اهرم مالی چیست؟ بررسی کاربرد اهرم مالی در بورس
همواره درصد قابل توجهی از آحاد جامعه به دنبال مسیری برای سرمایهگذاری و حفظ ارزش پول خود در مقابل تورم هستند. بازارهای سرمایهگذاری بسیاری وجود دارند که افراد بنا به دانش مالی و تواناییهای خود میتوانند در آنها فعالیت کنند. همچنین ابزارهای متنوعی در این بازارهای مالی وجود دارند که فرآیند سرمایهگذاری و حفظ ارزش پول را برای سرمایهگذاران مهیجتر و تسهیلات بیشتری را برای شخص فراهم میکنند.
یکی از این ابزارهای پرطرفدار در بازارهای مالی، اهرم مالی است. افراد با استفاده از اهرم مالی قادر به سودسازی بیشتر در فرآیندهای سرمایهگذاری هستند. علاوه بر افراد حقیقی، شرکتها و ارگانهای حقوقی نیز تحت شرایط تعریف شدهای قادر به استفاده از این ابزارها در پروسه فعالیتهای مالی خود هستند. به منظور آشنایی بیشتر با اهرم مالی در بازارهای مالی، به خصوص بازار بورس، در این مقاله با ما همراه باشید.
اثر اهرمی چیست؟
نظریه اثر اهرمی، برای نخستین بار توسط پژوهشگری به نام Black مطرح شد. او عقیده داشت تغییرات ساختار سرمایه یا تغییر نسبت بدهی به دارایی (نسبت اهرمی) یک شرکت، در میزان نوسان سهام آن شرکت اثر میگذارد. تئوری اثر اهرمی به رابطه منفی بازده سهام با ریسک سهام اشاره دارد. طبق این تئوری، هر چه بازده یک سهام بیشتر شود، میزان نوسانات آن کمتر میشود. همچنین هر چقدر میزان بازده کمتر باشد، میزان نوسانات بیشتر میشود. توجه داشته باشید که در این نظریه، نوسانات نسبت به کاهش و افزایش بازده سهام، نامتقارن هستند. به زبان ساده، شوکهای منفی نسبت به شوکهای مثبت اثر بیشتری دارند.
اهرم مالی چیست؟
اهرم مالی در اصل به معنی یک ابزار یا یک بدهی برای بالا بردن سود یک سرمایهگذاری است. یک شخص یا یک شرکت در فرایند سرمایهگذاری علاوه بر داراییهای خود قادر است با بهره گرفتن از ابزار مالی یا به اصطلاح استفاده از اعتبار یا قرض گرفتن پول، پروسه سرمایهگذاری خود را گستردهتر و در نهایت سود بیشتری برای خود خلق کند.
افراد از سالیان دور در معاملات و خرید و فروشهای مرسوم خود از اهرم مالی استفاده میکردند. به عنوان مثال بسیاری از مردم در بازار ملک از ابزار اهرم مالی به منظور تامین سرمایه برای خرید ملک استفاده و طی شرایط مشخص برای بازپرداخت این مبلغ به بانک یا ارگانهای مربوطه اقدام میکنند. در نظر داشته باشید که میزان این اعتبار یا اهرم مالی هر چه قدر که بیشتر باشد آن شخص یا شرکت قدرت بیشتری در فرایند سرمایهگذاری خود خواهد داشت. اما در نقطه مقابل میزان ریسک سرمایهگذاری نیز بیشتر خواهد شد.
افراد و شرکتهای حقوقی نیز از اهرم مالی در بازارهای مالی مانند بازار بورس استفاده میکنند. مثلا در این بازار، شرکتها با استفاده از اهرم مالی، منبع مالی جدیدی برای پیشبرد اهداف و برنامههای مالی خود تامین میکنند و به شکل راحتتری به برنامهریزیهای خود رسیدگی میکنند. هر قدر این اهرم مالی در شرکتها بیشتر یا به اصطلاح بزرگتر باشد، به سرمایه کمتری نیاز دارد.
استفاده از اهرمهای مالی منجر میشود که سود یا ضرر آینده شرکتها بر پایه کمتری صورت بگیرد اما در عوض نسبت بالاتری را خلق کند. به عنوان مثال: شرکتی را در نظر داشته باشید که 5 میلیارد تومان سرمایه دارد. در صورتی که بتواند برای برنامههای مالی خود از وام 15 میلیاردی استفاده کند، اکنون 20 میلیارد تومان برای سرمایهگذاری و پیشبرد اهداف خود خواهد داشت.
اهرم مالی در شرکتهای بورسی
همانطور که در بخش قبلی اشاره کردیم اهرم مالی به عنوان یکی از بهترین گزینهها به منظور تامین منبع مالی جدید شرکتهای بورسی است. مزیت استفاده از اهرم مالی برای این شرکتها به جای استفاده از افزایش سرمایه و تشویق مردم برای مشارکت این است که دیگر نیازی به انتشار سهام جدید یا تقسیم سود بین سهامداران نیست. البته در نقطه مقابل باید در نظر داشت که در این مسیر اگر برنامهریزیهای شرکت در مسیر پیشبرد اهداف مالی محقق نشود، ممکن است بدهیهای سنگینی برای شرکت ایجاد شود که در این صورت شرکت با چالشهای جدید رو به رو خواهد شد.
اهرمهای مالی با این که باعث افزایش سود در فرآیند سرمایهگذاری و برنامهریزی مالی افراد و شرکتهای بورسی میشوند در مقابل میزان ریسک موجود در این پروسه را چند برابر میکنند. یعنی هرچه یک شرکت برای برنامههای مالی و پیشرفت امور خود از اهرم مالی بیشتری استفاده کند، در واقع میزان ریسک مالی و چالشهای اقتصادی بیشتری را تقبل خواهد کرد.
بنا به توضیحاتی که ارائه شد زمانی که تحلیلگران قصد بررسی و ارزیابی سهام یک شرکت را دارند، فرآیند استفاده از اهرم مالی شرکت برای پیشبرد امور خود، از پرامترهای مهم برای خرید سهام آن شرکت محسوب میشود. در صورتی که یک شرکت از میزان کمتری از اهرم مالی برای فعالیتهای اقتصادی خود استفاده کند، سهام آن نیز گزینه مناسبتری برای سرمایهگذاری خواهد بود.
کاربرد اهرم مالی در معاملات اعتباری
باید در نظر داشته باشید که بخش زیادی از معاملاتی که در بازار سرمایه صورت میگیرد با استفاده از همین اهرمهای مالی یا اهرم بدهی است. این فرآیند بیشتر زمانی دیده میشود که در زمان تثبیت بازار سرمایهگذاران به دنبال کسب سود بیشتری هستند و در این شرایط با واجد شرایط بودنشان برای استفاده از این اهرمهای بدهی اقدام میکنند. افراد در این مسیر میتوانند از بهترین کارگزاریهای بورس بستههای اعتباری یا وامهای قرضالحسنه دریافت کنند و در بازار به معاملات خود سر و سامان بدهند و از طرف مقابل سود بیشتری کسب کنند. باید در نظر داشته باشید که برای استفاده از اعتبار و اهرمهای بدهی در بازار سرمایه باید دارای دانش بورسی بالایی باشید تا در هر شرایطی و با وجود هیجانات در بازار، قادر به مدیریت این سرمایه باشید. (برای مدیریت سود خود می توانید روش مارتینگل در بورس را مطالعه کنید.)
