تحلیل بنیادی چیست؟
در سالهای اخیر سرمایهگذاری در بورس بیشتر مورد پذیرش قرار گرفته و عمده زیادی از افراد سرمایه یا دارایی خود را در این بازار وارد میکنند. یکی از دغدغههای اصلی مردم به منظور ورود به بورس، نحوه شناسایی یک سهم خوب به منظور سرمایهگذاری است که با استفاده از این تشخیص و ارزیابی بتوانند سرمایهگذاری موفقی در این بازار داشته باشند. در همین راستا برای تکتک افرادی که قصد ورود به بازار بورس را دارند، لازم است که نسبت به این بازار شناخت داشته و با ابزارهای مختلف و نظریههای افراد مهم در این حوزه آشنا شوند. به دنبال این امر شخص باید در جریان تمامی اخبار و اطلاعات مربوط به بازار سرمایه باشد که با استفاده از این دادهها بتواند بهترین تصمیمگیری را در امر سرمایهگذاری خود داشته باشد.
در همین جهت تحلیل تکنیکال و تحلیل بنیادی از قویترین تکنیکهای ارزیابی و شناسایی سهم خوب در بازار به شمار میآیند که در این مقاله قصد داریم به تحلیل بنیادی و تفاوتهای آن نسبت به تحلیل تکنیکال بپردازیم. با ما همراه باشید.
مفهوم تحلیل بنیادی چیست؟
تحلیل بنیادی روشی است که افراد در بازار بورس با استفاده از آن قادر به تشخیص ارزش ذاتی سهم هستند. در تحلیل بنیادی تمامی عوامل تأثیرگذار بر ارزش سهم، مورد بررسی قرار میگیرد. در این نوع تحلیل، از عوامل اقتصادی کلان گرفته تا عوامل اقتصادی خرد مورد توجه کارشناسان قرار میگیرد. هدف از تحلیل بنیادی این است که سرمایهگذار با استفاده از این نوع ارزیابی بتواند به این تصمیم برسد که یک سهم با قیمت فعلی در بازار، بیش از ارزش خود قیمتگذاری شده یا کمتر!
در این بازار تمام تحلیلگران در تلاش هستند که با استفاده از عوامل خرد و کلان اقتصادی بتوانند به قیمت واقعی سهم دست پیدا کنند. در همین راستا تحلیلگران وضعیت کلی اقتصاد نظیر وضعیت صنعت و شرکتها و نرخ بهره را مورد بررسی قرار میدهند و بعد از آن دست به ارزیابی اوراق بهادار میزنند.
از عواملی که با استفاده از آنها میتوان ارزش و پتانسیل رشد یک شرکت را تخمین زد، میتوان به این موارد اشاره کرد: فروش، بدهی، بازدهی، درآمد و حاشیه سود و رشد در آینده. تمامی این اطلاعات به صورت دقیق در صورتهای مالی یک شرکت منتشر میشود. لازم است این نکته را در نظر داشته باشید که شما با استفاده از تحلیل بنیادی قادر به ارزیابی انواع اوراق بهادار نظیر اوراق بدهی یا ابزار مشتقه خواهید بود.
در ادامه بیشتر با عوامل مهم و تأثیرگذار در فرآیند تحلیل بنیادی آشنا خواهید شد و به بیان تفاوت این نوع از تحلیل با تحلیل تکنیکال خواهیم پرداخت. اما قبل از آن باید به مفاهیم عمومیتر و پایهای بپردازیم که درک آنها برای شما راحتت باشد.
تحلیل بنیادی سهام چگونه انجام می شود؟
در بررسی و ارزیابی سهم با استفاده از تحلیل بنیادی اگر ارزش ذاتی سهم مورد نظر بیشتر از قیمت فعلی در بازار باشد، در اصطلاح اینجور بیان میشود که سهم کم قیمتگذاری شده است و طبیعتاً این قیمت دارای حباب منفی است که اینطور انتظار میرود که سهم به رشد خود ادامه دهد تا این حباب را پر نماید. در طرف دیگر باید این نکته را در نظر داشته باشیم که اگر ارزش ذاتی یک سهم از قیمت فعلی خود در بازار کمتر باشد معمولاً گفته میشود که سهم سنگین قیمتگذاری شده است و در مقابل حالت قبلی، اصطلاحاً سهم دارای حباب مثبت بوده و انتظار میرود که قیمت آن کاهش پیدا کند.
تحلیل بنیادی مدلی از ارزیابی در بازار بورس است که با استفاده از آن میتوان به قیمت منصفانه سهم دست پیدا کرد. طبیعتاً تحلیلگرانی که تکنیک استفاده و ارزیابی سهم را با استفاده از تحلیل بنیادی فراگرفته باشند، قادرند که ارزش واقعی سهم را پیداکرده و به یک موقعیت خوب به منظور سرمایهگذاری دست پیدا کنند یا در مقابل یک سهم با قیمت بیشتر از ارزش واقعی را قبل از اینکه بازار به تعادل برسد و قیمت فعلی باارزش ذاتی سهم یکسان شود را به فروش برسانند.
ارزش ذاتی سهم چیست؟
در مفاهیم تحلیل بنیادی ارزش واقعی سهم همان ارزش ذاتی است. به این مثال توجه بررسی روش های تحلیل در بورس داشته باشید: در حال حاضر قیمت یک سهم در بازار 3000 ریال است، در صورتیکه شما با استفاده از تحلیل بنیادی ارزش ذاتی آن را 3500 ریال ارزیابی میکنید. در نتیجه سهم موردنظر پتانسیل خوبی برای رشد خواهد داشت. در این فرآیند معمولاً سهامداران در بازار به دنبال سهمهایی هستند که به طور قابلتوجهای کمتر از ارزش ذاتی خودشان در حال معامله شدن باشند. در این راستا به این نکته و نظریه باید توجه داشت که بازار بورس در بازه زمانی بلندمدت نسبت به تحلیل بنیادی واکنش نشان میدهد تا قیمت سهمها به تعادل برسند.
بررسی عوامل کمی و کیفی در تحلیل بنیادی
در فرآیند تحلیل بنیادی هر عاملی که با شرایط مالی یک شرکت در ارتباط باشد مهم بوده و مورد بررسی قرار میگیرد. حال این پارامترها در دو گروه کمی و کیفی جای دارند که در این بخش قصد داریم این عوامل را به صورت دقیق تشریح کنیم.
