده در کد بورسی) باید مدارک لازم شامل معرفی نامه برای انبار از کارگزاری دریافت شود و با ارائه مدارک به انبار و واریز هزینه های انباردار کالا به خریدار تحویل داده می شود.

ریسک غیر سیستماتیک چیست و چگونه آن را مدیریت کنیم؟

تحولات اخیر در بازارهای جهانی باعث شده تا سرمایه گذاران در مورد ریسک و چگونگی تاثیرگذاری آن بر روی سرمایه هایشان، تجدید نظر کنند. یک تفکر اشتباه آن است که وجود ریسک برای سرمایه گذاران چیز بدی است اما این ایده واقعاً صحیح نیست؛ ریسک روشی برای کسب پول توسط سرمایه گذاران بوده و امروزه بخش اجتناب ناپذیر تجارت و معاملات است. بیشتر افرادی که در بازارهای مالی موفق می شوند، کسانی هستند که می دانند چگونه به طور مؤثر، به مدیریت ریسک ها بپردازند.

ریسک غیر سیستماتیک چیست و چگونه آن را مدیریت کنیم؟

ریسک غیر سیستماتیک چیست و چگونه آن را مدیریت کنیم؟

ریسک غیرسیستماتیک

مدیریت ریسک با درک انواع ریسک های مرتبط با یک ابزار تجارت، صنعت، یا بازار کلی و در نتیجه استراتژی های توسعه، شروع می شود. سرمایه گذاری در بازارهای مختلف مانند بازار بورس با دو نوع ریسک مواجه است:

ریسک سیستماتیک ( Systematic Risk ) و ریسک غیرسیستماتیک ( Unsystematic Risk ) که درک هر دو آن ها برای مفاهیم مدیریت پورتفولیو مهم است و ما در این مقاله به تشریح مفهوم ریسک غیر سیستماتیک می پردازیم.

ریسک غیرسسیتماتیک Unsystematic چیست؟

ریسک غیرسیستماتیک که به آن ریسک متنوع سازی، ریسک خاص یا ریسک باقیمانده نیز گفته می شود، در واقع کل سیستم مالی را شامل نمی شود بلکه ریسک خاص شرکت یا صنعتی است که در آن سرمایه گذاری می کنید. این ریسک با نوع خاصی از ابزار مالی همراه است و می تواند از طریق تنوع سازی کاهش یابد. چنین ریسکی در یک سازمان وجود دارد اما برنامه ریزی نشده است و می تواند هر زمان اتفاق افتاده و منجر به بی ثباتی بالا در قیمت ابزارها شود. این ریسک عمدتا با اشتباهات در قضاوت و سوء مدیریت در یک سازمان مرتبط است.

به عنوان مثال، یک تولیدکننده تلفن همراه ممکن است در بخش تحقیق و توسعه بازار سرمایه گذاری کند و انتظار افزایش تقاضا برای تلفن های همراه کوچک و یا ساعت های هوشمند را در آینده داشته باشد. برای این کار، شرکت تصمیم تعیین ریسک موجودی معاملاتی می گیرد تغییرات زیرساختی ایجاد کند و برای توسعه محصولات کوچک تر سرمایه گذاری کند. با این حال، در سال آینده، تقاضا برای تلفن های همراه و ساعت های بزرگ تر افزایش می یابد.

ریسک غیر سیستماتیک چیست و چگونه آن را مدیریت کنیم؟

در این زمان، به نظر می رسد موجودی و تغییرات ایجاد شده در زیرساخت ها هدر رفته و محصولات به فروش نمی رسند.کاهش تقاضا برای محصولات این شرکت بر قیمت سهام آن تاثیر خواهد گذاشت. در حالی که رقبای آن ممکن است شاهد رشد باشند، این شرکت به دلیل ارزیابی ضعیف و تصمیم گیری توسط مدیریت، متحمل ضرر می شود. (1)

گاهی مواقع نیز وجود یک رقیب جدید در بازار می تواند باعث ایجاد ریسک غیرسیستماتیک برای یک شرکت شود. اقدام های این رقیب می تواند خرید سهم قابل توجهی از سهامی که شرکت در آن سرمایه گذاری کرده باشد. تغییر قانون و مقررات مؤثر بر یک صنعت (که منجر به کاهش فروش می شود) ، تغییر در مدیریت، یادآوری یک محصول جدید و تاکتیک اتحاد کارمندان در مقابل مدیریت ارشد برای رسیدگی به مظالبات آن ها، مثال های دیگری برای ریسک غیرسیستماتیک هستند.

اگر شرکتی مجبور شود معایب هر یک از محصولات خود را یادآوری کند، می تواند منجر به ایجاد ریسک غیر سیستماتیک شود. (مانند گوشی گلکسی نوت 7 سامسونگ که قابل اشتعال بودن باطری توسط سامسونگ یادآوری شد) . (2) و (3)

بسیاری از ریسک های مربوط به شرکت های فردی به طور ناگهانی رخ می دهد و پیش بینی آن ها غیرممکن است. سرمایه گذار در شرکت ها باید بداند که در صورت وقوع درآمدهای بد، قیمت سهام آن ها کاهش خواهد یافت. این موضوع در مورد افشای تقلب و یا درآمدهای غیر قانونی نیز صدق می کند. ورشکستگی، ریسک دیگری است که سرمایه گذاران هنگام ورود برای خرید سهام شرکت ها باید در نظر داشته باشند.