به عنوان مثال در سال 1392 در بازار سرمایه شاخص به یک باره شروع به ریزش کرد و سرمایهگذاران بسیاری که در این بازه زمانی از اهرم مالی استفاده میکردند، دچار ضرر و زیانهای سنگینی شدند یا همین یک سال اخیر که شاخص بورس درگیر ریزش و اصلاح بود، کسانی که از اهرم مالی استفاده میکردند با چالشهای بسیاری برای تسویه آن رو به رو شدند.
این اتفاقات تلخ در برخی از افراد تاثیرات بدی گذاشت و سبب شد فکر کنند بازار سرمایه به هیچ عنوان بستر مناسبی برای سرمایهگذاری نیست! در صورتی که این برداشت از پایه اشتباه است و در صورت داشتن دانش کافی در این بازار قادر به کسب سود ایدهآلی خواهید بود. در همین راستا سازمان بورس نیز قوانین جدیدی را به تصویب رساند که به وسیله آنها شرایط استفاده و بازپرداخت اهرمهای بدهی برای سرمایهگذاران آسانتر شود.
کاربرد اهرم مالی در قراردادهای مشتقه
بازار مشتقه از بخشهای مختلفی نظیر بازار اختیار معامله، آتی و… تشکیل شده است. در این بازار نیز افراد قادر به استفاده از اهرم مالی هستند. برای نمونه افراد میتوانند از اهرمهای مالی در بازار آتی استفاده کنند. در این بازار قراردادهای هر دارایی در ابتدا، اهرمی برابر 10 دارند و با توجه به شرایط بازار و وجوه تضمین در آن، ممکن است این مقدار متغیر باشد.
برای مثال اگر شخص در بازار آتی قصد خرید 1 کیلو زعفران را داشته باشد، با در نظر گرفتن این که مقدار قرارداد آتی زعفران برابر با 100 گرم است، این شخص باید 10 قرارداد آتی را خریداری کند که برای اخذ ۱۰ قرارداد آتی زعفران این فرد باید به میزان ۱۰ برابر وجه تضمین اولیه قراردادهای آتی، وجه نقد به حساب عملیاتی واریز کند. با فرض این که وجه تضمین اولیه قراردادهای آتی زعفران ۲۰۰ هزار تومان باشد، این فرد باید ۲ میلیون تومان پرداخت کند.
وجه لازم = تعداد قرارداد * وجه تضمین اولیه
۲،۰۰۰،۰۰ = ۱۰ * ۲۰۰،۰۰۰
نسبت اهرمی و فرمول محاسبه آن
نسبتهای اهرمی یک نوع ابزار مالی هستند که با استفاده از آنها میتوان بدهیهای به وجود آمده در یک سازمان را نمایش داد. با استفاده از نسبتهای اهرمی میتوان گفت که شرکتها تا چه میزان نیازها و خواستههای مالی خود را از طریق سایر منابع مالی یا وام و بدهی، تامین میکنند. به طور کلی نسبتهای اهرمی 4 نوع هستند:
- نسبت بدهی = مجموع بدهیها تقسیم بر ریسک کلی برای هر دارایی مالی مجموع داراییها
- نسبت سرمایه = مجموع داراییها تقسیم بر مجموع سرمایه
- نسبت بدهی – سرمایه = مجموع سرمایه تقسیم بر کل بدهیها
- توان پرداخت بهره = هزینه بهره تقسیم بر سود قبل از بهره و مالیات
سخن آخر
همانطور که در بخش مقدماتی مقاله اشاره کردیم، افراد به منظور حفظ ارزش پول میتوانند در فعالیتهای مالی مختلفی شرکت کنند و در همین مسیر به سرمایهگذاری هم مشغول شوند. فرایند سرمایهگذاری در هر بازاری با کسب سود و احتمال ضرر همراه است. البته هر شرایطی سرمایهگذاران همیشه به دنبال کسب سود بیشتری در بازارهای سرمایهگذاری هستند. در همین راستا در بورس ابزارهای مالی متنوعی وجود دارد که افراد و شرکتها با استفاده از آنها قادر به خلق سود بیشتری برای خود و شرکتها هستند. اهرم مالی یکی از این ابزارهای بسیار پرطرفدار است که افراد حقیقی از آن در روند معاملات و سرمایهگذاریهای خود استفاده و در صورت خوب بودن شرایط و استراتژیهای معاملاتی به سودهای کلان و قابل قبولی دست پیدا میکنند. شرکتها هم با استفاده از این اهرمهای مالی به منبع جدید مالی برای فعالیتهای اقتصادی و پیشبرد اهداف خود دست پیدا میکنند.
در نهایت هم باید توجه داشته باشید که استفاده بیش از حد از اهرم مالی در هر فرایند اقتصادی، به معنای بالا بردن میزان ریسک در آن فرایند است. به عنوان مثال سهام شرکتهای بورسی که برای فعالیتهای مالی خود از اهرمهای مالی زیادی استفاده میکنند، برای سرمایهگذاری گزینه مناسبی نیستند چرا که ممکن است امور مالی این شرکتها به دلیل بدهیهای سنگین (اهرم بدهی) درگیر چالشهای زیادی شود.
اگر به حوزه بورس علاقهمندید، میتوانید برای آموزش مفاهیم دیگر بورسی مانند معاملات الگوریتمی، نسبت p به e و نحوه محاسبه آن، اوراق مشتقه، اوراق سلف و بسیاری از اصطلاحات دیگر، به بلاگ آکادمی بورس مراجعه کنید.
ریسک کلی برای هر دارایی مالی
لغت پرتفولیو، به عبارت ساده، به ترکیبی از داراییها گفته میشود که توسط یک سرمایهگذار برای سرمایهگذاری انتخاب میشود. این سرمایهگذار میتواند یک فرد یا مؤسسه باشد. از نظر تکنیکی، یک پرتفولیو در برگیرندۀ مجموعهای از از داراییهای واقعی و مالی سرمایهگذاری شده یک سرمایهگذار است. در این مطلب به بررسی تئوری پرتفولیو پرداخته خواهد شد.
معمولاً سهامداران برای اینکه ریسک سرمایهگذاری خود را کمینه کنند سبد تشکیل میدهند. وقتی صحبت از پرتفولیوی سرمایهگذاری یک شخص میشود منظور مجموعۀ سرمایهگذاریهای او است که هم شامل اوراق بهادار و هم داراییهای واقعی است. در نظریۀ پرتفولیو گفته میشود دارائیها و سرمایهگذاریهای هر فرد باید به صورت پرتفولیو (متنوع) باشد. یعنی بهجای سرمایهگذاری در یک دارایی خاص با تشکیل سبد سرمایهگذاری ریسک سرمایهگذاری را به حداقل رساند. یک ضربالمثل معروف میگوید: «همۀ تخممرغها را در یک سبد نگذارید.»، چرا که ریسک شکستن سبد، باعث نابودی همۀ تخممرغها خواهد شد. لذا، همۀ پول را نباید در یک دارایی سرمایهگذاری نمود. فلسفۀ پرتفولیو در آن است که با تشکیل سبد سهام با کاهش ریسک غیرسیستماتیک به یک سود انتظاری مطمئن دست یافت. هدف از تشکیل سبد سرمایهگذاری، تقسیم کردن ریسک سرمایهگذاری بین چند سهم است؛ بدین ترتیب، سود یک سهم میتواند ضرر سهام دیگر را جبران کند.
