تایم فریم چیست و بهترین تایم فریم برای ارز دیجیتال کدام است؟
تایم فریم چیست یکی از سؤالاتی است که هر تریدری در بازار ارزهای دیجیتال به خوبی با پاسخ آن آشناست. بازار ارزهای دیجیتال، میدان رقابتِ پرهیاهو و پرالتهابی است که قیمتها در آن مدام در حال تغییر هستند. برای کسب بیشترین سود در بازار ارزهای دیجیتال، باید بتوانید تغییر قیمتها را به خوبی تحلیل کنید. اگر فکر میکنید که برای تحلیل نیاز به بررسی لحظه به لحظهی قیمتها دارید، سخت در اشتباهید. تریدرهای بازار ارز دیجیتال با بررسی بازههای زمانی مشخص، روند رشد رمزارزها را تحلیل میکنند. این بازههای مشخص در زبان معاملهگران ارزهای دیجیتال، تایم فریم نام دارد. در اصل مفهوم تایم فریم با تحلیل تکنیکال گره خورده است.
اگر به خرید و فروش در بازار ارزهای دیجیتال علاقهمندید؛ در ادامه با ما همراه باشید تا با اینکه تایم فریم چیست و انواع آن مثل تایم فریم یک دقیقهای یا تایم فریم یک ساعته چه کاربردی دارند و چگونه میتوان بهترین تایم فریم برای ارز دیجیتال را انتخاب کرد؛ بیشتر آشنا شوید.
تایم فریم چیست ؛ انتخاب دورههای زمانی برای تحلیل
تریدرها برای تحلیل تکنیکال به نمودار قیمت نگاه میکنند و به بررسی آن میپردازند. نمودار قیمت از دو محور قیمت و زمان تشکیل شده است. زمان معاملات را میتوان به قالبهای مشخصی تقسیم کرد تا به تحلیل قیمت ارز دیجیتال در بازههای زمانی مشخص پرداخت. این بازههای زمانی دارای واحد مشخصی هستند. برای مثال شما میتوانید قیمت را در یک ساعت اخیر، یک روز اخیر، یک ماه اخیر، یک سال اخیر و … بررسی کنید. به این قالبهای زمانی تایم فریم میگویند.
برای مثال منظور از تایم فریم روزانه بیت کوین، نمودار قیمت بیت کوین در طی یک روز اخیر و مقایسه آن با روزهای قبل است. در صرافیها و سایتهای تحلیل ارز دیجیتال معمولاً ابزارهایی برای تغییر تایم فریمها قرار دارد. در معاملات ارز دیجیتال در ایران میتوانید از انواع تایم فریمها برای بهبود نتیجه معامله، استفاده کنید.
انواع تایم فریم برای تحلیل رمزارزها کداماند؟
تایم فریمها با توجه به بازههای زمانی مختلف به قالبهای زمانی کوتاهمدت تا بلندمدت تقسیم میشوند. این قالبها به صورت نمودارهای دقیقهای ، ساعتی، روزانه، هفتگی و ماهانه وجود دارند. تریدرها عموماً از تایم فریمهای پرکاربردی در تحلیل تکنیکال ارزهای دیجیتال استفاده میکنند که در ادامه به آنها اشاره میکنیم.
- یک دقیقه M1 تغییرات در مدت ۱ دقیقه
- ۵ دقیقه M5 تغییرات در مدت ۵ دقیقه
- ۱۵ دقیقه M15 تغییرات در مدت ۱۵ دقیقه
- ۳۰ دقیقه M30 تغییرات در مدت ۳۰ دقیقه
- ۱ ساعت H1 تغییرات در مدت یک ساعت
- ۴ ساعت H4 تغییرات در مدت ۴ ساعت
- ۱ روز D1 تغییرات در مدت ۱ روز
تایم فریم چه کاربردی در معاملات ارزهای دیجیتال دارد؟
تایم فریم یا همان دورهی زمانی، از اصلیترین مفاهیم و اجزای تحلیل تکنیکالِ ارزهای دیجیتال است که تحلیلگر را به یک تحلیل درست از رفتار قیمت در بازههای مشخص میرساند. تایم فریم به دلیل اینکه به معاملهگران برای پیدا کردن بهترین زمان برای خرید و یا فروش ارزهای دیجیتال کمک میکند، اهمیت بسیاری دارد. به بیان سادهتر، تایم فریم نمایش قیمت بر مبنای مقیاس زمانی مشخص است.
به طور کلی تایم فریم دو مسئله مهم را برای تریدرها روشن میکند:
- میزان ریسک معامله
- مدت زمانی که طول میکشد تا نتیجهی تحلیل و بررسی معاملهی یک معاملهگر مشخص شود.
در حقیقت تریدرها با بررسی یک بازهی زمانی مشخص و در کنار آن با رصد کردن قیمت لحظهای ارزهای دیجیتال بهترین زمان را برای انجام معاملات پیدا میکنند.
عوامل موثر در انتخاب تایم فریم
انتخاب یک تایم فریم برای بررسی رفتار قیمت ارزهای دیجیتال تا حد زیادی به سبک سرمایهگذاری تریدرها بستگی دارد. با این حال یکی از شاخصههایی که بر انتخاب تایم فریم اثر میگذارد افق زمانی سرمایهگذاری شخص است. به عنوان مثال استراتژی شخصی که افق سرمایهگذاری کوتاهمدت دارد با کسی که به دنبال سرمایهگذاری بلندمدت است متفاوت است. در نتیجه این دو نفر تایم فریم یکسانی را انتخاب نخواهند کرد. در کنار این مسئله عوامل دیگری مانند روش تحلیل، مدیریت ریسک و نگاه افراد به سرمایهگذاری نیز در انتخاب تایم فریم تاثیرگذارند. در ادامه در خصوص هر یک از این موارد بیشتر توضیح خواهیم داد تا بهترین تایم فریم را برای معاملات خود انتخاب کنید.
افق معامله خود را مشخص کنید
به نظر شما مدت زمان باز بودن یک موقعیت باید چقدر باشد؟ آیا میتوانید شب در حالی که هنوز از یک موقعیت معاملاتی خارج نشدید؛ بخوابید؟ به طور کلی، دید شما نسبت به معامله بلند مدت است یا کوتاه مدت؟ پاسخ به این سؤال، منجر به انتخاب تایم فریم مناسب خواهد شد. اگر دید شما برای معامله بلند مدت است؛ پس تایم فریمهای چنددقیقهای نباید برای شما استرسزا باشد و تایم فریمهای روزانه و حتی هفتگی برای شما اهمیت بیشتری دارد. این در حالی است که اگر به معاملات کوتاه مدت علاقهمندید؛ تایم فریمهای یک دقیقهای، ده دقیقهای یا یک ساعته برای شما انتخاب بهتری است. پس پیش از انتخاب تایم فریم باید اهداف معامله خود را شناسایی کنید.