بسیاری از مردم نمی دانند سهم بزرگی از ارزش سهام از سکتور آن گرفته شده است. زمانی که فردی در یک سهام سرمایه گذاری می کند، باید سکتور سهام را در نظر داشته باشد. ریسک یک بخش، از قیمت مواد خام گرفته تا کاهش درآمدها، باید برای هر سرمایه گذاری در نظر گرفته شود. (بخش یا سکتور به معنی آن است که گروهی از سهام موجود در یک صنعت مشابه، متعلق به یک سکتور یا بخش هستند؛ مانند بخش یا سکتور فناوری که شامل شرکت هایی مانند اپل و مایکروسافت است) . (4)

ریسک غیر سیستماتیک چیست و چگونه آن را مدیریت کنیم؟

انواع ریسک غیرسیستماتیک

1) ریسک کسب وکار

این نوع از ریسک غیرسیستماتیک به دلیل مشکلات داخلی و خارجی در یک شرکت ایجاد می شود. عوامل قانونی، سیاسی، اجتماعی و اقتصادی که یک شرکت را در معرض شکست و سود کمتر قرار می دهند یک ریسک کسب و کار هستند. مقررات، محیط اقتصادی، سیاست های پولی توسط دولت ها، تصمیم های سیاسی، اولویت مصرف کننده، رقابت، هزینه های ورودی، اقتصاد کلی، و عوامل دیگر می توانند توانایی یک کسب و کار برای برآورده کردن اهداف مالی یا اهداف تعیین شده را تهدید کنند و یک راه مهم برای اینکه از این نوع ریسک در امان باشیم، اجرای استراتژی تعیین ریسک موجودی معاملاتی مدیریت ریسک است.

۲) خطرات مالی

این نوع ریسک در نهادهای دولتی، تجاری و شخصی اعمال می شود و به احتمال از دست دادن پول سهامداران مربوط می شود. در واقع این ریسک با ساختار سرمایه یک سازمان مرتبط است. شیوه ای که در آن یک شرکت، بودجه مورد نیاز برای رشد خود را افزایش می دهد، تاثیر مستقیمی بر درآمد و ثبات آینده یک نهاد تجاری دارد. به یاد داشته باشید که سرمایه ضعیف می تواند برای یک شرکت زیان آور بوده و منجر به درآمدهای غیرعادی و نامنظم شود. ریسک عملیاتی، ریسک نقدینگی، ریسک کشور، ریسک ارزی و ریسک اعتباری تحت عنوان ریسک مالی قرار دارند. (2)

عوامل موثر بر ریسک غیرسسیتماتیک

ریسک تجاری
ریسک مالی
ریسک استراتژیک
ریسک عملیاتی
ریسک قانونی

چگونه می توان ریسک غیرسیستماتیک را کنترل کرد و یا کاهش داد؟

یکی از راه ها و شاید تنها راه برای مدیریت ریسک غیرسیستماتیک یک پورتفولیو، از طریق تنوع پورتفولیو است. مهم است که یک شرکت در چندین دارایی سرمایه گذاری کند تا تحت تاثیر رویدادهای بازار قرار نگیرد. بنابراین باید پورتفولیو، سهام و اوراق بهادار خود را بر روی انواع دارایی هایی که کمتر تحت تاثیر حوادث واحد قرار دارند، تنظیم کنید.

فرض کنید شرکت AB صاحب سهام در صنعت داروسازی بوده و یک رویداد ناگهانی منجر به اعتصاب و ناآرامی بزرگی شده است؛ این امر باعث سقوط و کاهش قیمت سهام می شود. اگر شرکت فقط در سهامی خاص سرمایه گذاری کرده باشد، باید با ضررهای بزرگی مواجه می شد، اما چون شرکت AB ، پورتفولیوی خود را متنوع کرده و همچنین در سهام صنعت حمل و نقل نیز سرمایه گذاری کرده است، ضرر خود را کاهش داده و آن را از طریق سایر صنایع جبران می کند. بنابراین هر چه تنوع اوراق بهادار بیشتر باشد ریسک غیرسیستماتیک، کوچک و کوچک تر می شود و ریسک کل پورتفولیو به ریسک سیستماتیک نزدیک تر می گردد.

ریسک غیر سیستماتیک چیست و چگونه آن را مدیریت کنیم؟

فراز و نشیب های ارزش یک پورتفولیو با تنوع متعادل می شود. اما تنوع شرکت را در برابر ریسک سیستماتیک، نوع دوم ریسک، محافظت نمی کند. البته باید توجه داشت که برخی وقایع مانند تورم، جنگ، نوسان بهره و. بر کل اقتصاد تأثیر می گذارد و نه بر روی یک شرکت یا صنعت خاص. در این مواقع، حتی دارایی های متنوع نیز نمی توانند از انواع ریسک تعیین ریسک موجودی معاملاتی فرار کنند و جنبه های منفی زیادی برای تنوع وجود دارد. (2) و (4)

مزایا و معایب ریسک غیرسیستماتیک

مزایا

مربوط به کسب وکار خاص یا صنعت خاص است و بر کل اقتصاد تاثیر نمی گذارد. از آنجا که ماهیت این ریسک، کسب و کار محور است، خطرات را می توان با اتخاذ چند معیار، بر خلاف ریسک های سیستماتیک کنترل کرد. با منحرف کردن پورتفولیو یا کسب و کار، فرد می تواند از خطر اجتناب کند و در این صورت، بروز ریسک غیر سیستماتیک اثر بدی بر کل اقتصاد ندارد.