فرضیات اصلی نظریۀ پرتفولیو
۱. سرمایهگذاران ریسک گریزند و برای سطح معینی از ریسک، بازده بیشتری را ترجیح میدهند و یا با پذیرفتن ریسک کمتر به بازده مشخصی اکتفا میکنند.
۲. معمولأ بازده اوراق بهادار دارای پراکندگی (توزیع) نرمال است این فرض مهم است، زیرا میتوان بازده اوراق بهادار را براساس میانگین توزیع و ریسک را بر اساس واریانس اوراق بهادار محاسبه کرد.
دلایل تشکیل پرتفولیو
سرمایهگذارانی که نظریۀ پرتفولیو را پذیرفتهاند و بکار میبرند، بر این باورند که حریف بازار نیستند، بنابراین، انواع گوناگونی از اوراق بهادار را نگهداری میکنند، تا بازدهشان با متوسط بازده بازار برابر شود. از آنجا که سرمایهگذاران توانایی پیشبینی دقیق را ندارند، میکوشند «مجموعهای متنوع» از اوراق بهادار را نگهداری کنند، تا بتوانند به نرخ بازدهی مطلوب خود، که نزدیک به نرخ بازده بازار است، دست یابند. در واقع، در بازار کارا اطلاعات جدید به سرعت به بازار منتقل و در نتیجه قیمتهای سهام، با توجه به اطلاعات جدید تعیین میشود. با توجه به کارایی بازار و این نکته که قیمت سهام در هر لحظه، با لحظه بعد از آن هیچ رابطهای ندارد و این امر که تغییر قیمت سهام، کاملا تصادفی است و همچنین این که اطلاعات به همۀ افراد میرسد و بهطور کلی، هیچکس نمیتواند مرتباً بازده اضافی بدست آورد، لذا تشکیل پرتفولیو میتواند بسیار مفید واقع گردد.
فرایند مدیریت پرتفولیو
عموما سه مرحله برای مدیریت پرتفولیو در نظر گرفته میشود که در ادامه به اختصار بیان میشود:
۱. یادگیری اصول اساسی مالی: برای تشکیل یک پرتفولیوی موثر باید اصول اساسی مالی را آموخت. دو اصل کلیدی در ادبیات مالی به شرح زیر میباشند:
- ارزش یک ریال امروز بیشتر از یک ریال فرداست.
- ارزش یک ریال مطمئن، بیشتر از یک ریال (یا حتی چند ریال) نامطمئن است.
۲. ایجاد پرتفولیو: برای ایجاد پرتفولیوی موثر باید با عناصر و مفاهیم نظریۀ بازار سرمایه و ریسک و بازده پرتفولیو و تنوعبخشی را آموخت.
۳. مدیریت و حفاظت پرتفوی: منظور، به روزنمایی و ادارۀ فعال پرتفولیو است. از آنجائیکه شرایط تغییر میکند باید پرتفولیو را نیز به تناسب آن تغییر داد و آن ریسک کلی برای هر دارایی مالی را اداره کرد. در واقع به دلیل تغییر اوضاع و شرایط نمیتوان پرتفولیو را به حال خود رها کرد.
راهنمای متنوعسازی در سبد دارایی؛ همه تخم مرغهایتان را در یک سبد نگذارید
هر جا پای پول در میان است، ریسک هم وجود دارد. ریسک بخشی جدانشدنی از امور مالی است و در هر سرمایهگذاری احتمال ضرر وجود دارد. ریسک را نمیتوان از بین برد، اما میتوان آن را طوری تنظیم کرد که با اهداف سرمایهگذاریِ فرد مطابقت داشته باشد. تخصیص دارایی و متنوعسازی مفاهیمی هستند که نقش مهمی را در تعیین پارامترهای ریسک ایفا میکنند. در این مطلب با تکنیکهای مدرن مدیریت دارایی در سرمایهگذاری آشنا میشوید.
تخصیص دارایی و متنوعسازی چیست؟
دو اصطلاح تخصیص دارایی و متنوعسازی غالباً به جای هم به کار میروند. با این حال هر یک از آنها به جنبهای تقریبا متفاوت از مدیریت ریسک اشاره دارند.
تخصیص ریسک کلی برای هر دارایی مالی دارایی در راهبرد مدیریت پول، چگونگیِ توزیع سرمایه بین کلاسهای دارایی متفاوت در یک سبد سرمایهگذاری را توضیح میدهد، اما تنوعسازی، تخصیص سرمایه در تکتک آن کلاسهای دارایی را تشریح میکند.
به عنوان مثال فرض کنید ۱۰۰ میلیون تومان پول دارید و ۲۰ میلیون تومان آن را به خرید بیت کوین اختصاص میدهید. در این مثال شما تخصیص دارایی انجام دادهاید، یعنی مشخص کردهاید که چه مقدار پول را به خرید یک دارایی اختصاص دهید. حالا فرض کنید ۸۰ میلیون تومانِ دیگر را سهام میخرید. در این صورت علاوه بر تخصص دارایی، متنوعسازی هم انجام دادهاید.
هدف اصلی این استراتژیها به حداکثر رساندن سود مورد انتظار و در عین حال کاهش میزان ریسک احتمالی تا پایینترین سطح ممکن است. به طور کلی، این راهبردها باید افق زمانی سرمایهگذاری، تحمل ریسک و گاهی شرایط اقتصادی را از منظری گستردهتر برای سرمایهگذار ریسک کلی برای هر دارایی مالی تعیین کنند.
به بیان سادهتر، ایده اصلی راهبردهای تخصیص دارایی و متنوعسازی، همان جمله معروف «همه تخممرغهایت را در یک سبد نگذار!» است. ترکیب کلاسهای دارایی و داراییهایی که با یکدیگر همبستگی و ارتباط ندارند، مؤثرترین شیوه برای ایجاد یک سبد متعادل است.
آنچه سبب میشود این دو راهبرد ترکیبی قدرتمند با یکدیگر تشکیل دهند، این است که ریسک نه تنها در بین کلاسهای دارایی مختلف که درون هر یک دسته دارایی هم توزیع میشود. برخی از کارشناسان امور مالی بر این باورند که تعیین راهبرد تخصیص دارایی، ممکن است مهمتر از انتخاب تکتک سرمایهگذاریها باشد.
نظریه سبد (سهام) مدرن
هری مارکوویتز|،
نظریه سبد سهام مدرن (MPT) چارچوبی است که این اصول را از طریق یک مدل ریاضی به شکل رسمیتر بیان میکند. در سال ۱۹۵۲ هری مارکوویتز (Harry Markowitz) این مدل را در مقالهاش معرفی کرد که بعدها برایش جایزه نوبل اقتصاد را به ارمغان آورد.