مدیریت سرمایه
اغلب افراد برای تعیین نقاط حد سود و حد ضرر از سطوح مقاومت و حمایت استفاده میکنند. نقاط حد سود و حد ضرر به معنای نقاط خروج از یک معامله است. نقطه حد سود زمانی است که معامله مطابق تحلیل شما پیش رفته و با خیالی آسوده از آن خارج میشوید و نقطه حد ضرر زمانی است که شرایط مطابق انتظار شما پیش نرفته و ممکن است منجر به ضرر جبرانناپذیری شود. در تایم فریمهای طولانیتر فاصله بیشتری بین نقطه ورود و خروج وجود خواهد داشت زیرا به طور معمول تحرکات قیمتی و فاصله کف و سقف بازار در این تایم فریمها بیشتر است. با توجه به این مسئله برای انتخاب نقطه خروج، معاملهگر ناچار است حد ضرر بالاتری را تقبل کند. از سویی دیگر استفاده از تایم فریمهای کوتاه مدت ریسک معاملات را بالاتر خواهد برد. برای اطلاع بیشتر در این خصوص مقاله مدیریت ریسک را مطالعه کنید.
روش تحلیل خود را انتخاب کنید
الگوهای قیمتی در تحلیل تکنیکال ممکن است حتی تا هفتهها تشکیل نشوند یا فرصت مناسب برای معامله به این سرعتها دست ندهد. از طرفی دیگر برخی الگوها در کوتاه مدت تشکیل میشوند و تعداد بسیار بیشتری دارند. در انتخاب تایم فریم حتماً به الگوی معاملاتی خود توجه کنید و فرصت مطلوب خود را بر آن اساس پیدا کنید.
به تجربه شخصی خود اعتماد کنید
بسیاری از نکات درباره تحلیل را میتوان آموزش دید ولی نکات زیادی هستند که تنها با تجربه آموخته میشوند. شما میتوانید در مواقعی به این تجربیات تکیه کنید و از بین دوراهیها راه خود را پیدا کنید. هرچند توجه داشته باشید که از روی احساسات تصمیم نگیرید و صرفاً تجربیات واقعی خود را به خاطر داشته باشید. در این زمینه ژورنال ترید میتواند برای شما مناسب باشد.
بهترین تایم فریم برای ارز دیجیتال کدام است؟
بهترین تایم فریم مسلماً تایم فریمی است که با ریسک پایینتر بیشتری سود را داشته باشد؛ اما این تعریف به هیچ عنوان تعریف دقیقی نیست. انتخاب بهترین تایم فریم برای ارزهای دیجیتال تفاوت چندانی با سایر بازارهای مالی ندارد اما پیش از شروع معامله در این بازار باید توجه داشته باشید که بازار کوتاه مدت ارزهای دیجیتال ممکن است دقیقه مطابق با تحلیل تکنیکال شما پیش نرود. در ادامه انتخاب تایم فریم برای موقعیتهای مختلف را با یکدیگر مرور خواهیم کرد:
بهترین تایم فریم برای نوسان گیری و ترید روزانه
اگر به دنبال بهترین تایم فریم برای ترید روزانه یا همان نوسان گیری هستید باید نکات مهمی را در این رابطه به خاطر بسپارید. در نوسان گیری معاملهگران اغلب برای مدت بسیار کوتاهی در یک معامله میمانند و به سرعت از این موقعیت خارج میشوند. با توجه به بازه زمانیای که یک معاملهگر در یک معامله میماند، میتوان بهترین تایم فریم برای نوسان گیری را انتخاب کرد. معمولاً در چنین مواقعی تریدرها از تایم فریمهایی با مدت زمان کوتاه مثل تایم فریم یک دقیقهای، ۵ دقیقهای و… برای تحلیل استفاده میکنند با این وجود بد نیست که نیمنگاهی هم به تایم فریمهای بزرگتر داشته باشید. تایم فریمهای بزرگتر روند کلی را نشان میدهند و تایم فریمهای کوچکتر میتوانند به تشخیص نقطه مناسب ورود کمک کنند. برای انتخاب بهترین تایم فریم برای ترید روزانه پیش از هر چیز باید رویههای مدیریت سرمایه را به خوبی آموزش ببینید.
بهترین تایم فریم برای معاملهگران فاندامنتال
حتی اگر شما به تحلیل فاندامنتال بیش از تکنیکال علاقهمندید؛ باز هم تایم فریم برای شما کاربردی خواهد بود. در تحلیل فاندامنتال شما هیچ نیازی به تایم فریمهای کوتاه مدت نخواهید داشت و میتوانید برای تحلیل به سادگی از تایم فریمهای بلند مدت، برحسب نیاز خود، استفاده کنید. تایم فریمهای روزانه و هفتگی در تحلیل فاندامنتال پرکاربردترین هستند با این وجود حتی برخی بیشتر به تایم فریمهای ماهانه علاقهمندند.
بهترین تایم فریم برای معاملات بین روزی
معاملات بین روزی معاملاتی هستند که کمتر از یک روز به پایان میرسند. در این معاملات اغلب از تایم فریمهای ۵ دقیقهای، ۱۵ دقیقهای و یک ساعته استفاده میشود.
تایم فریم یک دقیقهای بیشتر مناسب چه معاملهگرانی است؟
همانطور که پیشتر اشاره شد، سبک و استراتژی معاملهگران در انتخاب تایم فریم از اهمیت بسیاری برخوردار است مثلاً تریدرهای اسکالپر قاعدتاً ترجیح میدهند تا تایم فریم چارت خود را بر روی یک دقیقه تنظیم کنند. اصطلاحاً ستاپ معاملاتی آنها (trading setup) بسیار متفاوتتر از دیگر معاملهگران است. این نوع تریدرها ممکن است در یک ساعت وارد چندین موقعیت خرید یا فروش شوند و تعداد زیاد معاملات به دلیل تغییرات بسیار زیاد نمودار در تایم فریم یک دقیقه است. به طور کلی اسکالپرها بیشترین میزان ریسک را متحمل شده و سعی میکنند از تمام حرکتهای قیمتی در کوچکترین بازههای زمانی کسب سود کنند. از دیگر فواید تایم یک دقیقهای شناسایی سریعتر کندلهایی است که در نهایت باعث تغییر روند نمودار میشوند. از آنجایی که اسکالپرها ریسک بسیار بیشتری را وارد معاملات خود میکنند، انتخابی جز توجه کامل به نمودار و تغییرات لحظهای آن ندارند. بنابراین بد نیست همه معاملهگران هر از گاهی به نوع کندلها و اندازههای کندلها در تایم فریم یک دقیقهای نیز توجه داشته باشند تا بتوانند تغییرات، فشار خرید یا فروش یا به طور کلی توان روند مورد نظر را پیشبینی کنند. اگر به این مبحث علاقهمندید میتوانید مقاله روش معاملاتی اسکالپ چیست را بخوانید.
انتخاب تایم فریم مناسب برای نوسان گیری
چرا باید از چند تایم فریم برای بررسی قیمت رمزارزها استفاده کنیم؟
تأثیر تایم فریمها بر معاملات غیرقابلانکار است. بنابراین توصیه میشود که معاملهگران از «مولتی تایم فریم» که همان چند تایم فریم در بازههای زمانی متفاوت است، استفاده کنند. این توصیه دلایل مهمی دارد که در ادامه به آنها میپردازیم.