بررسی عوامل کمی
همانطور که میدانید عوامل کمی به صورت اعداد قابلاندازهگیری هستند و در نهایت نتیجه دقیقتری را از ارزیابی ارائه میدهند. یکی از عوامل مهم برای تصمیمگیری تحلیل گران بازار بورس همین عوامل کمی در تحلیل بنیادی است که با استفاده از آنها ارزیابی خود را آغاز میکنند. صورتهای مالی شرکت نمایانگر وضعیت مالی شرکت بوده که در آن اطلاعات کمی نهفته است. سه صورت مالی مهم که باید به آنها توجه داشته باشید عبارتاند از: ترازنامه، صورت سود و زیان و صورت جریان وجوه نقد. در این بخش سعی داریم این صورتهای مالی را بررسی کنیم.
ترازنامه
گزارش داراییها و بدهیهای هر شرکت در بازه زمانی مشخص در ترازنامه قابل دسترس هستند. فرمول اصلی که در ترازنامه لحاظ شده است بهاینترتیب است:
داراییها = بدهیها + حقوق صاحبان سهام
دارایی هر شرکت نشاندهنده مدیریت و کنترل شرکت بر داراییها بوده که شامل وجه نقد، موجودی، ساختمان و … است. عوامل دیگری نظیر بدهیهای شرکت، میزان مالکیت سهامداران شرکت و … نشاندهنده ارزش کل وضعیت مالی شرکت هستند.
صورت سود و زیان
در صورتیکه در ترازنامه یک بررسی اجمالی به رویکرد مالی شرکت میشود، صورت سود و زیان، عملکرد شرکت را در یک بازه زمانی مشخص میکند. در نهایت با استفاده از صورت سود و زیان عواملی نظیر مخارج و سود شرکت مشخص میشود.
صورت جریان وجوه نقد
صورت جریان وجوه نقد به طور کلی نمایشدهنده گزارشهایی از قبیل جریانهای خروجی و ورودی مالی در بازه زمانی مشخص است. صورت جریان وجوه نقد، بر پروسههای در ارتباط با وجه نقد تمرکز ویژهای دارد.
بررسی تحلیل تکنیکال
همانطور که در ابتدای مقاله اشاره کردیم تحلیل تکنیکال نیز به عنوان یکی از بهترین روشهای تحلیل و ارزیابی سهم است. شایانذکر است که در این نوع تحلیل، معاملات بر اساس قیمت و حجم سهام انجام میشود و در نهایت با بهره گرفتن از نمودار سهم موردنظر و سایر ابزارها میتوان فرآیند ارزیابی را شروع و به نتیجه نهایی دست یافت. یک نکته مهم در تحلیل تکنیکال این است که در بازار هر مورد به صورت خودکار تأثیر خود را بر سهم میگذارد. در این راستا نوسانات قیمتی سهم نیز دید بیشتری به اصول بنیادی به سرمایه گذران ارائه میدهد.
تحلیل تکنیکال دارای ابزارهای زیادی است که شخص یا استفاده از آنها میتواند نقاط حمایت و مقاومت سهم را در روزهای آینده تخمین بزند، همینجور یکی از این ابزارها برای تخمین حد سود و زیان سهم کاربرد دارد که تمامی اینها مستلزم این هستند که شما بعد از گذراندن دورههای آموزشی بورسی بتوانید به بهترین شکل ممکن از آنها در ارزیابیهای خود استفاده نمایید تا به کسب سود ایدهآلی دست پیدا کنید.
سخن آخر
با توجه به مطالبی که در مقاله تحلیل بنیادی چیست؟ بیان شد، میتوان به این شکل جمعبندی کرد که بهترین روش برای سرمایه گزاری در بازار بورس و کسب سود خوب از این بازار، استفاده کردن از ابزارهای موجود در این بازار است. تحلیل تکنیکال و تحلیل بنیادی از مهمترین و اصولیترین مواردی هستند که شما با بهره جستن از آنها قادر خواهید بود که بهترین سرمایهگذاری را برای خود رقم بزنید. واضح است که هرکدام از این روشهای ارزیابی و تحلیل، طرفدارها و منتقدان خود را دارد اما شما با توجه به تکنیکها و شناختتان از بازار باید از هردوی این روشها استفاده نمایید. این امر را در نظر داشته باشید که شما بهمنظور خرید هر وسیلهای اغلب ازنظر دوستان و کارشناسان استفاده میکنید که بهترین خرید را برای خود رقم بزنید، حال در فرآیند سرمایهگذاری در بورس بههیچعنوان قابلقبول نیست که شخص بهصورت کورکورانه دست به تزریق سرمایه خود در این بازار کرده و منتظر اتفاقهای خوب باشد.
آموزش مفاهیم پرایس اکشن و تحلیل تکنیکال در بورس
امروزه افراد زیادی مشتاق فعالیت در بورس شده اند. اما فعالیت و کسب موفقیت در این بازار، نیازمند استفاده از ابزارها و تحلیل های مهم ازجمله تحلیل تکنیکال است. تحلیل تکنیکال، با استفاده از حرکات قیمت به پیش بینی قیمت در آینده ی بازار می پردازد. درواقع، یکی از زیرشاخه های تحلیل تکنیکال، حرکات قیمتی است. حرکات قیمت در بازار بورس به پرایس اکشن معروف است. در این مقاله به بررسی بورس و تحلیل تکنیکال و پرایس اکشن می پردازیم.
تحلیل تکنیکال در بورس
یکی از تحلیل های بسیار رایج و کاربردی در آموزش بورس ، تحلیل تکنیکال است. تحلیل تکنیکال در بورس توسط بسیاری از معامله گران استفاده می شود و هواداران زیادی دارد.
تحلیل تکنیکال در بورس در واقع، تحلیل فنی تغییرات قیمتی رخ داده در گذشته است که می توان به کمک آنها، تغییرات آینده قیمت ها را پیش بینی کرد. این تحلیل در زمینه سهام و همچنین هر ابزار قابل دادو ستد تحت تاثیر نیروهای عرضه و تقاضا، پرکاربرد است.