بر خلاف ریسک های سیستماتیک، ریسک‌های غیرسیستماتیک عمدتاً متاثر از عوامل درونی هستند و با انجام اقدامات داخلی قابل حذف شدن هستند. تاثیر آن ها نسبت به ریسک سیستماتیک کم تر است؛ در حالی که در برخی موارد، تاثیر ریسک می تواند بسیار خطرناک باشد. در مورد ریسک سیستماتیک تعداد زیادی از افراد و سرمایه ها درگیر می شوند درحالی که در ریسک غیر سیستماتیک، تعداد افراد و مقدار سرمایه درگیر، کم تر است.

معایب

حتی اگر کل اقتصاد نیز خوب پیش برود، یک سری از ریسک های غیرسیستماتیک می توانند به عنوان خطر برای صنعت خاص تعیین ریسک موجودی معاملاتی یا کسب و کار عمل کند؛ همچنین سودآوری ممکن است به دلیل مجموعه ای از اختلالات در کسب وکار تحت تاثیر قرار گیرد. گاهی اوقات به دلیل بحران ژئوپلیتیکی، نمی توان از ریسک ها اجتناب کرد و زمان زیادی طول می کشد تا مشکلات حل شوند. در حالی که به دلیل بهره وری پایین، سرمایه گذاران و تاجران کمبود تقاضا برای محصول به دلیل عدم دسترسی را احساس می کنند.

تغییر تقاضا یا تغییر در اولویت سلیقه مصرف کننده ممکن است زمانی رخ دهد که محصول برای مصرف کننده در دسترس نباشد. به عنوان مثال، دسترسی پایین به چای و محصولات مبتنی بر چای، باعث تغییر سلیقه مصرف کننده به سمت محصولی مانند قهوه می شود. ماهیت ریسک در موارد غیر سیستماتیک، تکراری نیست و بیشتر اوقات، امکان ریسک جدید وجود دارد.

وضعیت بحرانی ممکن است یک یا چند کسب و کار را مختل کند. بسیاری از کارگران و کارفرمایان به دلیل این نوع ریسک به شدت تحت تاثیر قرار می گیرند. در حالی که در مورد ریسک سیستماتیک این شرایط را می توان به دلیل چالش های شناخته شده مرتبط با آن، مدیریت کرد. سیاست گذاران باید مجموعه وسیعی از منابع را برای حل این وضعیت به اجرا در آورند. گاهی اوقات بودجه لازم برای اقدامات در مقایسه با موضوع، بسیار پرهزینه است.

نتیجه گیری و جمع بندی

هر نوع سرمایه گذاری ریسک های ذاتی خود را دارد که نمی توان به طور کامل از آن اجتناب کرد و بخشی از هر نوع سرمایه گذاری مالی محسوب می شود. ریسک سیستماتیک در برابر ریسک غیرسیستماتیک، بینش هایی ایجاد می کند که باید در حین انجام هر نوع سرمایه گذاری پذیرفته شوند. (3)

یک سرمایه گذار باید هوشیار باشد و وقایع و سبد سهام را به صورت مداوم و فعال رصد کند تا در صورت بروز وضعیت نامطلوب، بتواند ضرر را به حداقل برساند. متنوع ساختن پورتفولیو، شما را در برابر ریسک غیرسیستماتیک تا حدود بسیار زیادی محافظت می کند.

موجودی خالص

موجودی خالص

تعریف موجودی خالص چیست؟

موجودی خالص (Equity) ارزش کلیه دارایی ها پس از کسر همه بدهی ها و دیون است. به عبارتی آنچه از دارایی های پس از پرداخت بدهی ها باقی می‌ماند، موجودی خالص گفته می‌شود.

توضیحات مدیر مالی در مورد موجودی خالص

به‌طور عمومی، تعریف موجودی خالص می‌تواند با تساوی حسابداری زیر نمایش داده شود:

بدهی ها- دارایی ها= موجودی خالص

به خاطر انواع مختلف دارایی های موجود، این تعریف ساده می‌تواند معانی متعددی در هنگام اشاره به انواع مختلف دارایی ها داشته باشد. در زیر با تعارف دقیق‌تر انواع موجودی خالص آشنا می‌شوید.