بررسی چند بازه زمانی؛ دید متفاوت برای معاملات بهتر ارزهای دیجیتال
تصور کنید یک تایم فریم را برای بررسی تغییرات یک بازه زمانی قیمت انتخاب کردهاید. با پیگیری این تایم فریم بازههای زمانی دیگر را رها میکنید و در زمانی که به نمودار ۱۰ دقیقهای نگاه میکنید روند قیمتها در یک تایم فریم دیگر معکوس میشود و شما از آن بیخبر میمانید. اگر شما در یک تایم فریم روندی صعودی را پیگیری میکنید ممکن است در یک تایم فریم دیگر ادامهی آن روند، نزولی و بلندمدت باشد. بنابراین با رصد کردن چند تایم فریم تمام این جوانب را مدنظر خواهید داشت. مثلاً اگر شما قصد فروش بیت کوین را دارید باید با بررسی چند تایم فریم موقعیت مناسب را شناسایی کنید و رفتار قیمت را در بازههای زمانی متفاوت بسنجید.
استفاده از مولتی تایم فریم؛ بهترین راه برای تشخیص سطوح مهم قیمت رمزارزها
اگر شما در یک تایم فریم کوتاه مدت چند دقیقهای یا حتی تایم فریم یک دقیقهای یک سطح قیمت را پیدا کنید که بارها نقش حمایت برای قیمت یک ارز دیجیتال داشته است، با مراجعه به تایم فریمهای بالاتر میتوانید متوجه شوید که آیا این سطح دارای اهمیت و جایگاه کلیدیست و یا تنها یک سطح کوتاهمدت در نمودار است؟ این سطوح مختلف حمایت و مقاومت در قیمت، با خرید و فروشهای پیدرپی تریدرها شکل میگیرد.
به عنوان مثال خرید و فروش مداوم بیت کوین باعث شکلگیری سطوح مختلفی در قیمت آن میشود که معاملهگران با استفاده از تایم فریمهای مختلف میتوانند آنها را رصد کنند. اگر شما هم جزو این دسته از معاملهگران هستید میتوانید با استفاده از ماشینحساب بیت کوین قیمت بیت کوین و سایر ارزهای دیجیتال را محاسبه کنید و با استفاده از «تایم فریم» بهترین زمان معامله را تشخیص بدهید.
دریافت تأییدیه؛ استراتژی معاملاتی خود را با چند تایم فریم تائید کنید
مسلماً هدف تمام کسانی که وارد بازار ارزهای دیجیتال میشوند کسب سود بیشتر و زیان کمتر است. بنابراین به شما توصیه میکنیم قبل از انجام هر معاملهای نسبتِ پاداش به ریسک را بسنجید. یکی از راههایی که میتواند ریسک زیان معاملات شما را کاهش بدهد تائید استراتژی معاملاتی شما در کنار رفتار قیمت در چند تایم فریم متفاوت است. به این معنی که اگر مثلاً در یک تایم فریم ۱۰دقیقهای یک موقعیت خرید را مشاهده میکنید ممکن است با بررسی تایم فریم بالاتر، روند نزولی تشخیص داده شود.بنابراین احتمال کسب اجزای بهترین استراتژی نوسانگیری سود شما از انجام این معامله پایین میآید و ریسک ضرر شما افزایش پیدا میکند. با در نظر گرفتن تایم فریمهای بلندمدت و ماهانه و پیشبینی رفتار قیمت ارزهای دیجیتال میتوانید در بازار فیوچرز ارز دیجیتال نیز معاملات پرسودی را تجربه کنید.
استفاده از مولتی تایم فریم
انتخاب تایم فریم مناسب؛ مهمترین رکن معاملات پرسود رمزارزها
خرید و فروش ارز دیجیتال و کسب سود نیازمند آگاهی و دانش کافی پیرامون این بازار است. شما میتوانید با تسلط بر تحلیل نمودار قیمت و انتخاب تایمفریم مناسب معاملات اجزای بهترین استراتژی نوسانگیری پرسودی را انجام بدهید.نوبیتکس به عنوان معتبرترین صرافی آنلاین با پشتیبانی ۲۴ ساعته در هفت روز هفته شما را در انجام معاملات پرسود یاری میکند. شما میتوانید پس از مشاورهی رایگان با کارشناسان حرفهای نوبیتکس اقدام به خرید و فروش ارزهای دیجیتال بکنید.
موفق ترین استراتژی فارکس برای همه
اگر در بازار فارکس فعالیت کرده باشید، مطمئنا می دانید که ارزش یک استراتژی معاملاتی موفق در فارکس تا چه اندازه زیاد است، پس بسیاری از افراد به دنبال موفق ترین استراتژی فارکس هستند و سعی می کنند استراتژی های موفق فارکس را امتحان کنند و ببینند که کدامیک بهترین استراتژی فارکس برای آنهاست. بنابراین اگر شما هم به دنبال موفق ترین استراتژی فارکس هستید و دوست دارید دقیق ترین استراتژی فارکس را به زبان ساده یاد بگیرید، این مطلب بهترین راهنما برای شماست؛
موفق ترین استراتژی فارکس
در زمان خرید و فروش در بازارهای مالی جهانی، تریدر باید تصمیم گیری کند که آیا یک جفت ارز را مورد معامله قرار بدهد و یا در بازار بماند. ابزارهای موجود برای تریدرها، این تصمیمات را ساده تر می کند و در استراتژی های گوناگون کاربران قادرند از آن ها استفاده کنند که این ابزارها شامل تجزیه و تحلیل اعلانات اخبار یا اصول یک شرکت، شناسایی ناهنجاری های آماری با استفاده از داده های تاریخی یا صرفاً استفاده از تجزیه و تحلیل فنی برای مطالعه گذشته می باشد.
از قدرتمندترین و موفق ترین استراتژی فارکس برای ساده سازی فرآیند بررسی این اطلاعات با ایجاد مجموعه ای از قوانین یا روش، برای تصمیم گیری در مورد معاملات استفاده می شود. به هر روی تعداد زیادی از تکنیک ها و روش های معاملاتی برای ایجاد یک استراتژی تجاری موفق، می تواند برای هر معامله گر سخت باشد، صرف نظر از این که تجربه زیادی نیز در امر معامله در بازارهای مالی داشته باشد.
لذا مولفه های مورد نیاز برای انتخاب موفق ترین استراتژی فارکس امکان دارد شامل یک مرحله گام به گام برای بررسی اعلامیه های خبری اساسی، تصویر بزرگ بازار و نمای نزدیک به مدت بازار از جهت بازار، شاخص های معاملاتی خاص باشد که می تواند به تصمیمات معاملاتی کمک کند، قوانین مربوط به حجم معاملات و کل مدیریت ریسک برای پرتفوی سرمایه گذاری نیز می تواند کارگشا باشد.
اجزای منفرد با توجه به انواع استراتژی های معاملاتی و تکنیک مورد استفاده تریدر متفاوت است، لذا ساخت استراتژی مثل غذا پختن است و شما باید بدانید چه چیزی را با چه چیزی ترکیب کنید و هر کدام را چه زمانی در غذا بریزید تا یک غذای خوشمزه داشته باشید که بتوانید از خوردن آن لذت ببرید. کل فرآیند معامله بر اساس موفق ترین استراتژی فارکس 5 مرحله دارد که به شرح زیر می باشد؛
مرحله اول؛ روند اصلی بازار را تشخیص دهیم
در ابتدا باید دریابیم که روند اصلی بازار چه سمت و سویی دارد. لذا ما به منظور دریافتن این امر که اکثریت بازار خریدار هستند یا فروشنده، می توانیم از ابزارهای گوناگونی استفاده کنیم که یکی از ابزارها استفاده از تئوری امواج میجر و اینترمدیت هاست. در واقع شما با استفاده از این تئوری قادرید روند اصلی بازار را شناسایی کنید و دریابید که آیا الان در یک روند پیشرو هستید یا بازار در محدوده رنج قرار دارد. از دیگر ابزارهایی که در اختیار ماست، می توان به تئوری الیوت اشاره کرد. در حقیقت الیوت هم می تواند به کار ما آید تا دریابیم کجای موج هستیم و روند غالب ما صعودی، نزولی و یا خنثی (رنج) است.