تحلیلگران می توانند با تحلیل تکنیکال در بورس، روند تغییرات قیمت ها را مشخص کرده و سرمایه گذاری را تا زمانی نگهداری کنند که روند فعلی معکوس نشده باشد.
تحلیل تکنیکال در بورس: تکنیک های مورداستفاده تحلیلگران
تکنیک های مختلفی برای محاسبه قیمت و حجم معاملات سهام توسط تحلیل گران فنی انجام می شود. مهمترین آنها را می توان نظریه داو، میانگین متحرک، قدرت نسبی، حجم معاملات، حمایت و مقاومت نام برد. در ادامه این قسمت، به بررسی کلی نظریه داو و میانگین متحرک می پردازیم.
نظریه داو
یکی از بهترین نظریه ها در بورس و تحلیل تکنیکال است. این نظریه، نوسانات قیمت در بازار را در سه دسته طبقه بندی می کند.
نوسان های روزانه: بصورت تصادفی و بدون مفهوم بوده و فاقد بررسی روش های تحلیل در بورس اهمیت هستند.
نوسان های بلندمدت یا اولیه: اینگونه نوسان ها را بازارهای صعودی و بازارهای نزولی می نامند. در بازارهای صعودی، درطول چند سال، قیمت ها به صورت صعودی در حرکت هستند. از سوی دیگر، قیمت ها در بازارهای نزولی درطول چندین ماه یا سال، روندی نزولی خواهند داشت.
نوسان های ثانویه: قیمت ها در چنین نوسانی درطول چند ماه صعود می کنند. چنین نوساناتی، معمولا برای تصحیح قیمت بازار انجام می شود و مطبوعات به آن علاقه دارند.
مفهوم دیدگاه داو در شکل زیر قابل مشاهده است:
تحلیل تکنیکال در بورس: میانگین متحرک
این یکی از پرطرفدارترین مفاهیم قدیمی ابزار تحلیل تکنیکال است. تعریف کلاسیک آن این است که این ابزاری مناسب برای دیدن و بررسی تغییرات قیمتی است. با بالا رفتن قیمت سهم، بالاتر از میانگین متحرک، سرمایه گذاران آن سهم را خریداری می کنند. زمانی که قیمت پایین تر از میانگین متحرک برسد، قادام به فروش آن سهم می کنند.
میانگین قیمت یک سهم در زمانی مشخص، تعیین کننده میانگین متحرک است. برای محاسبه کردن آن، بهتر است دوره زمانی موردنظر، مثلا دوره 25 روزه را تعیین کنید. مجموع قیمت روزانه سهم در طول n روز و تقسیم آنها بر عدد n، میانگین متحرک ساده را حاصل می کند.
مثلا پس از محاسبات و باتوجه به نمودار زیر، تا هنگام فرا رسیدن روز 25 ام برای معامله شدن یک سهم، میانگین متحرک 25 روزه برای آن سهم قابل محاسبه نیست. میانگین 25 روزه قیمت سهم در شکل زیر، برای شرکت کاترپیلار برای قیمت بسته شدن روزانه قابل مشاهده است.
در این نمودار، میانگین قیمت سهم شرکت در طی 25 روز گذشته نشان داده شده است. این شاخص نشان می دهد که سهامداران شرکت در طول 25 روز اخیر اتفاق نظر داشته اند.
بالاتر بودن قیمت سهم از میانگین متحرک، بیانگر بالاتر بودن انتظارات فعلی سهامداران و بدنبال آن، بالاتر بودن قیمت فعلی سهم نسبت به متوسط انتظارات سهامداران در 25 روز اخیر است. همچنین، این سرسختی سهامداران شرکت را نشان می دهد که از این سهم دست نمی کشند و به بالا بودن قیمت سهم علاقه دارند.
پرایس اکشن در بورس
یکی از روش های محبوب در بازارهای مالی و بورس، آموزش پرایس اکشن است. پرایس اکشن در بورس، تنها چارت قیمت را درنظر داشته و اندیکاتورها را بکار نمی برد. البته، برخی تریدرها مرتکب اشتباه شده و آن را بکار می برند و همین اشتباهات منجر به زیان هایی در معامله می شود. در ادامه، نکاتی را درمورد این روش بررسی می کنیم.
اهمیت محدوده حمایت و مقاومت
مهمترین بحث در پرایس اکشن، حمایت و مقاومت است و درک درست این دو اصطلاح، سبب رسیدن به سودهای زیادی در بازار بورس می شود.
برخلاف اکثر تریدرها که به خط افقی برای یافتن سطوح حمایت و مقاومت دقت می کنند، اما محدوده های حمایت و مقاومت نسبت به سطوح، عملکرد بهتری دارند. این عملکرد به دلیل نوسانات قیمتی است.
این به دلیل نوسانات قیمتی است. زیرا یک سطح ممکن است توسط نوسان قیمت چندین مرتبه رد شود، اما محدوده ها به این سادگی شکسته نشده و سبب فیلتر نویزها نخواهند شد.
تمرکز بیشتر روی سقف و کف های بازار
این یکی از نکات مهمی است که کمتر تریدری به آن توجه دارد. با تحلیل کف ها و سقف های بازار می توانید اطلاعات فراوانی در مورد مسیر بازار، پایان روند، قدرت روند و مکان تغییر جهت بازار بدست آورید. صرف نظر از هر روش ترید، حتی روشی غیر از پرایس اکشن، تحلیل سقف ها و کف های بازار مهم است.
برخی نکات مهم درمورد تحلیل کف و سقف بازار عبارتند از:
باید بدانید در طول روند، درصورت مواجه با تشکیل شدن سقف ها و کف های بازار بصورت سخت و فشرده، به احتمال زیاد به انتهای روند رسیده اید. در این حالت، قدرت بازار رفته رفته محو می شود.
درصورت مشاهده موج های بند و پولبک های کوچک در مسیر بازار، با روندی پرقدرت روبرو هستید. بالا بودن قدرت روند به میزانی است که اصلاحات بازار اندک است.
درصورت صعودی بودن روند بازار، عدم تشکیل سقف جدید توسط قیمت، دقت کنید. این موضوع برای روند نزولی کاملا بالعکس است.