    یا هر نوع دارایی دیگری که نشان‌دهنده مالکیت در سود شرکت است. این تعریف فقط در شرکت های خصوصی که قابلیت خرید و فروش و سرمایه گذاری به‌صورت عمومی را ندارند، مورداستفاده قرار می‌گیرد و اصطلاحاً به آن سرمایه گذاری خصوصی (private equity) گفته می‌شود.
  1. در شرکت های سهامی، موجودی خالص اشاره به حقوق صاحبان سهام دارد. به عبارتی پس از کسر همه بدهی های شرکت از دارایی های آن، آنچه باقی می‌ماند به سهامداران شرکت اختصاص می‌یابد و حقوق صاحبان سهام گفته می‌شود. در ترازنامه شرکت، مقداری پولی که توسط سهامداران مشارکت داده می‌شود به‌علاوه سود یا زیان انباشته‌شده تحت عنوان ارزش خالص سهامداران شناخته می‌شود.
  2. در معاملات اعتباری که معامله گر با اعتباری که کارگزاری به او اهدا می‌کند، خرید و فروش می‌کند، ارزش اوراق بهادار او در یک حساب اعتباری منهای آنچه از کارگزاری قرض گرفته شده است، موجودی خالص به حساب می‌آید.
  3. در مبحث املاک و مستغلات، تفاوت بین ارزش بازار منصفانه کنونی ملک و مقداری که آن ملک در وام بدهکار است، موجودی خالص گفته می‌شود. به عبارتی آن مقداری موجودی که صاحب ملک می‌تواند بعد از فروش یک ملک و پرداخت وام مسکن دریافت کند موجودی خالص مالک به حساب می‌آید.
  4. ازنظر استراتژی های سرمایه گذاری، حقوق صاحبان سهام یکی از انواع دارایی های اصلی است. دو نوع دیگر از دارایی های دیگر، اوراق با درآمد ثابت (اوراق قرضه یا مشارکت) و پول نقد و مشابه‌های آن نظیر سپرده های بانکی است. این دارایی ها، در برنامه‌ریزی تخصیص دارایی برای ساختاربندی یک ریسک مطلوب و پروفایل سود در پرتفویسرمایه گذار مورداستفاده قرار می‌گیرند.
  5. وقتی یک شرکت ورشکست می‌شود باید همه دارایی های خود را به فروش برساند و با مقدار پول به‌دست‌آمده هرچه قدر که باشد، بدهی هایش را پرداخت کند. آنچه پس‌ازاین اقدام باقی می‌ماند، موجودی خالص نام دارد و به آن اغلب “حقوق خالص مالکان” گفته می‌شود.

معنی این اصطلاح بیشتر به موضوع بستگی دارد. به‌طورکلی در امور مالی، شما می‌توانید به موجودی تعیین ریسک موجودی معاملاتی خالص به‌عنوان مالکیت شخص در هر دارایی بعد از پرداخت همه قرض های مرتبط با آن دارایی فکر کنید. به‌طور مثال، یک خودرو یا خانه با هیچ بدهی برجسته و قابل‌توجهی به‌عنوان ارزش خالص شخص مالک در نظر گرفته می‌شود زیرا او می‌تواند آن را به ازای پول نقد بفروشد، بدون اینکه قرضی برایش باقی مانده باشد. سهام شرکت‌ها معمولاً به‌صورت خالص هستند زیرا نشانگر مالکیت در یک شرکت‌اند و چنانچه شرکت ورشکست نشود سهامدار می‌تواند بدون توجه به بدهی های شرکت سهام خود را بفروشد و از شرکت خارج شود؛ بنابراین سرمایه گذاری در سهام معمولاً به‌خودی‌خود با بدهی و قرض همراه نیست.

برخلاف آنچه به نظر تفاوت‌های اساسی میان تعاریف بالا می‌آید، این تعاریف همه یک ویژگی مشترک دارند که ارزشی است که یک دارایی بعد از کسر ارزش بدهی ها خواهد داشت؛ بنابراین می‌توان ارزش خالص هر چیزی را با تعیین ارزش آن (با در نظر گرفتن هر ملک، ساحتمان، کالاهای سرمایه، فهرست موجودی و درآمدها) و کسر بدهی ها (شامل قرض ها و هزینه های سربار) معین نمود.

مثال برای محاسبه موجودی خالص

به‌طور مثال، فرض کنید که امین مالک و مدیر تعیین ریسک موجودی معاملاتی شرکتی است که قطعات خودرو تولید می‌کند. او می‌خواهد ارزش خالص شرکتش را تعیین کند. او تخمین می‌زند که ارزش ملک ۴ میلیارد تومان، ارزش کل تجهیزات و ماشین‌آلات ۲ میلیارد تومان، ارزش فعلی فهرست موجودی و تأمیناتش (فرآوری شده و فرآوری نشده) ۱ میلیارد تومان و ارزش حساب های دریافتنی هم ۱ میلیارد تومان است. او همچنین می‌داند که ۱ میلیارد تومان بابت وامی که برای تأمین مالی شرکتش گرفته بدهکار است، ۵۰۰ میلیون تومان باید به کارمندان پرداخت نماید و به تأمین کنندگان قطعاتش باید برای قطعاتی که تاکنون دریافت کرده ۵۰۰ میلیون تومان بپردازد. برای محاسبه ارزش خالص شرکت، امین باید کل بدهی هایش را از ارزش کل دارایی ها به‌صورت زیر کسر کند (عددها به میلیارد تومان است)

۶=۲-۸=(۰٫۵+۰٫۵+۱)-(۱+۱+۲+۴)= بدهی کل- ارزش کل دارایی ها

شرکت تولیدی امین ۶ میلیارد تومان ارزش دارد.

توجه داشته باشید که امکان دارد ارزش خالص شرکت او منفی باشد و وقتی اتفاق میفتد که ارزش یک دارایی کمتر از ارزش بدهی های همان دارایی است. ارزش خالص دارایی یک شرکت اغلب به دلایل مختلفی تغییر می‌کند. دلایل تغییر ارزش خالص شامل تغییر در ارزش دارایی ها نسبت به ارزش بدهی ها، استهلاک و بازخرید سهم است.