برای مثال چنانچه در موج 3 صعودی هستیم، خیالمان آسوده است که یک حرکت پرفشار صعودی در انتظار خواهیم داشت، ولی چنانچه در انتهای موج 5 هستیم، در می یابیم که بازار قرار است اصلاحات قیمتی داشته باشد و این زمان نمی تواند برای خرید مناسب باشد. بعضا برخی از افراد به اشتباه با الیوت به دنبال نقطه ورود هستند؛ در حالی که نقطه ورود را در مراحل بعدی باید مشخص کنیم و در آنجا از ابزارهای دیگری کمک می گیریم. لذا به منظور درک این موضوع که روند اصلی بازار به چه سمت است، از بحث فاندامنتال یا بنیادی نیز می توان کمک گرفت.
به عنوان مثال زمانی که بانک مرکزی آمریکا، سیاست هایی را در دستور کار قرار می دهد که منجر به تضعیف دلار می شود، در خواهیم یافت که روند غالب دلار نزولی می باشد و چنانچه در جفت ارزهایی که USD ارز پایه آن است، خرید داشته باشیم، واقعا کار اشتباهی انجام داده ایم. در مرحله نخست همچنین قدرت ارزها را مورد بررسی قرار می دهیم؛ در واقع قدرت ارزها به ما می گوید که مثلا EUR در حال تضعیف و CAD در حال قدرتمند شدن است؛ بنابراین اگر این دو را کنار هم بگذاریم، یک EURCAD نزولی خوب در اختیار داریم.
حال این قدرت ارزها رو به دو صورت می توان بررسی کرد؛ یکی از روش ها اینجاست که از سایت هایی مانند FINVIZ کمک بگیریم که اسکنرهایی دارند و حرکت متقابل ارزها به نسبت همدیگر را مورد بررسی قرار می دهند و روش دیگر اینجاست که در پلتفرم هایی مثل تریدینگ ویو که شاخص ارزها را نمایش می دهد، نمودار هر شاخص ارز را جداگانه مورد ارزیابی و تحلیل قرار دهیم.
برای مثال اگر شاخص USD در حال نزول بود و شاخص CAD روند صعودی داشت، روی جفت ارز USDCAD پوزیشن خرید جواب نمی دهد. در واقع مرحله اول تحلیل گری درست راجع به این است که روند کلی و غالب بازار به کدام سمت است و ابزارهایی که برای فهم آن کمک می گیریم شامل تئوری امواج الیوت، تئوری میجر اینترمدیت، بحث فاندامنتال و بحث قدرت ارزها و تحلیل شاخص های ارزی می باشد و نتیجه ای که از همه آن ها می گیریم، این است که بازار قصد حرکت به کدام سمت را دارد.
مرحله دوم؛ نقاط حمایت و مقاومت را مشخص کنیم
حال که جهت حرکت اصلی بازار را تشخیص داده ایم، بیاید بازار را مثل یک قطار ببینیم. ما در مرحله قبل دریافتیم که این قطار به کدام سمت حرکت می کند؛ حال می بایست ایستگاه های آن را شناسایی کنیم تا در ایستگاه مناسب سوار موج شویم و سود مناسبی بدین وسیله به دست آوریم. احتمالا متوجه شده اید که یکی از اشتباهاتی که افراد مبتدی انجام می دهند، اینجاست که بدون در نظر گرفتن ایستگاه ها، تنها تلاش می کنند هر موقع به بازار نگاه می کنند و به اینترنت دسترسی دارند، حتما معامله ای انجام دهند!
لذا آن ها وقتی که قطار در ایستگاه نیست قصد سوار شدن دارند و با این کار ضرر جبران ناپذیری را به خود و سرمایه شان وارد می کنند. در تحلیل پرایس اکشن این ایستگاه ها را به عنوان PRZ می شناسیم که به آن نقاط بازگشتی کلیدی نیز گفته می شود. در تکنیکال کلاسیک و به زبان عامیانه نیز به آن ها مناطق حمایتی مقاومتی گفته می شود. اهمیتی ندارد آن را چه صدا بزنیم، تنها باید توجه کنیم که زمانی که بازار یک سطح مهم را از دست بدهد تا سطح بعدی حرکت می کند. مثل قطاری که وقتی از یک ایستگاه رد شود، تا ایستگاه بعدی حرکت می کند و وظیفه ما معامله گران این است که این ایستگاه ها (سطوح مهم و کلیدی) روی هر نمودار را شناسایی کنیم.
بدین منظور قادریم از چند ابزار استفاده نماییم؛ ولی در ابتدا کافی است به نمودار خالی نگاه کنیم تا تعیین کنیم که قیمت کجاها برای چندین بار گیر کرده است (به چه سطوح قیمتی واکنش نشان داده است). این منطقه های حمایت مقاومت و سطوحی که بازار به آن ها واکنش نشان می دهد نیز می توانند به صورت افقی باشند و هم می توانند به صورت خط روند یا حتی کانال باشند. الگوهای کلاسیک مانند مثلث، هد اند شولدر و مستطیل هم در حقیقت همین امر را ارزیابی می کنند. به عنوان مثال در الگوی مثلث افزایشی شما یک منطقه مقاومتی دارید که بازار بارها زیر آن نوسان می کند تا در نهایت می تواند خط بالای مثلث را بشکند و روند صعودی جدیدی را آغاز کند.
بنابراین آن خط یکی از ایستگاه های ما به حساب می آید. ولی ایستگاه ها درجه اعتبار گوناگونی دارند که در ادامه راجع به آن ها صحبت خواهیم کرد. اما اینجا باید در نظر داشته باشید که تا اینجا هنوز از اندیکاتور و اسیلاتور استفاده نکرده ایم. بعضا برخی از افراد به اشتباه تحلیل را کلا با اندیکاتور آغاز می کنند. در واقع استفاده از پیوت لاین ها نیز در این مرحله می تواند کمک کننده باشد. میانگین های متحرک یا همان موینگ اوریج ها، ابزارهای کاربردی هستند که یکی از کاربردهایشان همین است که در یافتن مناطق PRZ کمک زیادی به معامله گران می کنند.
انواع فیبوناچی ها هم در این مرحله کمک کننده هستند. بنابراین در مرحله دوم ما به بررسی پرایس اکشن و به مفهوم این که بازار چطور به مناطق حمایتی مقاومتی خودش واکنش نشان می دهد، خواهیم پرداخت و در عین حال از الگوهای کلاسیک، پیوت لاین ها، فیبوناچی ها و میانگین های متحرک نیز بهره می گیریم. البته این را هم باید در نظ رداشت که استفاده از هر یک از این ابزارها قوانین مخصوص به خودش را دارد که نمی توان در این مطلب به همه آن ها اشاره کرد؛ لذا در پایان مرحله دوم باید این را در نظر داشته باشید که تعداد حمایت ها و مقاومت ها روی شکل زیاد باشد. پیوت ها نیز همین طور و تازه ما کلی مووینگ اوریج های گوناگون می توانیم ترسیم نماییم. بنابراین باید بتوانیم مناطقی را که این ابزارها روی هم یا به شدت نزدیک هم می افتند را به عنوان مناطق با اعتبار بالا در نظر بگیریم و در این بین، ایستگاه های کوچک سر راه را نیز نادیده می گیریم.