معمولاً داراییهای مختلف به شکل متفاوتی در بازار عمل میکنند. ممکن است یک کلاس دارایی در شرایطی از بازار بسیار خوب عمل کند، اما کلاس دارایی دیگری در همین شرایط عملکردی کاملا ضعیف داشته باشد. فرض اصلی این نظریه این است که اگر یک کلاس دارایی عملکرد ضعیفی دارد، میتوانیم زیان حاصل از آن را با کلاس دارایی دیگری که به خوبی در آن شرایط عمل میکند، متعادل کنیم.
به عنوان مثال خیلی اوقات، قیمت بیت کوین و قیمت سهام همبستگی منفی دارند. یعنی وقتی سهام رشد میکند، قیمت بیت کوین کاهش مییابد و یا بالعکس.
فرض دیگر نظریه سبد سهام مدرن این است که اگر داراییها را از کلاسهای دارایی غیرمرتبط با یکدیگر ترکیب کنیم، میتوانیم نوسانات سبد را کاهش دهیم. این کار باید بازده تعدیل شده ریسک را هم افزایش دهد، یعنی سبدی با همان مقدار ریسک بازده بهتری خواهد داشت. یکی دیگر از فرضیات این نظریه این است که اگر دو سبد سود یکسانی ارائه کنند، هر سرمایهگذار عاقلی سبدی را ترجیح خواهد داد که ریسک کمتری دارد.
به بیان سادهتر این نظریه میگوید:
کارامدترین روش سرمایهگذاری، ترکیب داراییهای غیر مرتبط با هم در یک سبد دارایی است.
انواع کلاسهای دارایی و راهبردهای تخصیص
طبقهبندی داراییها در یک سبد از مهمترین نکاتی است که باید آن را در نظر داشت
در یک چارچوب تخصیص دارایی عادی، کلاسهای دارایی را میتوان به روش زیر طبقهبندی کرد:
- داراییهای سنتی: سهام، اوراق بهادار و پول نقد.
- داراییهای غیر سنتی: املاک و مستغلات، کالاها، مشتقات، سرمایهگذاری در قالب بیمه (نظیر بیمه عمر و …)، سرمایهگذاری خصوصی و صد البته داراییهای رمزنگاریشده و ارزهای دیجیتال.
به طور کلی، دو نوع راهبرد تخصیص دارایی وجود دارد که هر دو از فرضیاتی که در نظریه سبد سهام مدرن تعیین شده است استفاده میکنند:
- تخصیص راهبردی یا استراتژیک
- تخصیص تاکتیکی
تخصیص راهبردی دارایی، رویکردی سنتی است که بیشتر برای سبک سرمایهگذاری منفعل (Passive) مناسب است. سبدهایی که بر مبنای این راهبرد ساخته میشوند، فقط زمانی مجدد متعادلسازی خواهند شد که تخصیصهای اعمال شده روی آن با توجه به افق زمانی سرمایهگذار یا میزان ریسک، تغییر کنند.
تخصیص تاکتیکی دارایی برای سبک سرمایهگذاری پویا (Active) مناسبتر است. در این شیوه سرمایهگذار به راحتی میتواند سبد داراییاش را روی داراییهایی متمرکز کند که در بازار بهتر عمل میکنند. معمولا میگویند اگر یک بخش در بازار بهتر عمل میکند، ممکن است در دوره زمانی طولانیتری به همین عملکرد خوبش ادامه دهد. از آنجا که این شیوه بر مبنای همان اصول تعیینشده در نظریه سبد سهام مدرن ایجاد شده است، میتواند به سبد تنوع بیشتری ببخشد.
گفتنی است برای متنوعسازی به منظور سودآوری بیشتر، نیازی نیست که حتما داراییها کاملا نامرتبط یا حتی متضاد با هم باشند. فقط نباید کاملا به هم مرتبط باشند.
اجرای تخصیص دارایی و متنوعسازی روی یک سبد
یکی از اهداف تنوعسازی ایجاد توازن در سبد سرمایهگذاری است
حالا بیایید برای درک بهتر، این اصول را روی یک سبد به عنوان نمونه پیادهسازی کنیم. فرض کنیم راهبرد تخصیص ریسک کلی برای هر دارایی مالی دارایی که اتخاذ کردهایم به شکل زیر سرمایه ما را بین کلاسهای دارایی مختلف در سبد تعیین کرده است:
- ۴۰% سرمایهگذاری در سهام
- ۳۰% اوراق بهادار
- ۲۰% داراییهای رمزنگاری
- ۱۰% پول نقد
حالا فرض کنیم راهبرد تنوعسازی را روی ۲۰% سرمایهگذاری در داراییهای دیجیتال به این شکل اعمال کنیم:
- ۷۰% به بیت کوین اختصاص داده شود.
- ۱۵% ارزهای دارای بیشترین ارزش بازار
- ۱۰% ارزهای دارای ارزش متوسط
- ۵% ارزهای دارای کمترین ارزش بازار
پس از تخصیص سرمایه، باید عملکرد سبد دارایی را به شکل منظم پایش و بررسی کنیم. اگر تخصیص داراییها تغییر کند، آنگاه باید مجددا در سبد تعادل برقرار کنیم. این بدان معناست که باید دوباره با نسبتهای دلخواه خرید و فروش داراییها را برای تنظیم سبد انجام دهیم. برای این کار باید برخی از داراییها فروخته و برخی دیگر خریداری شوند. البته انتخاب داراییها کاملا به راهبرد و اهداف سرمایهگذاری فرد بستگی دارد.
داراییهای دیجیتال از جمله ارزهای دیجیتال، ریسکپذیرترین کلاس دارایی به شمار میروند. بنابراین سبدی که در مثال تنظیم کردیم بسیار ریسکی به نظر میرسد، زیرا بخش قابلتوجهی از سرمایه را به داراییهای رمزنگاری اختصاص داده است.
سرمایهگذاری که دوست ندارد ریسک کند، میتواند بیشتر سبد داراییاش را به اوراق بهادار اختصاص دهد که کمترین ریسک را در بین کلاسهای دارایی دارد.
تنوعسازی در سبد داراییهای دیجیتال
با اینکه به لحاظ نظری تنوعسازی باید روی داراییهای رمزنگاریشده هم انجام شود، اما این را هم باید دانست که شاید چنین کاری در عمل درست از آب در نیاید. دلیلش این است که بازار ارزهای دیجیتال تا حد زیادی به نوسانات قیمتی بیت کوین وابسته است. وقتی همه گزینههای موجود در یک کلاس دارایی در سبد به شدت به هم مرتبط هستند، چطور میتوان سبدی از ریسک کلی برای هر دارایی مالی داراییهای غیرمرتبط ایجاد کرد؟ به همین خاطر است که میگویند تنوعسازی در ارزهای دیجیتال تا حدودی غیرمنطقی است.