ارزش یا موجودی خالص ازاین‌جهت مهم است که نشان‌دهنده ارزش واقعی یک سهم در سرمایه گذاری است. سرمایه گذارانی که سهام یک شرکت را می‌خرند و آن را نگه می‌دارند، معمولاً به ارزش خالص خودشان علاقه‌مند هستند که به‌وسیله سهام شان نمایش داده می‌شود؛ اما این نوع از ارزش خالص شخصی عملکردی است از ارزش خالص کل شرکت، پس یک سهامدار که نگران درآمدهای خودش است ضرورتاً باید نگران خود شرکت هم باشد. داشتن سهمی از شرکت در طول زمان برای سهامدار سود سرمایه‌ای و احتمالاً سود سهام تولید خواهد کرد. همچنین این حق به سهامدار داده می‌شود تا در هیئت مدیره رأی داشته باشد و همه این مزایا بعداً نگرانی سهامدار درباره شرکت را هم از طریق سرمایه گذاری پیوسته و هم از طریق سود شخصی افزایش می‌دهد.

وقتی اقدام به تعیین ارزش دارایی ها و محاسبه ارزش خالص می‌شود، مخصوصاً برای شرکت های بزرگ‌تر، مهم است اشاره شود که این دارایی ها ممکن است شامل دارایی های مشهود مثل ملک و دارایی های نامشهود، مثل شهرت شرکت و شناخته‌شده بودن برند هم بشود. بعد از سال‌ها تبلیغ و توسعه پایه مشتری، برند یک شرکت می‌تواند یک ارزش ذاتی برای خود داشته باشد. به این مفهوم اغلب با عنوان “ارزش ویژه برند” اشاره می‌شود که ارزش یک برند را نسبت به نسخه‌ای از محصولات مشابه شناخته‌نشده محاسبه می‌کند. برای مثال، بیشتر مردم قبل از خرید یک محصول شناخته نشده، ترجیح می‌دهند کیک شیرین عسل بخرند چون با طعم آن (به هر دلیل دیگری) آشنایی بیشتری دارند. اگر یک عدد کیک صبحانه معمولی ۵۰۰ تومان و یک عدد کیک صبحانه شیرین عسل ۱۰۰۰ تومان قیمت خورده باشد، در این مورد شیرین عسل ارزش برند ۵۰۰ تومانی دارد. همان‌طور که ارزش خالص می‌تواند منفی باشد، ارزش برند هم قابلیت منفی بودن را دارا است و آن زمانی است که مردم مایل باشند که پول بیشتری برای محصولات گمنام پرداخت کنند تا اینکه پول برند خاصی را بدهند.

معادل‌ انگلیسی موجودی خالص عبارت است از:

Equity

اگر سؤال یا نظری دارید لطفاً در بخش پرسش و پاسخ سوالات مالی مطرح کنید. همین‌طور با اشتراک‌گذاری این نوشته در شبکه‌های اجتماعی شما هم در توسعه دانش مالی و سرمایه گذاری شریک شوید.

پلن مدیریت سرمایه ده مرحله ای

چند سال است که یک سبک نوینی از مدیریت سرمایه، بسیار مورد توجه معامله گران قرار گرفته که در این فراز سعی داریم در این خصوص توضیحاتی خدمت دوستان بدهیم. ورودی این سیستم طبق تصویر زیر 4 گزینه است : (فایل اکسل برای دانلود در پایین صفحه قرار دارد) 1: موجودی اولیه حساب است که در اینجا فرض کردیم 1000 دلار است. 2: واحد حد سود است. 3: واحد حد ضرر است. بین بند 2 و 3 تناسبی وجود دارد که موسوم به R/R است. اگر سیستم شما پوزیشن هایش طوری تنظیم می شود که نسبت سود به ضررش مثلاً سه واحد است در قسمت شماره 2 عدد را سه تنظیم می کنید و در قسمت سه، عدد را یک ست می کنید. Profit=3 Loss=1 که بیانگر آن است که نسبت ریسک به ریوارد این سیستم یک به سه است. در این شرایط سیستمی، تریدر حق ندارد موقعیت هایی را ترید کند که نسبت R/R اش از این بدتر است. 4: فاکتور: مشخص می کند که شما ریسک هر ردیف تان را بر مبنای چند موقعیت معاملاتی تنظیم می کنید. هر چه این عدد بزرگ تر باشد بیانگر آن است تریدر ریسک گریز تر است. در ادامه به شکل عملی توضیح داده می شود.

هدف چیست؟

هدف آن است که شخص در ده مرحله حساب را از یک سطحی پولی به سطح دیگر برساند. به عنوان مثال در شکل زیر حساب از 1000 دلار موجودی اولیه در ده مرحله به 1600 دلار رسیده است. می خواهیم نشان دهیم معامله گران اگر پارامترهای موثر سیستم های تریدری خود را به نحو اساسی تغییر دهند، سیستم قادر است بازدهی بسیار بزرگی ایجاد کند. در حال حاضر معامله گران، بشدت از محل خود سیستم معاملاتی طراحی شده خود آسیب پذیر هستند و گمان می کنند وقتی چند زیان پشت هم ایجاد شد باید دنبال تغییر سیستم بود! در حالی که این کار بشدت خطاست! بسیاری از مواقع مشکل ناکارآمدی سیستم و عدم بازدهی مناسب ازسیستم نیست و از نوع اجرا و پلن مدیریت سرمایه شخص است.