مرحله سوم؛ اعتبار نقاط حمایت و مقاومت را بررسی کنیم
حال که روند اصلی بازار را تشخیص داده ایم و ایستگاه های حائز اهمیت را هم تشخیص دادیم، در مرحله سوم باید به دنبال موقعیت معاملاتی بگردیم. این را در نظر داشته باشید که موقعیت معاملاتی صرفا وقتی اتفاق می افتد که بازار به یکی از ایستگاه ها برسد؛ بنابراین چنانچه قیمت میان دو ایستگاه یا سطوح حمایت مقاومتی باشد، همچنان باید منتظر بمانیم. در این مرحله باید به اسیلاتورها نیز توجه کنیم. شاید شما هم شنیده باشید که برخی از افراد تازه کار می گویند؛ اسیلاتورها قدیمی و منسوخ شده اند، این مشکل را معمولا افرادی دارند که نمی دانند جای صحیح استفاده از اسیلاتورها دقیقا اینجاست!
لذا چنانچه زودتر در هر یک از مراحل پیشین از اسیلاتورها کمک بگیرید، احتمال خطا بسیار بالا خواهد بود ولی حالا و در نقطه مناسب ما از آن ها استفاده می کنیم تا انرژی بازار را مورد بررسی قرار دهیم. ما دنبال این هستیم که ببینیم آیا بازار که به این ایستگاه خاص رسیده، توانایی شکستن این منطقه و ادامه دادن مسیرش را دارد یا خیر. بدین منظور می بایست انرژی بازار را اندازه گرفت و چه ابزاری بهتر از اسیلاتورهاست! سیگنال هایی مثل؛
- واگرایی ها
- شکست خط سیگنال stochastic
- ورود به مناطق بیش خرید یا فروش
- شکسته شدن خط روند روی اسیلاتورها
اینها تنها نمونه هایی از سیگنال هایی به حساب می آیند که شما قادرید به موقع از اسیلاتورها بگیرید تا به شما کمک کنند در درک بهتر این موضوع که آیا بازار به روند خودش ادامه می دهد یا از این ایستگاه بر می گردد. البته هم زمان با اندازه گیری انرژی بازار می بایست اعتبار منطقه مقاومتی پیش رو را نیز در نظر بگیریم.
لذا زمانی که مناطق حمایت مقاومت را به درستی شناسایی کردیم، قیمت که به این مناطق خواهد رسید که برای این که دریابیم آیا این منطقه شکسته می شود یا نه، باید به انرژی بازار و اعتبار آن منطقه مقاومتی نگاه کنیم. در این مرحله به شکل کندل ها نیز توجه می کنیم. بحث کندل شناسی ژاپنی دقیقا اینجا قابلیت استفاده دارد. برای مثال فرض کنید که:
- از لحاظ تئوری اجزای بهترین استراتژی نوسانگیری های مرحله اون، متوجه میشویم در حال حاضر در انتهای یک روند صعودی هستیم؛
- هم زمان نیز مشاهده می کنیم که بازار نزدیک یک منطقه مقاومتی با اعتبار بالا که پیش از این تشخیص داده بودیم می شود؛
- انرژی بازار را نیز رصد می کنیم و متوجه می شویم که انرژی به شدت کاهش پیدا کرده است و تازه یک کندل نزولی با سایه بزرگ هم ایجاد شده است.
حال به نظر شما با تمام این نشانه ها، ما می بایست برای خرید اقدام کنیم یا فروش؟ توجه داشته باشید که ما هرگز تنها به دلیل یه کندل نزولی با سایه بزرگ یا فقط به دلیل یه واگرایی هیچ معامله ای را باز نخواهیم کرد، بلکه وقتی این سیگنال ها برای ما مهم می شود که در ابتدا در منطقه درست با اعتبار بالا رخ دهد و ثانیه هم پوشانی چندین سیگنال را با همدیگر نیز ملاحظه کنیم. برای نقطه ورود دقیق قادریم به یک تایم فریم پایین تر هم برویم تا جزئیات به مراتب بیشتری در آن ها قابل مشاهده باشد.
مرحله چهارم؛ بر طبق اصول مدیریت ریسک حرکت کنیم
در این گام کلید اصلی موفقیت پنهان شده است و آن چیزی نیست جز مدیریک ریسک؛ در واقع ما باید حساب کنیم که حد ضرر و حد سود را کجا قرار می دهیم که این موضوع خودش موضوع جداگانه و مهمی به حساب می آید. برای پیدا کردن جای مناسب جهت تعیین حد ضرر و حد سود راهکارهای جداگانه ای وجود دارد که باید در نظر بگیرید.
پس از یافتن حد سود و حد ضرر، بایستی ارزیابی کنیم که آیا نسبت 1:3 رعایت شده است؟چنانچه شما یک معامله گر حرفه ای هستید که درصد بالایی از معاملاتتان با سود بسته می شود، قادرید نسبت ساده تری از 3:1 را انتخاب نمایید اما برای افراد مبتدی شدیدا توصیه داریم که به این نسبت پایبند باشند. بنابراین در این گام ابتدا باید حساب کنیم که آیا اصلا ارزش ریسک کردن دارد یا خیر و در ادامه حجم معامله را در همین مرحله محاسبه می کنیم.
به منظور محاسبه حجم معامله می بایست میزان ریسک معامله را دخیل کرد و این بدین معنی است که هر چقدر ریسک معامله افزایش یابد، بر اساس فرمول، حجم معامله کاهش پیدا خواهد کرد. بنابراین در مرحله چهارم تمامی محاسبات مدیریت ریسک را انجام می دهیم و تنها اگر نسبت ریسک به ریوارد و سایر موارد به درستی رعایت شده بودند، برای ورود به معامله اقدام می کنیم. در ادامه بایستی به مدیریت پوزیشن پرداخت، مدیریت حد ضدرر و جابجایی آن هم از دیگر موضوعات حائز اهمیت در این مرحله به حساب می آید.
مرحله پنجم؛ روانشناسی معاملات و مدیریت احساسات را لحاظ کنیم
این را در نظر داشته باشید که به منظور تبدیل شدن به یک تریدر موفق شما در حال حاضر یک استراتژی خوب در اختیار دارید ولی دو چیز را نباید هیچ وقت از یاد ببرید؛ مدیریت احساسات و روانشناسی قسمت بزرگی از معامله به حساب می آیند که بایستی حتما با کمک ابزارهای مختلف به آن ها تسلط پیدا کنید وگرنه چنانچه بخواهید احساساتی معامله کنید، در نهایت ضرر بزرگی را تجربه خواهید کرد.