با مشاهده نوسانی شدن قیمت درمواقع ایجاد کف یا سقف جدید و وجود سایه های بلند در پایین و بالای کندل ها، احتمال وجود پایان روند وجود دارد. در این مورد نیز دقت داشته باشید.
برای آموزش تحلیل تکنیکال بورس از کجا باید شروع کنیم؟
تحلیل تکنیکال یا تحلیل فنی یکی از روشهای تحلیل بازارهای مالی از جمله بازار سهام یا همان بورس است که طرفداران زیادی بین اهالی بورس پیدا کرده است و بیشتر معامله گران سهام در ایران به دنبال یادگیری و آموزش این روش تحلیلی هستند. به علت سادگی بیشتر و همچنین دلایل روانشناختی از جمله بصری بودن این روش تحلیلی، اکثر افراد مبتدی تحلیل تکنیکال را بر تحلیل بنیادی ترجیح میدهند و جذب متدهای این روش تحلیلی میشوند. در این مقاله قصد داریم یک راهنمای جامع برای این دسته از افراد فراهم کنیم تا آنها را در میسر درستی قرار دهیم.
برای آموزش تحلیل تکنیکال عجله نکنید!
خیلی از افراد سوال میکنند که برای آموزش تحلیل تکنیکال باید از کجا شروع کنند. قبل هر چیز باید بدانید که نباید برای یادگیری تحلیل تکنیکال عجله کنید. نگران نباشید، زمان کافی خواهید داشت و همیشه در بازار فرصتهای خوبی وجود دارد. قبل از هر چیز به این پرسشها پاسخ بدهید:
- هدف شما از سرمایه گذاری در بورس چیست؟
- چقدر با بورس آشنا هستید و چند سال سابقه معاملاتی دارید؟
- بلند مدت سرمایه گذاری میکنید یا کوتاه مدت؟
- چقدر با تحلیل بنیادی آشنا هستید؟
- چقدر با تحلیل تکنیکال آشنا هستید؟
- به چه دلیل میخواهید تحلیل تکنیکال یاد بگیرید؟
پاسخ به این پرسشها مسیر شما را مشخص خواهد کرد. بنابراین نمیتوان بر ای همه افراد یک نسخه واحد پیچید! در ادامه به بررسی شرایط مختلفی که از پاسخ های مختلف پرسشهای بالا ایجاد میشود خواهیم پرداخت.
هدف شما از سرمایه گذاری در بورس چیست؟
شاید این سوال در نگاه اول کمی عجیب به نظر برسد و شما با خود بگویید: خوب معلوم است، کسب سود! اما منظور از این سوال این است از چه راهی میخواهید با سرمایه گذاری در بورس به سود برسید. عموما دو را برای این کار وجود دارد:
- کسب سود سالانه سهم
- کسب سود از طریق خرید و فروش سهم
برای اطلاعات کامل درباره هر کدام از این روشها میتوانید مقاله سرمایه گذاری در بررسی روش های تحلیل در بورس بورس چگونه است را مطالعه کنید. اگر هدف شما کسب سود سالانه سهم است نیازی به آموزش تحلیل تکنیکال ندارید! تحلیل تکنیکال برای معامله گری و خرید و فروش در بورس کارایی دارد.
چند سال در بورس تجربه فعالیت دارید؟
این یک سوال اساسی است. اگر تازه کار هستید باید بدانید در ابتدای فعالیت در بورس باید از روی دست یک فرد باتجربه ترید کنید. یک فرد، تیم، یا کانال معتبر و مطمعن پیدا کنید و با سرمایه اندک، اقدام به خرید و فروش سهمهایی کنید که به شما پیشنهاد شده است. ببینید ممکن است شما زمانی به بازار بورس ورود کردهاید که وضعیت کلی بورس خوب بوده، شاخص اکثرا مثبت بوده و توی این بازار ضرر خاصی نکرده باشید، تجربه شما خیلی کم است و اگر تا الآن از روی دست کسی معامله میکرده اید کاملا طبیعی هست و به طور کلی اصولا در سال اول باید همین کار را انجام میدادید. این کار باید تا زمانی که کم کم با زیر و بم کار آشنا شوید و به قول معروف با سود و ضرر کار آب دیده شوید ادامه پیدا کند. بنابراین در ابتدای ورود به بازار بورس نیازی به یادگیری و آموزش تحلیل تکنیکال ندارید.
اما تا همیشه قرار نیست روال به این صورت پیش برود، شما باید دیر یا زود خودتان شروع به تحلیل سهام کنید و با تحلیل خودتان اقدام به معامله کنید. اما قبل از آن باید چند نکته را گوشزد کنیم. در بورس ایران به دلیل اینکه یک و نیم درصد کارمزد برای هر خرید و فروش باید بپردازید، بخشی از تحلیل تکنیکال کاربرد خاصی توی این بازار ندارد، از این رو نمیتوان تنها با تحلیل تکنیکال موفق بود، شما حتما باید از نظر بنیادی آن قدر مطالعه داشته باشید که تشخیص بدید یک سهم در چه قیمتی نمیارزد یا میارزد. بنابراین:
- در مرحله اول آموزش تحلیل بنیادی مقدماتی ( که چیزایی که باید یاد بگیرید زیاد نیست)
- در مرحله دوم آموزش تحلیل تکنیکال (آن قسمت هایی از تکنیکال که به درد بخور هستند)
- مرحلهی سوم طراحی یک استراتژی شخصی
آموزش تحلیل تکنیکال بورس را از کجا شروع کنیم؟
قبل از آنکه شروع به فراگیری تحلیل تکنیکال کنید باید به چند نکته بسیار مهم توجه کنید. تحلیل تکنیکال ظاهر زیبایی دارد، بسیار مفصل است و جنبه بصری دارد. در طی سالیان سال تریدرهای زیادی این روش تحلیل را بسط داده اند و در حال حاضر تحلیل تکنیکال به یک شبه علم تبدیل شده است. همان طور که ذکر شد بسیاری از تریدرهای مبتدی به این روش روی میآورند، دلیل آن واضح است. تحلیل تکنیکال بسیار ساده تر از تحلیل بنیادی است. اما باید توجه کنید تنها متکی بودن به تحلیل تکنیکال نمیتواند شما را در بازار سهام به موفقیت چندانی برساند. بنابراین میشه از تحلیل تکنیکال به عنوان ابزار کمکی استفاده کرد نه ابزار اصلی. از طرف دیگر بسیاری از مباحث تحلیل تکنیکال (که جزئیات و آب و تاب زیادی هم دارند) طبل تو خالی هستند. سر و صدای زیادی دارند اما کارایی چندانی ندارند. به طور کلی شما باید بر اساس تحلیل بنیادی سهم را انتخاب کنید و بر اساس تحلیل تکنیکال زمان ورود و خروج از سهم را مشخص نمایید.