توضیحات در خصوص ردیف های جدول :

همانطور که در شکل فوق مشخص است ما 1 واحد ریسک می کنیم و می خواهیم 1 واحد سود بدست بیاوریم. در واقع نسبت R/R سیستم ما یک به یک است. می خواهیم در ردیف اول 6% سود کنیم (10 مرحله 6% برای رسیدن به بازدهی 60%) بنابراین اگر حساب از 1000 به 1060 دلار رسید به هدف این ردیف(ردیف اول) رسیده ایم و باید شرایط حساب را بر مبنای ردیف دو تعریف کنیم. وقتی بازدهی 6% است بنابراین ریسک این ردیف نیز 6% تعریف میشود(چون ریسک به ریوارد روی یک به یک تنظیم شده). در قسمت Dividend اکسل به شکل اتوماتیک ریسک هر معامله شما را بر مبنای Factor مشخص می کند. وقتی شما در فاکتور به عنوان مثال عدد 10 تنظیم کردید 6% را بر 10 تقسیم می کند و گزارش 0.6% می دهد. و به شما می گوید در هر ترید 0.6% ریسک کنید. ناگفته پیداست هر چه عدد فاکتور بزرگ تر تعیین شود(ریسک گریزی) شما باید با موقعیت های معاملاتی بیشتری به سود 6% برسید و بتوانید ردیف را بر اساس بازدهی ایجاد شده ارتقا دهید. اصولاً وقتی شخص در تایم فریم های بسیار پایین ترید می کند یا سیستمش سیگنال های بیشتری می دهد باید عدد فاکتور را بزرگ تر انتخاب کند. خب می خواهم نکته بسیار مهمی را برای شما بازگو کنم. نکته ای که شاید هر کسی به شما نمی گوید! وقتی شما حساب را بر مبنای تغییرات دلاری تنظیم می کنید و نه به درصد، آنگاه تمام پتانسیل های رشد قوی حساب را از بین می برید و دنبال ایجاد بازدهی به شکل حسابی هستید. ما می خواهیم تغییرات را بر مبنای درصدی ایجاد بکنیم تا حساب به شکل هندسی رشد کند. فرض کنید در مثال جدول فوق شما سهمی را در 200 تومان خریده اید و حد زیان تان 180 و حد سودتان 220 تومان است( از هزینه های معاملاتی صرفنظر شده است) در واقع شما نسبت R/R را 1 به 1 تنظیم کرده اید و نتیجه می شود جدول بالا. حال فرض کنید سهمی که 200 خریده اید و می خواهید حد ضرر را 180 تنظیم کنید ، بجای حد سود 220 تومانی روی 224 تومان حد سود بگذارید تنها 4 تومان بیش از حد سود فرض قبلی. ( پرافیت را 20% افزایش داده ایم که سود 20 تومانی به 24 تومان رسیده است) میخواهم با همان مفروضات مثال قبل این بار جدول را بر مبنای Risk معادل 1 و Profit معادل 1.2 مجدد محاسبه کنم. اگر خوب توجه کنید تعجب بر انگیز است! حسابی که در مثال قبل سود 60% برایش در ده مرحله ایجاد شد این بار با تنها 0.2 واحد افزایش در پرافیت بازدهی به 186.9% رسید! این همان سود هایی است که در بسیاری از مواقع معامله گران در معاملاتشان از آن صرفنظر می کنند. حال می خواهم همین محاسبات را بر مبنای Risk به Reward یک به دو مجدد محاسبه کنم. ببینید نتیجه را ! سورپرایز نشدید؟ حساب از 1000 دلار در 10 مرحله به 123 هزار دلار می رسد! این واقعاً خیره کننده است! حال ببینیم چه اتفاقی در فرآیند بازدهی می افتد. اگر دقت کنید می بینید وقتی ما جدول را بر اساس تنظیمات پرافیت بزرگ تر از ریسک تعریف می کنیم، سیستم به شکل هوشمندانه ای در هر مرحله که پیشروی می کنیم (مثلا از ردیف 2 به 3 یا از ردیف 4 به 5 و . ) به شما اجازه می دهد که ریسک بیشتری بکنید یا در واقع در معاملات تان جسورتر باشید. در تصویر بالا ریسک ردیف اول شما 6% است و به شما می گوید در هر معامله 0.6% ریسک کن. اما وقتی مثلاً به ردیف 5 میروید سیستم به شما می گوید 34.29% ریسک کن و چون فاکتور 10 است می گوید در هر معامله 3.43% ریسک کن! حال می بینید نقش فاکتور چیست؟ فاکتور یک سوپاپ اطمینان است که همانند بازی مار و پله شما را از مرحله هشت به مرحله اول نفرستد! این سیستم به شما میگوید وقتی سود می کنید جسورتر باشید و وقتی زیان می کنید محاظفه کار تر باشید اگر یک سطح بالا رفتید ریسک بیشتری بکنید و اگر به مرحله قبل و پایین تر بازگشتید ریسک را محدود تر کنید بر مبنای ریسک تعریف شده آن ردیف. ببینید هر تریدری برای معاملات خود در بخش مدیریت سرمایه باید (تاکید می کنم باید) چنین ساختاری را طراحی کند و پایبند باشد به سیستمی که ساخته است. در انتها می خواهم ببینید اگر یک سیستمی داشتیم که نسبت ریسک به ریواردش 1 به 3 بود حتی اگر موقعیت های معاملاتی اش کم بود و دیر به مرحله ده رسدیم چه بازدهی در انتظار ماست. ببینید شکل زیر را دانلود اکسل مدیریت سرمایه ده مرحله ای نویسنده : نیما آزادی

اندازه پوزیشن معاملاتی چیست و چگونه محاسبه می شود؟

اندازه پوزیشن معاملاتی چیست و چگونه محاسبه می شود؟

محاسبه اندازه پوزیشن به برخی از استراتژی‌های دلخواه مبتنی نیست. و شامل تعیین ریسک حساب و بررسی حدد ضرر قبل از ورود به معامله است. جنبه مهم دیگری از این استراتژی که به همین اندازه مهم است، اجرای آن است. هنگامی که اندازه پوزیشن و نقطه حدد ضرر را تعیین کردید، هرگز نباید بعد از انجام ترید دست به تغییر در میزان آنها ببرید.