البته این را هم در نظر داشته باشید که توضیحات بالا اسلوب کلی این استراتژی می باشد و مطمئنا در عمل و اجرا ریزه کاری های بسیار بیشتری وجود دارد که هر یک از آن ها می توانند روی درصد موفقیت یا عدم موفقیت شما به شدت اثرگذار باشند، پس تنها به این مقاله اکتفا نکنید و این مطلب را به عنوان چهارچوب استراتژی معاملاتی خود در نظر بگیرید و سعی کنید اجزا و ریزه کاری های دیگر را نیز به این چهارچوب اضافه کنید تا یک سازه تکمیل شده و محکم را ایجاد کنید که می تواند در مقابله با طوفان های شدید تاب بیاورد و سود خوبی را در انتها برای شما به ارمغان آورد.
همان طور که در ابتدای مقاله قول داده بودیم، در این مطلب موفق ترین استراتژی فارکس را برای شما گام به گام به زبان ساده توضیح دادیم.
همچنین اگر دوست دارید از شیوه های کلاهبرداری در بازار فارکس نیز مطلع شوید تا در دام شیادان و کلاهبرداران این بازار نیوفتید، توصیه می کنم همین الان این مقاله را با دقت مطالعه کنید.
موفق ترین استراتژی فارکس برای شخص شما چگونه است؟ (از طریق بخش دیدگاه ها نظر خودتان را بنویسید)
ابر ایچیموکو (Ichimoku Cloud) در تحلیل تکنیکال
ابر ایچیموکو (Ichimoku Cloud) یک ابزار روندیاب قیمت است که اندیکاتوری شبیه به میانگین متحرک دارد. این Indicator، علاوه بر اندازه گیری حدودی قدرت روند بازار، به پیشبینی جهت آن میپردازد و دیدگاه جدیدی نسبت به حمایت و مقاومت ارائه میکند. شاید در اوایل آشنایی با این اندیکاتور، کمی با چالش روبرو شوید؛ اما بعد از مقداری تمرین میتوانید سیگنال های مناسبی از آن دریافت کنید. در ادامه، با سازوکار Ichimoku Cloud و نحوه سیگنالگیری از آن بیشتر آشنا خواهیم شد.
ابر ایچیموکو (Ichimoku Cloud) چیست؟
در زبان ژاپنی، ایچیموکو به معنی چارت تعادل در یک نگاه است. این ابزار یکی از قوی ترین سیستمهای معاملاتی است که با میانگینگیری های متعدد و رسم آنها روی نمودار به دست میآید. اندیکاتور Ichimoku از قسمت های مختلفی به وجود آمده است که برآیند آن به شما در تشخیص پیشبینی روند قیمت کمک خواهد کرد. خالق ابر ایچیموکو؛ گوئیچی هوسُدا (Goichi Hosoda)، روزنامه نگار ژاپنی، است که ایده خود را در سال ۱۹۶۲ منتشر کرد.
اندیکاتور Ichimoku در سیستمهای معاملاتی مالی از قبیل سهام، ارزها، اوراق قرضه و البته ارزهای دیجیتال استفاده میشود. با کمک این ابزار میتوانید در لحظه، متوجه صعودی یا نزولی بودن روند بازار شوید، آنچه که ایچیموکو را کاربردیتر میکند، عملکرد قابل قبول آن در بازههای زمانی مختلف (یک دقیقه تا یک هفته) است.
اندیکاتور ایچیموکو در تریدینگ ویو
برای ظاهر کردن این اندیکاتور در سایت تریدینگ ویو، ابتدا وارد سایت به نشانی Tradingview.com شوید. پس از اینکه چارت قیمت رمز ارز مود نظر خود را باز کردید، روی Indicator (فلش سبز ) کلیک کرده و منتظر بمانید تا پنجره Indicators & Strategies برای شما باز شود. در قسمت سرچ (فلش زرد )، عبارت Ichimoku را جستجو کنید. پس از ظاهر شدن این ابزار میتوانید از قسمت تنظیمات (فلش قرمز ) تمام تغییرات دلخواهتان را اعمال کنید.
اجزای ابر ایچیموکو
این اندیکاتور از ۵ خط تشکیل شده است و تمام تحلیلها بر اساس جایگاه این ۵ خط نسبت به هم انجام میشود. اجزای اندیکاتور و ابر ایچیموکو عبارت اند از:
تنکانسن (Conversion Line)
ابزار اندیکاتور و Ichimoku Cloud را در زبان های مختلف به نام های متفاوتی میشناسند که در این میان، اسامی ژاپنی و انگلیسی کاربرد بیشتری دارند. تنکانسن (Tenkan-sen) را در زبان فارسی به خط تغییر روند و در انگلیسی به Conversion Line و همچنین Turning Line میشناسند. این خط به کمک میانگینگیری از بیشترین قیمت بالا و کمترین قیمت پایین در ۹ دوره قبلی بدست میآید.
تعداد این دورهها در وبسایت تریدینگ ویو قابل تغییر است؛ اما خالق ابر ایچیموکو، طبق محاسباتی که در طول ۳۹ سال تحقیق و بررسی خود داشت، به این نتیجه رسید که انتخاب ۹ دوره برای خط روند، بهترین نتیجه را خواهد داشت؛ به همین دلیل پیشنهاد میکنیم که برای دستیابی به نتایج بهتر، تنظیمات پیش فرض را تغییر ندهید.
کاربرد خط تغییر روند
تنکان سن در ابر ایچیموکو، نواحی جزئی حمایت و مقاومت را سیگنال میدهد؛ بنابراین اگر به دنبال نوسانگیری و ترید در بازه زمانی کوتاه مدت هستید، خط تغییر روند را دنبال کنید.
کیجونسن (Base Line)
کیجونسن (Kijun-sen) در زبان فارسی به خط استاندارد یا مبنا و در زبان انگلیسی به Base Line و Confirmation Line معروف است. این خط از میانگین بیشترین قیمت بالا و کمترین قیمت پایین در ۲۶ دوره قبل بدست میآید.
کاربرد خط مبنا
این خط بیانگر سطوح حمایت و مقاومت در میان مدت است. بسیاری از معاملهگران، از این خط به عنوان معیاری برای Stop loss استفاده میکنند و در صورت نزول قیمت به این خط، معامله خود را میبندند تا از ضرر احتمالی جلوگیری کنند.
چیکو اسپن (Lagging Span)
چیکو اسپن (Chikou Span) که در میان تریدرهای فارسی زبان به همین نام معروف است و در زبان انگیلسی به Lagging Span شناخته میشود، خطی است که قیمت فعلی را با قیمت ۲۶ روز قبل مقایسه میکند.
کابرد چیکو اسپن
معمولا از این خط برای تایید سیگنالهای ارز دیجیتال استفاده میشود و برخی از معاملهگران در بسیاری از موارد به این خط به چشم سطوح حمایت و مقاومت نگاه میکنند.
ابر کومو
مهم ترین قسمت اندیکاتور ایچیموکو، کومو (به معنای ابر) است. در Ichimoku به فضای بین دو خط سنکو اسپن (Senkou Span)، ابر کومو گفته میشود. سنکو اسپن A با میانگینگیری از تنکانسن و کیجونسن بدست میآید و به کمک آن میتوانیم تا ۲۶ روز آینده را پیشبینی کنیم. سنکو اسپن B از میانگین گیری بیشترین نقطه بالا و کمترین نقطه پایین در ۵۲ روز گذشته بدست میآید و به کمک آن میتوانیم تا ۲۶ روز آینده را پیشبینی کنیم. فاصله بین این دو خط، سایهای را تشکیل میدهد؛ اگر خط سنکو A در بالا باشد، سایه به رنگ سبز خواهد بود و اگر خط سنکو B بالا باشد، سایه به رنگ قرمز خواهد بود.