آموزش گام به گام تحلیل بنیادی برای انتخاب سهم مناسب
برای دانلود کتاب آموزش گام به گام تحلیل بنیادی روی لینک زیر کلیک کنید.
آیا میخواهید در بورس به موفقیت برسید؟ آیا نمیدانید چگونه یک سهم را از منظر بنیادی تحلیل کنید؟ نبود منبع آموزشی مناسب در زمینه تحلیل بنیادی انگیزه ای شد تا در یک کتاب آموزشی به زبانی کاملا ساده و کاربردی، به کمک تصاویر گویا و آموزش گام به گام، روش انتخاب یک سهم را بر اساس نکات بنیادی آموزش داده ایم. قطعا این روش آموزشی را در هیچ کجا پیدا نخواهید کرد! این کتاب الکترونیکی را به تمام کسانی که می خواهند در بازار بورس به موفقیت مستمر برسند توصیه میکنیم .
اما برای فراگیری اصول تحلیل تکنیکال میتوانید به دو روش عمل کنید:
- آموزش سلولی
- آموزش گام به گام
آموزش سلولی تحلیل تکنیکال
نام اموزش سلولی شاید در ابتدا کمی عجیب باشد. قبل از هر چیز احتمالا میدانید که در تحلیل تکنیکال با نمودار قیمت سهم سر و کار داریم. پیشنهاد میشود مقاله تحلیل تکنیکال چیست را مطالعه کنید.
اگر کل مطالب تحلیل تکنیکال را محاط در یک دایره در نظر بگیریم، شما میتوانید از یک نقطه در داخل این دایره آموزش را شروع کنید و کم کم بر کل مطالب احاطه پیدا کنید.
بر فرض مثال اندیکاتورها یکی از بررسی روش های تحلیل در بورس ابزار مهم در تحلیل تکنیکال هستند. فرض کنیم شما هیچ گونه اطلاعی از تحلیل تکنیکال ندارید. در گوگل سرچ کنید “اندیکاتور چیست؟”، به راحتی میتوانید به مقالات و اطلاعات خوبی در این زمینه دسترسی پیدا کنید. یکی دوتا مقاله اول در نتایج گوگل را باز کنید و شروع به مطالعه کنید. نترسید و مستقیم وارد مبحث شوید. در حین بررسی روش های تحلیل در بورس مطالعه مقاله ای درباره اندیکاتور احتمالا با عنوانی مثل “روندها” برخورد خواهید کرد. اگر با روندها در تحلیل تکنیکال آشنا نیستید همین جا ادامهی مطالعه را متوقف کنید. دوباره در گوگل سرچ کنید “روندها در تحلیل تکنیکال”. زمانی که کاملا متوجه شدید روندها در تحلیل تکنیکال چیستند، به ادامه مطالعه مقاله اندیکاتور چیست بپردازید. در واقع هر کجا با اصطلاح یا مفهومی در مقاله مواجه شدید که آن را از قبل بلد نیستید، قبل از ادامه مطالعه سعی کنید ان مفهوم را متوجه شوید.
همین روال را تا مطالعه کامل مقاله ادامه دهید. خوب در این لحظه شما به طور کامل متوجه شده اید که “اندیکاتور چیست” و در عین حال با بسیاری از مفاهیم پایهای کاربردی تحلیل تکنیکال آشنا شده اید. این روش به دلیل اینکه شما یادگیری یک مطلب را به عنوان یک نیاز درک میکنید، در ذهن شما ماندگار خواهد بود. با این روش کم کم دایره اطلاعات شما وسیع خواهد شد و دیری نمیگذرد که شما تمامی مطالب اصلی و کاربردی تحلیل تکنیکال را فرا میگیرید.
روش گام به گام در یادگیری تحلیل تکنیکال
در این روش شما باید به صورت گام به گام مطالب مختلف تحلیل تکنیکال را یاد بگیرید. عیب بزرگ این روش این است که مباحث تحلیل تکنیکال پیوستگی زنجیرواری به یکدیگر ندارند و ممکن است زمان شما در فراگیری مطالب کم اهمیت هدر برود. البته یک سری اصطلاحات و مفاهیم پایهای وجود دارند که شما قبل از فراگیری هر یک از مباحث تحلیل تکنیکال، باید با آنها آشنا باشید. در اینجا برای اینکه بدانید بهتر است از کجا شروع کنید، ما یک لیست از مهم ترین کلید واژههای تحلیل تکنیکال (به ترتیب الویت) را در اینجا ذکر میکنیم، اینترنت دریایی از اطلاعات را در پیش روی شما قرار داده است. روی لینکهای آبی میتوانید کلیلک کنید و مقاله مربوط به آن مبحث را مطالعه کنید.
این کلید واژهها اصلی ترین و کاربردی ترین مطالب در تحلیل تکنیکال بورس هستند که شما بعد از فراگیری گام به گام آنها میتوانید به آموزش مطالب دیگر بپردازید.
نتیجه گیری
آموزش تحلیل تکنیکال بورس نیازمند صبر و حوصله است. همان طور که ذکر شد شما میتوانید از دو روش گام به گام و سلولی برای آموزش و یادگیری تحلیل تکنیکال بورس اقدام کنید. به یاد داشته باشید در شرایط زیر الویت شما آموزش تحلیل تکنیکال نیست:
- تازه کار هستید (کمتر از چند ماه در بورس سابقه فعالیت دارید)
- سرمایه گذاری در بورس را برای دریافت سود سالانه سهم انجام داده اید
- سرمایه گذاری شما بلند مدت است
- با تحلیل بنیادی آشنا نیستید
اگر ابهام یا سوالی درباره آموزش تحلیل تکنیکال در بورس دارید میتوانید در قسمت نظرات همین پست سوال خود را مطرح کنید. مشاورین ما در اسرع وقت پاسخگوی شما خواهند بود.