البته به ندرت آلت کوینهای خاصی وجود دارند که همبستگی چندانی با بیت کوین نشان نمیدهند و قیمتشان (ولو در یک بازه زمانی خاص) ممکن است تحتتأثیر حرکات بیت کوین قرار نگیرد، معاملهگران باهوش و دقیق از این شرایط به نفع خودشان استفاده میکنند و به سود میرسند. اما باز هم نمیتوان گفت این روشها به اندازه راهبردهای مشابهی که همیشه در بازارهای سنتی قابل اجرا هستند تداوم خواهند داشت.
با این حال میتوان این فرض را مطرح کرد که وقتی این بازار به بلوغ رسید، میتوانیم از یک رویکرد نظاممندتر برای متنوعسازی روی سبد داراییهای رمزنگاری استفاده کنیم. بیتردید تا آن زمان این بازار راهی طولانی در پیش دارد.
مشکلات مربوط به تخصیص دارایی
با اینکه توانایی این روش را نمیتوان نادیده گرفت، اما برخی از راهبردهای تخصیص دارایی ممکن است برای بعضی از سرمایهگذاران و سبدهای دارایی خاص مناسب نباشند.
تدوین یک برنامه راهبردی میتواند نسبتا ساده باشد، اما اجرای آن بسی مهمتر است. اگر سرمایهگذار نمیتواند تعصباتش را کنار بگذارد، نباید انتظار سودآوری فوقالعاده از یک سبد دارایی را داشته باشد.
مشکل احتمالی دیگر این است که برآورد کردن تحمل ریسک از قبل، برای سرمایهگذار (مخصوصا تازهکارها) کار دشواری است. بعد از یک دوره مشخص زمانی، هنگامی که سرمایهگذاریها ثمر میدهند، این سرمایهگذار ممکن است به این نتیجه برسد که باید ریسک کمتر (یا بیشتری) را میپذیرفت.
جمعبندی
تخصیص دارایی و تنوعسازی مفاهیمی بنیادین از مدیریت ریسک هستند که هزاران سال در امور مالی ما وجود داشتهاند. این دو مفهوم از مفاهیم اصلی راهبردهای مدیریت نوین سبد دارایی نیز هستند.
هدف اصلی از تدوین یک راهبرد تخصیص دارایی به حداکثر رساندن سود مورد انتظار و در عین حال کاهش میزان ریسک به پایینترین سطح ممکن است. توزیع ریسک بین کلاسهای دارایی ممکن است کارآمدی سبد دارایی را افزایش دهد. از آنجا که آلت کوینها در بازار همبستگی زیادی با بیت کوین دارند، راهبردهای تخصیص دارایی باید روی سبد داراییهای رمزنگاری با احتیاط بیشتری اعمال شود.
میزان ریسک و نرخ بازگشت در انواع سرمایه گذاریها
همانطور که میدانید واژه سرمایهگذاری به معنی گذاشتن پول در چیزی با انتظار سود از آن است. در علم اقتصاد، سرمایهگذاری یعنی خرید کالایی که در حال حاضر مصرف نمیشود اما در آینده فرد به آن نیاز پیدا خواهد کرد و آن کالا برای او سودآور خواهد بود. در علم مالی، سرمایهگذاری به این معنی است که فرد یک دارایی مالی نظیر سهام را میخرد و پیشبینی میکند که آن دارایی مالی در آینده سودآور خواهد بود و قیمتش افزایش خواهد یافت لذا با فروش به قیمت بالاتر سود خوبی به دست خواهد آورد.
متأسفانه واژه سرمایهگذاری در طول دهههای گذشته آنچنان که باید تبیین و واکاوی نشده و بعضی افراد و گروههای سرمایهگذار در میان برخی از اقشار و افکار عمومی جامعه (عموما فرادستی) به کسانی اطلاق میشود که صرفا به سود خود و زیان دیگری میاندیشند در صورتی که برای اقتصادی که سودای پیشرفت، توسعه و شکوفایی را در سر میپروراند باید این واقعیت فهم شود که فرد سرمایهگذار در تسریع فرآیند حصول توسعه اقتصادی نقش بسزایی ایفا میکند و اینکه سرمایهگذار صرفا به سود خود بیاندیشد امری طبیعی است که با نفس و ماهیت سرمایه گذاری گره خورده است.
در این بین ریسک را نوعی عدم اطمینان و آگاهی در مورد نتیجه یک عمل می دانند، در ادبیات مالی ریسک را میتوان به صورت رویدادهای غیرمنتظره که معمولاً به صورت تغییر در ارزش داراییها یا بدهیها میباشد، تعریف کرد. بنگاهها در معرض انواع مختلف ریسک قرار دارند که بهطور کلی میتوان به دو دسته ‘ریسکهای تجاری’ و ‘ریسکهای غیرتجاری’ تقسیم کرد. تقریباً همه کوششهای بشری دربردارنده ی درجاتی از ریسک است، با این همه برخی از آنها ریسکهای بیشتری را به همراه دارند.
در ادامه مطلب با نرخ بازگشت سرمایه روبرو می شویم، همانطور که از نام آن مشخص است، نرخ بازگشت سرمایه یا [۱]ROI سود حاصل از هر سرمایهگذاری در کسبوکار است. این شاخص بهصورت درصدی محاسبه و بیان میشود. در این میان ROI برای سرمایهگذاران یک ابزار تحلیل و تصمیمگیری است که مورد استفاده قرار میگیرد.
با توجه به مطالب ذکر شده ، دنیای سرمایه گذاری ؛ دنیایی سرشار از فراز و نشیب، ریسک، سود و اتفاقات گاها غیر قابل پیش بینی است. دنیایی که با تحمل ریسک های بالاتر اتفاقات سود آورتر و یا شاید شکست های سنگین تر را برای ما به ارمغان می آورد.
در این بین هستند سرمایهگذارانی که صرفا به حفظ ارزش پول خویش به هر نحو ممکن نمیاندیشند و عموما عرصه و کارزار فعالیت آنها به بازارهایی همچون مسکن، سکه، طلا، ارز و سپردههای بانکی خلاصه نمیشود.
بیایید نگاهی به نمدار ریسک و بازگشت در سرمایه گذاریها بیاندازیم:
همانطور که در نمودار ریسک و بازگشت می بینید در می یابیم که هر چه سود ها و بازگشت سرمایه بالاتر ریسک سرمایه گذاری نیز بیشتر است،
با نگاهی گذرا به نمودار فوق در می یابیم اقداماتی چون پس انداز در بانکها و یا حسابهای سپرده کوتاه مدت کمترین میزان ریسک و در نتیجه پایین ترین میزان سود را به همراه دارد.البته با کاهش نرخ سود بانکی، سپرده گذاری بانکی تا حدودی جذابیت خود را از دست داده است، اما برای بسیاری از اقشار سنتی و متوسط و حتی طبقه ثروتمند جامعه، به دلیل ضریب اطمینان بالای این نوع به اصطلاح سرمایه گذاری، همچنان تقاضا برای این نوع خاص از سرمایه گذاری قابل توجه به نظر میرسد.