نحوه سیگنال گیری از ابر ایچیموکو
اندیکاتورها ابزاری کاربردی هستند که در تسهیل تصمیمگیری در ترید به شما کمک میکنند. اندیکاتور ایچیموکو یکی از قویترین ابزار سیگنالگیری برای انجام معاملات است که شناخت دقیق اجزای آن میتواند به شما در تصمیمگیری بهتر کمک کند.
سیگنال گیری از خط تنکانسن
همانطور که در بالا توضیح داده شد، این ابزار برای پیشبینی روند قیمت در کوتاه مدت مناسب است. به تصویر زیر دقت کنید؛ اگر قیمت بالای خط تنکانسن باشد، تغییر قیمت روند افزایشی خواهد داشت و در عکس این حالت، روند قیمت، نزولی خواهد بود. به طور کلی اگر خط تنکانسن نزولی باشد، روند قیمت نیز همینطور خواهد بود و اگر این خط صعودی باشد، با افزایش قیمت مواجه خواهیم شد.
سیگنالگیری از خط کیجونسن
تحلیل خط کیجونسن در اندیکاتور ایچیموکو، شبیه به سیگنالگیری از تنکانسن است؛ با این تفاوت که از اطلاعات این بخش در بلند مدت استفاده میشود و دادههای آن معمولا موثقتر است. با توجه به تصویر زیر، اگر قیمت بالای خط کیجونسن باشد، روند قیمت افزایشی و اگر خلاف آن باشد، روند قیمت کاهشی خواهد بود. توجه داشته باشید همین روند را برای چیکو اسپن نیز داریم.
سیگنال گیری از ابر کومو
پرکاربردترین ابزار در اندیکاتور ایچیموکو، ابر کومو است. هرچه قیمتها به مدت بیشتری بالا یا پایین ابر کومو بمانند، روند آن قویتر خواهد بود. هرچه ضخامت ابر بیشتر باشد، حمایت یا مقاوت مورد انتظار قویتر خواهد بود و به همان نسبت، هرچه ضخامت کمتر باشد، حمایت یا مقاومت مورد انتظار ضعیفتر خواهد بود. نکته طلایی در مورد ابر کومو، این است که هیچگاه نباید زمانی که قیمتها داخل ابر هستند ترید کنید؛ چرا که روند قیمت ممکن است خلاف پیشبینی شما باشد. در ادامه، نمایی کلی از اندیکتور ایچیموکو را مشاهده میکنید.
استراتژی ترید با استفاده از اندیکاتور ایچیموکو
نوبت آن رسیده که از اطلاعات بالا استفاده کنیم و بررسی کنیم که تریدرهای حرفهای چطور با کمک Ichimoku معامله میکنند.
برخورد خطوط تنکانسن و کیجونسن بر اساس خط چیکو اسپن
زمانی که دو خط تنکانسن و کیجونسن با یکدیگر برخورد میکنند، یک فرصت خوب برای شروع معامله است؛ البته که باید تمام این اطلاعات از فیلتر چیکو اسپن عبور کنند و معامله در صورت هم جهت بودن این دو عامل با یکدیگر انجام شود.
زمانی که خط تکانسن، کیجونسن را رو به بالا قطع کند، یک سیگنال خرید و زمانی که Tenkan-sen، خط Kijun-sen را رو به پایین قطع کند، سیگنال فروش خواهیم داشت. برای اطمینان بیشتر میتوانید این شرایط را با جهت خط چیکو اسپن مقایسه کنید. معاملهگرانی که از اندیکاتور ایچیموکو استفاده میکنند، فقط در شرایطی معامله خواهند کرد که سیگنال تقاطع تنکانسن و کیجونسن با خط چیکو هم جهت باشد.
کاربرد ابر کومو در اندیکاتور ایچیموکو
ابر کومو، کاربردی ترین ابزار در اندیکاتور Ichimoku است؛ با مقایسه این قسمت با سایر مولفه ها میتوانید اطلاعات جالبی کسب کنید. در ادامه به بررسی تمام آنالیزهایی که بر اساس ابرکومو بدست میآید میپردازیم.
برخورد خطوط تنکانسن و کیجونسن بر اساس ابر کومو
در روش قبلی، برخورد دو خط را بر اساس جهت خط چیکو تحلیل میکردیم؛ اما در روشی دیگر، میتوانیم فیلتر خود را از Chikou Span به ابر کومو تغییر دهیم. در صورتی که تنکانسن، خط کیجونسن را رو به بالا قطع کند و این اتفاق در بالای ابر کومو رخ بدهد، سیگنال خرید قوی خواهیم داشت.
در صورتی که تنکانسن خط کیجونسن را رو به بالا قطع کند؛ اما این اتفاق زیر ابر کومو رخ بدهد، سیگنال خرید ضعیف خواهیم داشت. اگر خط Tenkan-sen، کیجونسن را زیر ابر کومو، رو به پایین قطع کند، سیگنال فروش قوی خواهیم داشت و اگر این اتفاق بالای ابر کومو رخ بدهد، سیگنال دریافتی به معنای فروش ضعیف است.
تحلیل قیمت بر اساس کندل استیک و ابر کومو
پیشتر هشدار داده بودیم که زمانی که قیمت در ابر کومو قرار گرفته است، ترید نکنید؛ دلیل آن را در این پاراگراف توضیح میدهیم. زمانی که کندل استیک قیمت وارد Kumo Cloud میشود، بهتر است منتظر بمانیم تا ببینیم قیمت چگونه از ابر کومو خارج می شود. اگر قیمت از ابر کومو، رو به بالا خارج شد، سیگنال خرید و اگر رو به پایین خارج شد، سیگنال فروش خواهیم داشت.
آنالیز قیمت بر اساس برخورد خطوط مرزی ابر کومو
یکی از قوی ترین سیگنالهایی که میتوانید از اندیکاتور ایچیموکو بدست بیاورید، آنالیز قیمت بر اساس برخورد مرزهای ابر کومو و موقعیت آن نسبت به قیمت است. ابر Kumo توسط دو خط به اسم سنکو اسپن A (خط سبز) و سنکو اسپن B(خط صورتی) محاصره شده است. در شرایطی که خط سبز، خط صورتی را رو به بالا قطع کند (ابر سبز تشکیل دهد) و کومو در موقعیت پایین قیمت باشد، یک سیگنال خرید قوی خواهید داشت. اگر خط سبز، خط صورتی را رو به پایین قطع کند (ابر قرمز تشکیل دهد) و ابر کومو در موقعیت بالای قیمت باشد، سیگنال فروش قوی خواهیم داشت.
در شرایطی که خط سبز، خط صورتی را رو به بالا قع کند و ابر سبزی در موقعیت بالای قیمت تشکیل دهد، سیگنال ضعیف خرید خواهیم داشت. اگر خط سبز، خط صورتی را رو به پایین قطع کند و ابری قرمز در موقعیت پایین قیمت تشکیل دهد، سیگنال ضعیفِ فروش خواهیم داشت.