به گزارش سایت خبری ساعد نیوز، انتخاب اینکه در هر ترید چه مقدار از سرمایه خود را وارد کنید، یکی از مباحث مهم در مدیریت سرمایه برای یک تریدر و سرمایه گذار می باشد. این موضوع به عناوین مختلف در مباح مدیریت سرمایه مورد توجه قرار گرفته است. پوزیشن سایز یا لات به همین موضوع اشاره دارند.

هر تریدر در زندگی معاملاتی خود به هرحال به این مسئله می رسد که چه مقدار از سرمایه خود را در هر خرید و فروش باید وارد کرد. برای مثال اگر دارایی شما در بازار ارزهای دیجیتال 1000 دلار باشد و قصد دارید مقداری اتریوم خریداری کنید، چه مقدار از این هزار دلار را به خرید اتریوم اختصاص خواهید داد؟ این سوال بسیار مهمی در بحث مدیریت سرمایه است.

سرمایه گذاران برای تعیین میزان واحدهای سهامی که می توانند خریداری کنند، از اندازه پوزیشن استفاده می کنند که به آنها کمک می کند ریسک را کنترل کرده و بازده را به حداکثر برسانند. در حالی که تعیین اندازه پوزیشن در بسیاری از سرمایه گذاری ها مفهوم مهمی است، این اصطلاح بیشترین ارتباط را در معاملات روزانه و معاملات ارزی (فارکس) دارد. حتی با اندازه گیری صحیح اندازه پوزیشن، اگر گپ قیمتی سهام پایین تر از حد ضرر باشد، سرمایه گذاران ممکن است بیش از محدودیت های تعیین شده خود ضرر کنند.

در ادامه تعیین ریسک موجودی معاملاتی درباره اهمیت اندازه گیری، اندازه پوزیشن و نحوه محاسبه آن صحبت خواهیم کرد.

اهمیت محاسبه اندازه پوزیشن

اولین چیزی که پیش از انتخاب اندازه سفارش نیاز داریم، انتخاب حدضرر است. نمی توان هر قیمتی را به عنوان حدضرر انتخاب کرد. حدضرر بایستی در محدوده قیمت منطقی انتخاب شود. در واقع حدضرر باید جایی انتخاب شود که رسیدن قیمت به آن سطح، نشان دهنده این است که تحلیل تریدر اشتباه بوده و بازار در روندی خلاف جهت روند مورد انتظار تریدر حرکت کرده است.

حالا ما حدضرر را انتخاب کرده ایم. پس از میزان ریسک مطلع هستیم. برای مثال، اگر بدانیم که حدضرر ما 50 سنت یا 50 ساتوشی باشد، حالا می توانیم پوزیشن سایز خود را انتخاب کنیم. نکته بعدی که باید مورد توجه قرار داد، میزان کل سرمایه است. اگر سرمایه شما، سرمایه بالایی نباشد، شما نهایتا باید 1 تا 3 درصد ضرر کل سرمایه را به عنوان بیشینه حدضرر در هر ترید در نظر بگیرید. برای مال، فرض کنید تریدری یک حساب 5000 دلاری داشته باشد. اگر تریدر 1 درصد کل سرمایه خود را در معرض ریسک قرار دهد، این میزان ریسک به این معنی است که، او می تواند در هر ترید تا 50 دلار از دست بدهد (نه بیشتر در واقع بیشینه حدضرر او در هر ترید، از دست دادن 50 دلار است). حالا اگر تریدر دیگری بخواهد ریسک بالاتری را متحمل شود و 3 درصد کل سرمایه خود را در معرض ریسک قرار دهد، این میزان ریسک به این معنی است که او می تواند در هر ترید تا 150 دلار از دست بدهد.

با توجه به این نکته که در هر ترید بیش از 1 تا 3 درصد کل سرمایه را در معرض ریسک قرار ندهید و با توجه به انتخاب منطقی حد ضرر (برآمده از تحلیل) شما به راحتی می توانید، اندازه سفارش یا پوزیشن سایز هر معامله خود را انتخاب کنید.

نحوه تعیین ریسک حساب

مهمترین نکته در محاسبه ریسک حساب معاملاتی، این است که شما حاضرید چه درصدی از کل موجودی حساب خود را برای سرمایه گذاری در یک ترید بر روی یک رمز ارز به خطر بیاندازید.

قانون ۲ درصد

در دنیای مالی سنتی، یک استراتژی سرمایه گذاری به نام قانون ۲ درصد وجود دارد. طبق این قانون، یک تریدر نباید بیش از ۲٪ از کل حساب خود را در یک ترید واحد به خطر بیندازد. ما به معنای دقیق آن می پردازیم، اما ابتدا اجازه دهید آن را متناسب با بازارهای بی ثبات ارزهای دیجیتال تنظیم کنیم. قانون ۲٪ یک استراتژی مناسب برای سبک های سرمایه گذاری است که معمولاً شامل ورود تنها به چند پوزیشن بلند مدت است. و معمولا برای بازار هایی که دارای نوسانات کم هستند مناسب است. اما اگر می خواهید در بازار کریپتو فعالیت کنید، و کمی محافظه کارانه عمل کنید، بهتر است که به جای ۲ درصد، ۱ درصد از سرمایه خود را ریسک کنید.