بررسی تفاوت تحلیل تکنیکال و بنیادی
سرمایهگذاری در بازارهای سرمایه راه بسیار خوبی برای تولید ثروت و پسانداز برای دوران بازنشستگی است. بهویژه زمانی که جوانتر و در حال کسب درآمد هستید میتوانید بخشی از درآمدتان را به سرمایهگذاری اختصاص دهید. اگر میخواهید در این بازارها سرمایهگذاری کنید مهم است که با روشهای تحلیل بازار آشنا شوید. تحلیل تکنیکال و تحلیل بنیادی به شما کمک می کنند تا استراتژی خود را به تصمیمات واقعی خرید یا فروش تبدیل کنید. در این نوشتار قصد داریم تفاوت تحلیل تکنیکال و بنیادی را برایتان شرح دهیم.
درک تفاوت تحلیل تکنیکال و بنیادی
برای آنکه بتوانیم تفاوت تحلیل تکنیکال و بنیادی را بهدرستی درک کنیم، باید هر یک از آنها را بهخوبی بشناسیم. هر یک از این تحلیلها بر اساس اطلاعات خاصی بنا میشوند. اما هدف اصلی و نهایی آنها پیشبینی روند تغییر قیمتها در سهام بورس، ارز دیجیتال یا داراییهایی همچون طلا و ارز است.
پس بیایید پیش از هر چیز نگاهی به تعاریف آنها داشته باشیم.
تحلیل بنیادی چیست؟
تحلیل بنیادی یا فاندامنتال بر پایهی بررسی ارزش ذاتی یک سهم یا دارایی استوار است. در واقع سهام هر شرکتی در هر بازهی زمانی دارای ارزشی ذاتی است. بازار دیر یا زود متوجه این ارزش ذاتی خواهد شد. اما یک تحلیل بنیادی بهدنبال درک سریعتر این موضوع و خرید یا فروش سهم در زمان مناسب است.
تحلیل بنیادی داراییها را با تمرکز بر ارزش های بنیادی شرکت ها تحلیل میکند؛ به این معنی که با نگاه کردن به سود و زیان، بدهیها و دیگر پارامترهای عملکردی شرکتها ارزش کلی شرکت و ارزش هر سهم آن ارزیابی میشود.
تحلیل بنیادی اغلب با بهکارگیری ارزش نسبی داراییهای مختلف به شما کمک میکند به ارزش واقعی سهام شرکتها پی ببرید. برای مثال اگر شرکتی 20 هزارتومان به ازای هر سهم سودآوری دارد، میتوان گفت ارزش سهام این شرکت به نسبت شرکت مشابهی که به ازای هر سهم آن 10 هزارتومان سودآوری دارد دو برابر است. اما باید بدانید که این مثال تنها برداشتی سطحی از نتایج است. درک دقیقتر ارزش یک سهم از طریق تحلیل بنیادی ممکن خواهد بود.
برای تحلیل فاندامنتال سرمایهگذاران ممکن است از داده های مختلفی از جمله درآمد شرکت، سودآوری و نرخ رشد سود سهام استفاده کنند. همچنین فرمولهایی از جمله مدل قیمتگذاری دارایی (CAPM)، جریان نقدی تنزیل شده (DCF)، ارزش نسبی دارایی و بسیاری از فرمولها و مدلهای دیگر برای کمک به سرمایهگذاران در پیشبینی رفتار بازار قابل استفاده هستند.
تحلیل تکنیکال چیست؟
اصلیترین تفاوت تحلیل تکنیکال و بنیادی در این است که تحلیل تکنیکال بر خلاف تحلیل بنیادی تنها بر روند تغییرات قیمت داراییها تمرکز دارد. این تحلیل بر این ایده استوار است که تغییرات قیمت اغلب از الگوهای خاصی پیروی میکنند. این الگوها با تحلیل نمودار قیمت و حجم معاملات قابل درک هستند.
برای نمونه اگر نمودار میانگین متحرک قیمت یک سهم در دورهای 50 روزه، از نمودار بررسی روش های تحلیل در بورس میانگین متحرک قیمت آن در دورهای طولانیتر، به عنوان مثال 200 روزه، پیشی بگیرد، تحلیلگران تکنیکال ممکن است این موقعیت را فرصتی برای خرید ببینند. بهطور مشابه اگر میانگین متحرک 50 روزه به زیر میانگین متحرک 200 روزه سقوط کند، تحلیلگران تکنیکال آن را هشداری برای فروش تلقی خواهند کرد.
حجم معاملات نیز دیگر عنصر کلیدی در تحلیل تکنیکال است. برای مثال شکسته شدن روند میانگین حجم معاملات میتواند نشانگر افزایش یا کاهش سطح قیمت باشد.
لازم به ذکر است که تمرکز تحلیل تکنیکال تنها بر قیمت و حجم معاملات است. هنگام استفاده از این نوع تحلیل فرض بر آن است که تمامی فاکتورهای بنیادی از جمله سلامت مالی شرکتها و صنایع، وضعیت اقتصادی و … پیش از این در قیمت داراییها لحاظ شده اند.
پس تفاوت تحلیل تکنیکال و بنیادی در چیست؟
تفاوت تحلیل بنیادی با تحلیل تکنیکال بسیار گسترده است. اما کدامیک از آنها اهمیت بیشتری دارد؟ میتوان گفت هرکدام از این تحلیلها طرفداران خاص خود را دارند. اما سرمایهگذاران موفق هر دو را درک کرده و هنگام ارزیابی سرمایهگذاریهایشان از آنها استفاده میکنند.
تحلیل بنیادی بر روندهای مالی بلندمدت شرکتها و عملکرد آنها در مقایسه با رقبایشان تمرکز دارد. اگر شرکتی پول زیادی در میآورد، تحلیل بنیادی افزایش قیمت سهام آن را پیشبینی میکند. اگر شرکت ضرر میدهد تحلیل بنیادی خبر از سقوط ارزش سهام آن خواهد داد. البته جنبههای تکنیکی بسیار بیشتری در پشت پردهی تحلیل بنیادی وجود دارند. اما هسته اصلی ماجرا رسیدن به قیمت هدف بر اساس دادهها و نتایج مالی شرکتهاست.