در میانه این نمودار بازارهای نوظهور[۳] را مشاهده می کنیم این نوع بازارها از سوی سرمایهگذاران بهعنوان یک فرصت کسب بازدهی بالا نگریسته میشوند، چرا که آنها اغلب از نرخ رشد اقتصادی و تولید ناخالص داخلی سریعتر برخوردار هستند. این بازارها همچنین از روند صنعتیسازی بالایی برخوردار هستند. در عوض سرمایهگذاران در بازارهای نوظهور[۴]، با ریسکهای بزرگتری نسبت به بانکها مواجه هستند، که از بیثباتی اقتصادی، مسائل زیرساختی داخلی، نوسانات نرخ ارز و محدود بودن فرصتهای منصفانه (زیرا اغلب بنگاههای بزرگ، توسط دولت، مدیریت میشود) ناشی میشود .
در بالاترین سطح از نمودار ریسک و بازگشت بالاترین میزان ریسک در بین انواع سرمایه گذاری ها برای سرمایه گذاران نیک اندیش به چشم می خورد و همچنین در مقابل آن بالاترین میزان نرخ بازگشت سرمایه نیز برای این گروه از سرمایه گذاری لحاظ می شود که می توان این میزان ریسک را با تعدد سرمایه گذاری و سرمایه گذاری های صحیح کاهش داد که در مقالات آینده به تفصیل به این مورد خواهیم پرداخت.
به هر ترتیب فارغ از معنای عام سرمایهگذاری، در طی سالیان اخیر، با بروز برخی نوسانات اقتصادی شاهد تعدد و تکثر هر چه بیشتری از افراد و گروههای سرمایه گذار در جامعه هستیم. سرمایه گذارانی خُرد و بعضا کلان که البته فعالیت آنها در برخی مواقع تنها به سود شخصی آنها منتهی میشود و به واقع دستاورد و موفقیت چندانی را برای اقتصاد کشور در پی ندارد و ما به آن موارد نپرداخته و بیشتر سخن از سرمایهگذارانی است که صرفا به حفظ ارزش پول خویش به هر نحو ممکن نمیاندیشند و عموما عرصه و کارزار فعالیت آنها به بازارهایی چون مسکن، سکه، طلا، ارز و سپردههای بانکی خلاصه نمیشود . امید داریم تا در مقالات آتی در خصوص سرمایه گذاران نیک اندیش بیشتر سخن به میان آوریم.
مدل CAPM یا مدل قیمت گذاری داراییهای سرمایه
در امور اقتصادی و کارهایی مانند خرید و فروش اوراق بهادار یا انجام سرمایه گذاری، معمولا درصدی ریسک وجود دارد. طبیعتا هیچ سرمایه گذاری علاقه ندارد که متحمل ریسک زیادی شود یا دچار ضرر و زیان گردد؛ از این رو باید به دنبال روشی بگردیم که میزان این گونه ریسکها را تا حد امکان کاهش داده و کمتر کند.
اگر در بازار بورس و اوراق بهادار مشغول به خدمت شوید، ممکن است گاهی مجبور شوید اوراق پر ریسک را خرید و فروش کنید. برای قیمتگذاری اوراق بهادار پر ریسک و تخمین زیان یا بازده، میتوانید از روشهای مختلفی استفاده کنید.
یکی از روشهای کاربردی و شناخته شده در این زمینه که به صورت گسترده مورد استفاده افراد زیادی قرار میگیرد، مدل CAPM یا مدل قیمت گذاری داراییهای سرمایه است. CAPM در واقع مخفف Capital Asset Pricing Model است و در این مقاله قصد داریم با این روش قیمت گذاری بیشتر آشنا شویم و نکات مربوط به آن را مورد بررسی بیشتری قرار دهیم.
مدل CAPM یا مدل قیمت گذاری دارایی های سرمایه چیست؟
همان طور که گفتیم CAPM در واقع مخفف Capital Asset Pricing Model است و از این مدل بیشتر برای قیمت گذاری اوراق بهادار پر ریسک استفاده میشود. این مدل نخستین بار توسط شخصی به نام مارکویتز و در سال ۱۹۵۲ میلادی ابداع شد و سپس شخصی به نام ویلیام شارپ آن را توسعه داد و تکمیل کرد.
این مدل بازده مورد انتظار یک دارایی مانند اوراق بهادار را تعیین میکند و طبق آن بازده دارایی به عواملی بستگی دارد. در واقع این مدل برای مشخص کردن رابطه بین میزان ریسک و بازده مورد استفاده قرار میگیرد. منظور از میزان ریسک اختلاف بین بازده مورد انتظار و بازده واقعی به دست آمده است.
طبیعتا هر چقدر که میزان بازده مورد انتظار شما بیشتر باشد مجبور خواهید بود که ریسک بیشتری را تحمل کنید. پس اگر قدرت ریسک بالایی ندارید میزان انتظارات خود را بهتر است کاهش دهید.
سرمایه گذارانی که خواهان بازده بالاتری نسبت به بازده بازارهستند، باید ریسک بیشتری نسبت به ریسک سیستماتیک بازار تحمل کنند؛ در نتیجه این اشخاص بهتر است از مدل قیمت گذاری داراییهای سرمایه استفاده کنند.
مفهوم ریسک سیستماتیک بازار
به طور کلی ریسک کردن به معنی قدم گذاشتن در مسیری است که نمیتوان آن را کاملا پیش بینی کرد. ریسک و ریسک کردن به خصوص در زمینه بازار بورس و اوراق بهادار وجود دارد.
به ریسکی که بر کل بازار بورس و اوراق بهادار حاکم است و هیچ ربطی به شرکت یا سهام به خصوصی ندارد، ریسک سیستماتیک، ریسک بازار یا ریسک غیرقابلحذف میگویند. این ریسک بر کل بازار حاکم بوده و در اکثر مواقع غیر قابل پیشگیری است. علاوه بر این ریسک، هر شرکتی میتواند یک ریسک مختص به خود را نیز تجربه کند.
فرمول CAPM، محاسبه آن و ذکر یک مثال
در ادامه فرمول CAPM یا روش محاسبه قیمت گذاری داراییهای سرمایه را بیان کرده و برای درک بهتر آن یک مثال ذکر میکنیم:
_بازده مورد انتظار کل بازار )×ضریب بتای سهم a + نرخ بازده بدون ریسک = بازده مورد انتظار سهم a نرخ بازده بدون ریسک)
فرمول بالا را طی یک مثال توضیح میدهیم تا درک آن راحتتر شود: فرض کنید بازده اوراق قرضه دولتی ۲% میباشد و میانگین مازاد بازده سالیانه بازار سهام طی سالیان قبل ۷% است، اگر بتای سهم برابر ۱.۲ باشد ( یعنی میانگین بازدهی ۲/۱ برابر بازده بازار بوده است. ) بازده مورد انتظار برای این سهام فرضی از مدل CAPM به این صورت محاسبه خواهد شد:
(۷% ×۱٫۲ )+۲% =نرخ بازده مورد انتظار
مفهوم و محاسبه بتا در فرمول CAPM یا قیمت گذاری داراییها
متغیر بتا در فرمول CAPM یا قیمت گذاری داراییها در واقع تعیین میکند که قیمت یک سهم خاص با نوسانات کلی بازار چگونه تغییر خواهد کرد. در صورتی که تغییرات سهام یک شرکت کاملا با تغییرات بازار هماهنگ بوده و بر آن منطبق باشد میزان بتا را با عدد یک مشخص میکنیم.