این قانون حکم می کند که شما نباید در یک ترید بیش از ۱٪ از کل سرمایه خود را به خطر بیندازید. اما این یعنی که شما فقط با ۱٪ سرمایه موجود خود وارد معاملات می شوید؟ قطعا نه! این فقط به این معنی است که اگر تحلیل شما اشتباه است و به حد ضرر خود رسیدید، شما فقط ۱٪ از کل حساب خود را از دست خواهید داد.

تعیین ریسک ترید

حالا که اندازه ریسک حساب خود را داریم آیا می توان اندازه پوزیشن را محاسبه کرد؟ قبل از اینکار باید به یک نکته دیگر توجه داشته باشید که، وقتی قصد سرمایه گذاری دارید، از دست دادن سرمایه هم بخش جدایی ناپذیر از این معامله است. اما بعضی از تریدرها با اینکه در محاسبات خود اشتباه کرده اند اما باز هم از سرمایه گذاری خود سود دریافت می کنند، اما چگونه؟ همه اینها به مدیریت صحیح ریسک ، داشتن یک استراتژی معاملاتی و پایبندی به آن برمی گردد.

به همین ترتیب، هر ایده معاملاتی باید دارای یک نقطه اعتبار باشد. اینجاست که می گوییم: ایده اولیه ما اشتباه بود و ما باید از این موقعیت خارج شویم تا ضررهای بعدی را کاهش دهیم. در سطح عملی تر، این به معنای جایی است که ما حد ضرر خود را تعیین می کنیم.

روش تعیین این نقطه کاملاً مبتنی بر استراتژی معاملات فردی و تنظیمات خاص است. این تعیین حد ضرر می تواند برای هرشخصی متفاوت باشد، می تواند براساس نقاط حمایت و مقاومت، اندیکاتورهای مختلف، نواحی شکست، پرایس اکشن، تجربیات فردی و یا هرچیز دیگری باشد. برای تعیین حد ضرر، رویکردی متناسب با همه افراد وجود ندارد. شما باید خودتان تصمیم بگیرید که کدام استراتژی مناسب سبک شما است و بر اساس آن حد ضرر خود را تعیین کنید.

حالا که با این مفاهیم آشنا شدید به سراغ نحوه محاسبه اندازه پوزیشن می رویم.

نحوه محاسبه اندازه پوزیشن

اکنون، ما تمام اطلاعات لازم برای محاسبه اندازه پوزیشن را داریم. پس فرض می کنیم که ما یک سرمایه ۵,۰۰۰ دلاری داریم. و ما نمی خواهیم بیش از یک درصد از سرمایه خود را در هر ترید از دست بدهیم. پس یعنی ما در هر ترید خود حداکثر ۵۰ دلار حد ضرر تعیین می کنیم. به محض اینکه ضرر ما در یک ترید، به ۵۰ دلار رسید، بر اساس این روش باید از معامله خارج شویم.

فرض کنید در ما تجزیه تحلیل خود را در مورد یک سرمایه گذاری انجام دادیم و قصد داریم ۵ درصد از کل سرمایه را وارد آن کنیم. یعنی ما حاضر شدیم با ۵ درصد سرمایه، تا ۵۰ دلار ضرر را قبول کنیم. به عبارت دیگر ، ۵٪ از پوزیشن ما باید ۱٪ از حساب ما باشد. پس ما موارد زیر را داریم

  • اندازه حساب : ۵,۰۰۰ دلار
  • ریسک حساب : ۱ درصد
  • فاصله تا حد ضرر : ۵ درصد

با این اطلاعات فرمول محاسبه اندازه پوزیشن به شرح زیر است:

اندازه پوزیشن = اندازه حساب x ریسک حساب / فاصله تا حد ضرر . که در مثال ما اندازه پوزیشن می شود ۵۰۰۰x۰.۰۱ / ۰.۰۵ که برابر با ۱۰۰۰ است. اندازه پوزیشن برای این ترید ۱۰۰۰ دلار خواهد بود. با پیروی از این استراتژی و خروج در نقطه حد ضرر، ممکن است، ضرر بالقوه بسیار بیشتری را کاهش دهید. برای استفاده صحیح از این مدل ، باید کارمزدهایی را که می خواهید پرداخت کنید نیز در نظر بگیرید. همچنین ، باید به فکر لغزش احتمالی هم باشید، به خصوص اگر در بازاری با نقدینگی کم معامله می کنید.

برای نشان دادن نحوه عملکرد، بیایید نقطه حد ضرر خود تعیین ریسک موجودی معاملاتی را به ۱۰٪ تغییر دهید، و باقی پارامترها را ثابت نگه دارید. با اینکار خواهید دید که اندازه پوزیشن شما به ۵۰۰ دلار کاهش می یابد. حال حد ضرر ما در فاضله دوبرابری در ورودی ما قرار دارد. بنابراین، اگر بخواهیم همان مقدار دلار از حساب خود را به خطر بیندازیم، اندازه پوزیشنی که می توانیم بگیریم به نصف کاهش می یابد.



اشتراک گذاری

دیدگاه شما

اولین دیدگاه را شما ارسال نمایید.