در مقابل تحلیل تکنیکال بر روندهای اخیر قیمت برای سودآوری کوتاهمدتتر نگاه میکند. تحلیلگران تکنیکال اغلب چندان نگران سودآوری شرکتها در 5 یا 10 سال آینده نیستند. آنها برای رفتار سهام در روزها و هفتههای آتی بیشترین اهمیت را قائلند.
کدام تحلیل برای شما بهتر است؟
برای پاسخ به این سوال که کدامیک برای شما بهتر است، ابتدا باید اهداف و روش سرمایهگذاری خود را مشخص کنید. گاهی ممکن است بهطور همزمان از هر دو روش برای تصمیمگیری خرید استفاده کنید.
تحلیل بنیادی بهترین گزینه برای کسانیست که میخواهند بر عملکرد کمپانیها تمرکز کنند. همچنین افرادی که تمایل به سرمایهگذاری بلندمدت دارند. این تحلیل برای سرمایهگذاری دوران بازنشستگی و دیگر اهداف بلندمدت سرمایهگذاری ایدهآل است. جایی که نتایج مالی بررسی روش های تحلیل در بورس بلندمدت کسبوکارها میزان موفقیت سرمایهگذاری را تعیین میکنند.
اما تحلیل تکنیکال بهترین گزینه برای سرمایهگذارانیست که میخواهند از تغییرات قیمت داراییها استفاده کنند. این روش برای سرمایهگذاری کوتاهمدت و کسانی که ریسکپذیری بیشتری در قبال داراییهایشان دارند بسیار کاربردی است.
مروری بر شباهتها و تفاوت تحلیل تکنیکال و بنیادی
تحلیل بنیادی و تحلیل تکنیکال محبوبترین روشهای تحلیل سهام و تصمیمگیری برای سرمایهگذاری هستند.
تحلیل بنیادی روشی بلندمدت است و بر عملکرد شرکتها و گاهی رقبایشان متمرکز است. تحلیل تکنیکال روشی برای سرمایهگذاری کوتاهمدت است و بر روند حرکت قیمتها در بازار تمرکز دارد.
هردو روش بسته به اهداف سرمایهگذاریتان میتوانند مثمرثمر واقع شوند. اما بهطور جدی توصیه میکنیم که همیشه درک مناسبی از ابزارها و روشهایی که از آنها استفاده میکنید داشته باشید.
بهیاد داشته باشید، بازارهای سرمایه میتوانند غیرقابلپیشبینی باشند و تحلیلهای بنیادی و تکنیکال تنها دو ابزار برای هدایت سرمایه گذاریهایمان هستند.
نکات سرمایهگذاری
حال که تفاوت تحلیل تکنیکال و بنیادی را میدانید، بهتر است نکات زیر را نیز به خاطر بسپارید.
تحلیل تکنیکال در بورس به چه معناست؟
تحلیل تکنیکال در بورس به همراه تحلیل بنیادی دو روش تحلیلی پرکاربرد هستند که با هدف پیشبینی رفتار آتی سهام، به کار گرفته میشوند. در تحلیل تکنیکال با نگاهی به دادههای گذشته، رفتار آتی را پیشبینی میکنیم. از این دادهها میتوان به قیمت، حجم معاملات و هر دادهای که پیوستگی داشته باشد و بتوان اثر آن را در آینده پیشبینی کرد، اشاره کرد.
تحلیل تکنیکال در بورس بر خلاف تحلیل بنیادی، ارزش ذاتی اوراق بهادار را در نظر نمیگیرد و تنها از روی تحلیل و بررسی نمودارها، رفتار آتی را پیشبینی میکند.
همانطور که گفته شد، برخلاف تحلیل بنیادی که به دنبال یافتن ارزش ذاتی یک سهم بر اساس عواملی مثل فروش و درآمد آن شرکت است، در تحلیل تکنیکال تمرکز روی قیمت و حجم معاملات است. بسیاری از معاملهگران بازار سهام، از روش تحلیل تکنیکال برای تولید سیگنالهای کوتاه مدت و گاها نوسانگیری استفاده میکنند.
همچنین میتوان قدرت یا ضعف یک سهم نسبت به دیگر سهام یا بازار سنجیده شود و نهایتا با استفاده از ابزارهایی که در این روش تحلیلی استفاده میشود، بهترین نقطه ورود یا خروج از یک سهم مشخص شود.
تجزیه و تحلیل تکنیکال را میتوان در هر بازاری که دادههای معاملاتی پیشین دارد، به کار برد. این بازارها میتواند سهام، معاملات آتی، کالاها، صندوق درآمد ثابت، ارزها و سایر اوراق بهادار باشد.
تحلیل تکنیکال در بورس با این فرض بهکار گرفته میشود که فعالیت معاملاتی گذشته و تغییرات قیمت یک اوراق بهادار یا سهم میتواند شاخص ارزشمندی برای حرکتهای آتی قیمت اوراق بهادار باشد. تحلیلگران حرفهای اغلب از تجزیه و تحلیل تکنیکال به همراه سایر روشهای تحقیق استفاده میکنند. معامله گران خرد ممکن است فقط بر اساس نمودارهای قیمت سهام و آمار مشابه تصمیم بگیرند، اما تحلیلگران فعال و صاحبان سهام به ندرت تحقیقات خود را فقط به تحلیل بنیادی یا تکنیکال محدود میکنند.
تحلیلگران تکنیکال همچنین انواع مختلفی از سیستمهای معاملاتی را برای یافتن و پیشبینی روند ایجاد کردهاند. برخی از شاخصها مثل محدودههای حمایت و مقاومت، در درجه اول بر شناسایی روند فعلی بازار متمرکز هستند، و برخی دیگر بر تعیین قدرت یک روند و احتمال ادامه آن تمرکز دارند. شاخصهای تکنیکال و فنی و الگوهای نمودار معمولا در خط روند، کانالها، میانگین متحرک و شاخصهای حرکت مورد استفاده قرار میگیرند.