برای درک مفهوم بتا باید گفت که یک بازه زمانی خاص مثلا یک ماه را در نظر میگیریم و در آن بازه زمانی خاص بازدهی روزانه یک سهم را با بازدهی روزانه بازار مقایسه میکنیم. در اصل مقدار بتا میزان پاداشی برای سرمایه گذاران را نشان میدهد که برای رسیدن به این پاداش ریسک اضافیتر از ریسک سیستماتیک را متحمل شدهاند.
سهامی که ریسک کلی برای هر دارایی مالی بتای بالاتری دارد در اکثر موارد بازدهی بالاتری را نیز خواهد داشت اما با این حال لازم است توجه کنید که در شرایط رکود و در طولانی مدت سهام با بتای بالا، عملکرد به مراتب بدتری خواهد داشت.
عوامل موثر بر بازده مورد انتظار برای یک دارایی
میزان بازدهی که یک سرمایه گذار از دارایی خود دارد، طبق مدل CAPM به عوامل زیر ربط دارد:
- در شرایط بدون ریسک و خطر ارزش زمانی پول چقدر است؟ بر اساس نرخ بازده بدون ریسک، میتوانید این مورد را محاسبه کنید. همان طور که از نام آن مشخص است این مورد هیچ ریسکی نداشته و بر اساس گذر زمان پاداش آن دریافت خواهد شد.
- پاداش پذیرش ریسک سیستماتیک: مفهوم ریسک سیستماتیک توضیح داده شد، این ریسک یعنی ریسکی که بر کل بازار حاکم است و غیر قابل اجتناب میباشد.
- میزان ریسک سیستماتیک: این عامل میزان ریسک سیستماتیک یک دارایی به خصوص را نسبت به ریسک سیستماتیک پرتفوی بازار نشان میدهد و از فرمول بالا ضریب بتای سهام آن را نشان میدهد.
مفروضات مدل CAPM یا مدل قیمت گذاری داراییهای سرمایه
- بازده مورد انتظار در ریسکهای بازده مبنایی برای تصمیمات بعدی سرمایه گذار است.
- لازم است همه سرمایه گذاران در یک دوره زمانی همسان سرمایه گذاری کنند.
- لازم است سرمایه گذاران تصمیمات خود را بر اساس منطق بگیرند و حداق ریسک را در برنامه خود داشته باشند.
- حداقل اختلاف نظر بین سرمایه گذاران وجود داشته باشد و بازار کاملا به صورت رقابتی باشد.
- انتظارات تمامی افراد سرمایه گذار در مورد ریسک داراییها و بازده مورد انتظار آنها مشابه هم باشد.
- نرخ بازده مورد انتظار حمایت کنندگان مالی شرکت به علت شروع پروژههای جدید تغییر چندانی نداشته باشد.
- اندازه شرکت نسبت به اندازه پروژه مورد نظر سرمایه گذاران بزرگ و عظیم باشد.
بررسی مفروضات این مدل
- یکی از مفروضات این مدل این است که افق سرمایه گذاری یکسان در نظر گرفته میشود؛ یعنی طبق این فرض سرمایه گذاران باید سرمایه گذاری خود را در یک بازه زمانی یکسان انجام دهند مثلا این بازه زمانی برای تمامی سرمایه گذاران ۶ ماه یا ۱۲ ماه باشد؛ البته این فرض خیلی با واقعیتهای موجود در بازار هماهنگی و هم خوانی ندارد.
- از دیگر مفروضات این مدل این است که لازم است بازار سرمایه مورد نظر ما یک بازار کامل باشد. مفهوم این گفته آن است که تمامی اوراق بهادار در چنین بازاری به صورت کاملا صحیح ارزش گذاری شده باشند، چیزی تحت عنوان مالیات یا هزینه معاملات در میان نباشد، تمامی سرمایهگذاران به صورت آزادانه و کامل به اطلاعات موجود دسترسی داشته باشند و در نتیجه انتظارات همه آنها یکسان باشد، تعداد سرمایه گذاران در بازار بسیار زیاد باشد و همه آنها افرادی کاملا منطقی باشند که خرید و فروش آنها کاملا بر پایه منطق باشد و از اصول پیروی کند.
- همان طور که مشاهده میکنید مفروضات مدل CAPM یا قیمت گذاری داراییها، زیاد و غیر قابل دسترسی است. یعنی چنین مفروضاتی نیازمند یک شرایط ایدهآل و غیر واقعی است و همین موضوع را کارشناسان جزو مشکلات و نقایص این مدل به حساب میآورند.
چرا باید از مدل CAPM استفاده کنیم؟
اگر چه امروزه کارشناسان اعتقاد دارند که این مدل یک مدل کامل و بدون عیب و نقص نیست و در ضمن به عیوب و مشکلات آن اشاراتی نیز کردهاند؛ اما با این حال باز هم مشاهده میکنیم که این مدل توسط سرمایه گذاران به صورت گسترده مورد استفاده قرار میگیرد و همچنان محبوبی و کاربرد خود را از دست نداده است.
شاید بتوان گفت مهمترین دلیل این امر آن است که استفاده و کار کردن با مدل CAPM راحت است و نیز به سرمایه گذاران دید جامع و خوبی نسبت به اوراق بهادار یا وضعیت بازار بورس میدهد. سرمایه گذاران همیشه تمایل دارند آینده سهام و سرمایه خود را پیش بینی کنند تا متوجه شوند که آیا در مسیر درست گام برمیدارند یا خیر.
در اصل این اشخاص برای رسیدن به چنین هدفی و پیش بینی تقریبی آینده سهامشان میتوانند از مدل مدل CAPM یا مدل قیمت گذاری داراییهای سرمایه استفاده کنند.
مدل CAPM یا مدل قیمت گذاری داراییهای سرمایه چه مشکلاتی دارد؟
سوال مهمی که در این زمینه ممکن است به ذهن شما رسیده باشد این است که آیا مدل CAPM یا مدل قیمت گذاری داراییهای سرمایه یک مدل مطمئن است و آیا نواقص و مشکلاتی دارد؟ در واقع این مدل مشکلات و عیوبی هم دارد اما با این حال در مجموع مدل خوبی برای قیمت گذاری داراییها به حساب میآید.
طی آزمایشهایی که در طول زمان روی این مدل انجام گرفته است، کارشناسان به این نتیجه دست یافتهاند که این مدل کاملا صحیح نیست و گاهی در نتایج حاصل از آن خطاهایی هم دیده میشود.
مثلا یکی از نقدهای وارد شده به این مدل در مورد متغیر بتا است. این متغیر تعیین میکند که با نوسانات سهام میزان ریسک چقدر است؛ اما کارشناسان اعتقاد دارند که دورهای که برای محاسبه نوسانات در نظر گرفته شده است نیست. همچنین گفته شده است که مفروضات این مدل زیاد بوده و فاصله آن با وضعیت بازار واقعی غیر قابل چشم پوشی است.
مزایا و نقاط مثبت مدل CAPM یا مدل قیمت گذاری دارایی ها چیست؟
در حدود نیم قرن یا ۵۰ سال است که سرمایه گذاران در سراسر دنیا از مدل CAPM یا مدل قیمت گذاری داراییها استفاده میکنند و اکثر آنها هم از آن رضایت دارند.