تحلیل تکنیکال بر سه اصل استوار است
تحلیلگران تکنیکال معمولا نتایج و تحلیلهای خود را بر مبنای سه فرضیه زیر ارائه میکنند.
- همه چیز در نمودار قیمت دیده شده است.
- قیمت ها طبق روند مشخصی حرکت میکنند.
- تاریخ تکرار میشود.
رویکرد صحیح را انتخاب کنید
به طور کلی دو روش متفاوت برای تحلیل تکنیکال وجود دارد: رویکرد از بالا به پایین و رویکرد از پایین به بالا. اغلب اوقات، معاملهگران کوتاه مدت رویکردی از بالا به پایین و سرمایهگذاران بلند مدت رویکردی از پایین به بالا انتخاب میکنند.
رویکرد از بالا به پایین
رویکرد از بالا به پایین یک تحلیل اقتصادی کلان است که در مرحله اول قبل از این که به بررسی اوراق بهادار بپردازد، اقتصاد کلان را بررسی میکند. در این رویکرد معاملهگر برای انتخاب یک سهم، ابتدا بر مولفههای اقتصاد کلان مثل تورم و نرخ بهره، سپس عوامل موثر بر صنعت مثل افزایش یا کاهش قیمت دلار و در نهایت به بررسی سهم مورد نظر میپردازد. معمولا نگاه این طیف از معاملهگران کوتاه مدت است.
رویکرد از پایین به بالا
رویکرد پایین به بالا بر تک تک سهام متمرکز است و برخلاف دیدگاه اقتصادی قبلی به صورت کلان نیست. تمرکز این روش، یافتن نقاط مناسب ورود و خروج است. به عنوان مثال، یک سرمایهگذار ممکن است یک سهام مناسب را در روند نزولی پیدا کند و از تجزیه و تحلیل تکنیکال برای شناسایی نقطه ورود خاص در زمانی که سهام میتواند در پایینترین قیمت باشد استفاده کند. این تحلیلگران در تصمیمات خود به دنبال ارزش هستند و قصد دارند نگاه طولانی مدت به معاملات خود داشته باشند.
علاوه بر این دو رویکرد، بسیاری از معاملهگران ترجیح میدهند از انواع مختلف تحلیلها در کنار هم استفاده کنند. گروهی از معاملهگران که به نوسانگیری (خرید در قیمت پایین و فروش در قیمت بالاتر در مدت زمان کوتاه) علاقمند هستند، معمولا ابزارهای متنوعی از تحلیل تکنیکال در بورس را استفاده میکنند.
مزایای تحلیل تکنیکال در بورس
توانایی شناسایی علائم تغییر روند قیمت در بازار، یکی از مولفههای اصلی هر استراتژی معاملاتی است. همه معاملهگران باید یک روش برای تعیین بهترین نقاط ورود و خروج داشته باشند که استفاده از ابزارهای تحلیل تکنیکال روش بسیار محبوبی برای انجام این کار است.
در حقیقت، از ابزارهای تحلیل تکنیکال به طور معمول و مداوم استفاده میشود، به طوری که بسیاری معتقدند که تحلیلگران تکنیکال قوانین معاملاتی ایجاد کردهاند، که هرچه تعداد بیشتری از معاملهگران از همان شاخصها برای یافتن محدوده حمایت و مقاومت استفاده کنند، خریداران و فروشندگان بیشتری در همان محدوده (برای خرید و یا فروش) اجماع خواهند کرد، و در نهایت الگوها به ناچار تکرار میشوند.
معایب تحلیل تکنیکال در بورس
همیشه عنصری از رفتار در بازار وجود خواهد داشت که قابل پیش بینی نیست. هیچ تضمین قطعی برای ۱۰۰ درصد دقیق بودن تحلیل (تکنیکال یا بنیادی) وجود ندارد. اگرچه الگوی قیمتهای پیشین به ما بینشی از مسیر قیمت احتمالی سهام در آینده میدهد، اما این بینش تضمینی برای موفقیت نیست.
معاملهگران برای دستیابی به بالاترین سطح اطمینان ممکن، باید از طیف وسیعی از شاخصها و ابزارهای تجزیه و تحلیل استفاده کنند و برای محافظت در برابر حرکات نامطلوب، یک استراتژی مدیریت ریسک داشته باشند.
سخن پایانی
به صورت کلی استفاده از تجزیه و تحلیل تکنیکال یا استفاده از نمودارها برای شناسایی سیگنالهای معاملاتی و الگوهای قیمت، ممکن است در ابتدا طاقت فرسا یا مبهم به نظر برسد.
مبتدیان باید بدانند که چرا تجزیه و تحلیل تکنیکال به عنوان دریچهای برای روانشناسی بازار و شناسایی فرصتهای سودآور عمل میکند.
به عنوان یک سرمایهگذار مهم است که روی یک رویکرد معاملاتی خاص متمرکز شوید و یک استراتژی منظم تدوین کنید و به آن پایبند بمانید و در عین حال بستر معاملاتی مناسب با ابزار مناسب مورد نیاز را انتخاب کنید.
بسیاری از سرمایهگذاران از ترکیب تحلیل تکنیکال و بنیادی استفاده میکنند، چرا که این دو تحلیل بررسی روش های تحلیل در بورس میتوانند مکمل یکدیگر باشند.
به یاد داشته باشید که شناسایی سود پایدار در بورس ملزم به یادگیری و به کار بردن استراتژیهای معاملاتی بهینه است. بسیاری از افراد در کشورهای توسعه یافته، سرمایهگذاری غیرمستقیم را انتخاب میکنند؛ چرا که دانش تخصصی و زمان کافی برای تحلیل و تصمیمگیری ندارند.
پیشنهاد میشود در ابتدای ورود به سرمایهگذاری در بورس، بیش از 80 درصد سرمایه خود را به صورت غیرمستقیم وارد بازار کنید و با 20 درصد مابقی، معامله کنید و به تدریج که حرفهای میشوید این نسبت را تغییر دهید.
مدیریت ثروت مانو، سامانهای است که به مشتریانش کمک میکند بدون نیاز به کسب دانش تخصصی و صرف زمان، متناسب با درجه ریسکپذیری خود، به صورت غیرمستقیم، بهترین فرصتهای سرمایهگذاری را انتخاب کنند.
دیدگاه شما