دلیل این امر میتواند این موضوع باشد که این مدل در کنار نواقص و مشکلاتی که دارد ( فرض کردن یک بازار ایدهآل و کامل و سایر مفروضات این مدل) نقاط مثبت و مزایایی نیز دارد که باعث شده است مورد استقبال افراد زیادی واقع شود. برخی از مزایا و نقاط مثبت مدل CAPM یا مدل قیمت گذاری داراییها در ادامه آورده شده است:
- این مدل نسبت به سایر مدلها سختی زیادی ندارد و در نتیجه کار کردن با این مدل راحت است.
- در این مدل عملا ریسک غیر سیستماتیک بطور موثری از بین رفته است؛ زیرا در این روش فقط ریسک سیستماتیک را در نظر میگیرند.
- موضوعات مورد بحث در این مدل؛ یعنی ریسک سیستماتیک و رخ بازده مورد انتظار برای آزمایشات تجربی و انجام تحقیقات مناسب و کاربردی هستند.
- از آنجایی که این مدل سطح ریسک سیستماتیک یک شرکت خاص را با کل بازار سهام در نظر گرفته و میسنجد، روش بسیار خوب و کارآمدی نسبت به سایر مدلها ارائه میدهد.
- این مدل به سرمایه گذاران در بیشتر مواقع یک دید کلی و تقریبی از آینده سهامشان ارائه میدهد.
نظریه پولی اروینگ فیشر چیست؟
کمترین بازدهی که یک سرمایه گذار برای سرمایه گذاری خود در نظر دارد نرخ بهره بدون ریسک است. البته عملا چیزی به نام نرخ بهره بدون ریسک وجود ندارد؛ زیرا کمابیش در هر سرمایه گذاری، حتی اگر بسیار امن و مطمئن باشد، مقداری ریسک وجود دارد. هنگام محاسبات برای نرخ بهره بدون ریسک از نرخ بهره سهماهه اوراق خزانه آمریکا استفاده میشود.
همچنین بخوانید : قیمت گذاری چیست؟
حال کمترین نرخ بازدهی که از سرمایههای بدون ریسک دریافت میشود ﻧﺮخ ﺑﺎزده ﺑﺪون رﻳسک نام دارد. در عمل در یک دوره مشخص مقداری پول یا هزینه صرف فعالیتهای اقتصادی میشود که همان نرخ بازده بدون ریسک است. عامل موثر روی نرخ بازده بدون ریسک میزان تورم است و مقدار نرخ بازده بدون ریسک با تغییرات میزان تورم تغییر میکند.
مفهوم دیگر در این زمینه صرف ریسک بازار است که این مفهوم به اختلاف بین شاخص بازار و بازده بدون ریسک اطلاق میشود.
تفاوت بازار سرمایه در دنیای واقعی با بازار سرمایه در مدل CAPM چیست؟
اولین و بزرگترین تفاوتی که بین بازار سرمایه در مدل CAPM یا قیمت گذاری داراییها با بازار سرمایه واقعی وجود دارد، این است که یک بازار سرمایه واقعی ریسک کلی برای هر دارایی مالی بازاری کامل و ایدهآل نیست در حالی که مفروضات مدل CAPM یا قیمت گذاری داراییها بر اساس یک بازار کامل بیان میشوند.
مثلا در یک بازار واقعی برخی از اوراق بهدار اشتباه قیمت گذاری میشوند یا بازارهای واقعی کاملا توسعه یافته و با کارایی بسیار بالا نیستند.
اگرچه طبق نظر کارشناسان اقتصادی احتمال اینکه در یک بازار واقعی ارز و اوراق بهادار رابطهای خطی بین بازده مورد انتظار سرمایه گذاران و ریسک سیستماتیک یا ریسک کلی حاکم بر بازار وجود داشته باشد زیاد است؛ اما باز هم مدل CAPM یا مدل قیمت گذاری داراییهای سرمایه، مدلی کاملا ایدهـآل است که معمولا فاصله قابل توجهی با واقعیت و بازارهای واقعی دارد.
مدل قیمت گذاری آربیتراژ و تفاوت آن با مدل CAPM
یکی از مدلهایی که برای ایجاد یک رابطه تعادلی بین ریسک و بازده و نیز قیمت گذاری داراییها مورد استفاده قرار میگیرد، مدل آربیتراژ است که کارشناسان مسائل اقتصادی برای آن مزیتهایی شمردهاند. در ادامه به بررسی برخی از تفاوت هایی که بین مدل قیمت گذاری آربیتراژ و مدل CAPM وجود دارد میپردازیم:
- این مدل نسبت به مدل CAPM مفروضات کمتری دارد و بیشتر به بازارهای سرمایه گذاری واقعی نزدیک است.
- پس مقایسه بازارهای مد نظر این مدل با بازارهای سرمایه گذاری واقعی کاری راحتتر و عملیتر است.
- این مدل از نظر کارشناسان این حوزه آزمون پذیری بیشتری دارد و همچنین از مقبولیت تجربی بیشتری نیز برخوردار است.
- یکی از مزایای این مدل این است که نتیجه آن به رفتار میانگین واریانس و نیز پرتفوی بازار متکی نیست.
- همچنین این مدل چند فاکتوری است؛ این در حالی است که مدل CAPM بر یک فاکتور تاکید داشت یا به عبارتی مدل CAPM مدلی تک فاکتوری است.
خلاصه مقاله و نتیجه گیری
افرادی که در بازارهایی مانند بازار بورس یا اوراق بهادار سرمایه گذاری میکنند، تمایل زیادی دارند که میزان ریسک سرمایه گذاری خود را مشخص کرده و به این ترتیب به سرمایه گذاری مطمئنتری دست پیدا کنند. مدل CAPM یا مدل قیمت گذاری داراییهای سرمایه، روشی محبوب و پر کاربرد است که در حدود نیم قرن توسط سرمایه گذاران مختلف در سراسر دنیا استفاده میشود.
CAPM در واقع ریسک کلی برای هر دارایی مالی مخفف Capital Asset Pricing Model بوده و برای مشخص کردن رابطه بین میزان ریسک و بازده، توسط سرمایه گذاران مورد استفاده قرار میگیرد.
اگر چه کارشناسان عیوب و مشکلاتی برای این مدل در نظر گرفتهاند برای مثال مفروضات این روش را بیش از اندازه دانسته و بازار مورد استفاده در این مدل را با بازارهای واقعی بسیار متفاوت میدانند؛ اما باز هم با این حال این روش مزایایی دارد که باعث شده برای مدت طولانی همچنان مورد استفاده قرار بگیرد.
برای مثال کار کردن با این مدل به نسبت بسیاری از مدلهای دیگر راحت است و نیز این مدل میتواند یک دید کلی از آینده به سرمایه گذاران بدهد. در مدل CAPM یا مدل قیمت گذاری داراییهای سرمایه از مفاهیمی مانند نرخ بازده بدون ریسک و ریسک سیستماتیک استفاده میشود که توضیحات مربوط آن را در این مقاله بیان کردیم.
دیدگاه شما