سخن آخر
اندیکاتورها میتوانند درک بهتری از شرایط بازار بدهند و به تریدرها در تجربه یک تحلیل تکنیکال کاملتر کمک کنند. ایچیموکو، یک ابزار بسیار قوی و کاربردی در آنالیز بازار است؛ اما برای تجربه اجزای بهترین استراتژی نوسانگیری یک معامله خوب، تکیه بر سیگنال دریافتی از یک ابزار، ریسک بسیار بالایی دارد. پیشنهاد میکنیم که برای کاهش خطر، از چند اندیکاتور قوی به صورت همزمان استفاده کنید.
سوالات متداول
اندیکاتور ایچیموکو چیست؟
اندیکاتور Ichimoku یک ابزار قوی برای پیشبینی روند بازار و بررسی قدرت آن است که در صورت استفاده صحیح، میتواند سیگنال های مطمئنی به تریدر بدهد.
اجزای اندیکاتور Ichimoku چیست؟
این ابزار از ۵ عضو تشکیل شده است که عبارت اند از: تنکانسن، کیجونسن، چیکو اسپن، سنکو اسپن A و B.
نکته : توجه داشته باشید این مقاله صرفا با هدف راهنمایی و آشنایی نوشته شده و آکادمی ارز دیجیتال ارزتودی مسئولیتی در مقابل تصمیمات افراد یا عواقب مالی آن ندارد.
اجزای اصلی استراتژی معاملاتی/ بخش اول
تعیین نقطه ورود : برای تدوین استراتژی معاملاتی یک سری قوانین ثابت وجود دارد که فرقی نمی کند معامله گر وارن بافت باشد یا آقای احمدی در ایران٬ همه معامله گران باید این اجزا را در استراتژی معاملاتی شان جا بدهند.
در این مطلب و مطالب بعد قصد داریم اجزای اصلی تشکیل دهنده اجزای بهترین استراتژی نوسانگیری یک سیستم معاملاتی را برایتان تشریح کنیم. در بخش اول با تعیین نقطه ورود آشنا می شوید.
بهتر است برای درک بهتر مبحث “نقطه ورود ” ابتدا استراتژی معاملاتی چیست؟ را بخوانید
تعیین نقطه ورود
فرض کنید سهمی را تحلیل کرده اید و به نظرتان برای خرید مناسب است. حالا آن را در چه قیمتی خرید میکنید؟ آیا روزی که تصمیم به خرید گرفتید٬ در هر قیمتی که بود می خرید؟ صبر می کنید به سطح حمایتی برسد سپس می خرید؟ یا بر اساس اندیکاتور ها می خرید؟ سیستم معاملاتی تان برای خرید و تعیین نقطه ورود چیست؟
در نهایت باید برای قیمت خرید سهم برنامه داشته باشید. هرچقدر هم که سهم ارزنده باشد شما برای ورود به سهم باید بر اساس استراتژی معاملاتی تان قیمت مناسب را بررسی کنید و سپس وارد سهم شوید.
با توجه به اینکه تکنیکالی هستید یا بنیادی تعیین نقطه ورود برایتان متفاوت است.
برای مثال تحلیل گر تکنیکالی که بر اساس حرکت قیمت سهم در یک کانال صعودی اقدام به خرید و فروش میکند را در نظر اجزای بهترین استراتژی نوسانگیری بگیرید. این تحلیل گر زمانی که قیمت سهم به کف کانال که همان سطح حمایتی سهم نیز محسوب می شود یرخورد کند سهم را میخرد. (البته این مثال ساده صرفا برای آشنایی با نقطه ورود است و نباید معیار خرید و فروش قرار بگیرد.)
برای درک بهت موضوع تصویر زیر را در نظر بگیرید:
نقاطی که با فلش های سیاه رنگ مشخص شده اند برای معامله گری که کف کانال را نقطه ورود خود تعیین میکند فرصت خرید محسوب می شود.این مثال ساده اجزای بهترین استراتژی نوسانگیری فقط برای آشنایی با مفهوم آموزشی مورد بحث بود. معامله گران بر اساس سیستم معاملاتی شان روش های مختلفی را برای تعیین نقطه ورود انتخاب میکنند.
اگر تکنیکالی هستید ٬ ترجیحا بهتر است برای تعیین نقطه ورود از اندیکاتور های اصلاحی مانند استوک استیک استفاده نکنید. با توجه به اینکه این اندیکاتورها مدام در حال اصلاح خود هستند ممکن است نقطه ورود خوبی را نشان ندهند.
می توانید از سطوح حمایت٬ تراز های فیبو ناتچی٬ شکسته شدن مقاومت و یا موج شماری الیوت و … برای ورود به سهم استفاده کنید. سعی کنید ابزارتان را همواره مورد آزمون قرار دهید تا به سیستم معاملاتی بهینه ای دست پیدا کنید.
سفارش خرید و فروش
پیشنهاد می دهیم برا درک بهتر اهمیت “نقطه ورود ” مبحث “میانگین کم کردن برای سهمی که در ضرر هستیم” را بخوانید
اهمیت تعیین نقطه ورود مناسب
تعیین یک نقطه ورود مناسب به سهم می تواند در سود آوری معاملات شما بسیار اثر بخش باشد. برای مثال سهم X را در نظر بگیرید که بعد از تحلیل به این نتیجه می رسید سهم بسیار ارزنده است و تصمیم به خرید می گیرید. فرض کنید قیمت سهم در حال حاضر ۲۷۰ تومان است. شما سهم را میخرید و چند روز بعد تا ۲۰۰ تومان کاهش پیدا میکند و بعد از چند مدت قیمت سهم دوباره رشد میکند و به ۴۰۰ تومان می رسد.
در هر دو حالت از این معامله سود می برید اما با قیمت خرید ۲۰۰ تومان ۱۰۰ درصد سود می برید و با قیمت خرید ۲۷۰ تومان کمتر از ۵۰ درصد!
به همین دلیل تدوین نقطه ورود مناسب برای معامله گر (مخصوصا معامله گر تکنیکالی که بازه زمانی کوتاه تری سهم را نگه میدارد.) از اهمیت ویژه ای برخوردار است.
تقاطع مرگ (Death Cross) چیست؟ گورستانی پنهان در دل مووینگ اوریجها
تقاطع مرگ، جایی است که بسیاری از معاملهگران خواسته یا ناخواسته در آن حضور پیدا کردند. بسیاری از آنها متوجه چراغ خطر موجود در تقاطع مرگ شدند و خود را نجات دادند؛ اما تعدادی از زیادی از معاملهگران نیز به آن بیتوجه بودند و در دام اجزای بهترین استراتژی نوسانگیری آن افتادند.
تقاطع مرگ خبر از شروع یک بازار خرسی و اصلاح روند قیمتی را میدهد. اما سوال اصلی اینجاست که اصلا؛
تقاطع مرگ چیست؟ چطور میتوان آن را پیدا کرد و از خطراتش در امان ماند؟ الگوی تقاطع مرگ در چه مواقعی شکل میگیرد؟ آیا راهی وجود دارد تا علاوه بر اینکه سرمایه خود را از خطرات تقاطع مرگ حفظ کنیم، حتی از آن سود هم کسب کنیم؟
اگر به دنبال یک سیگنال خروج معتبر برای بستن معاملاتتان هستید، این مقاله را از دست ندهید. زیرا قصد داریم، روش پیدا کردن تقاطع مرگ به عنوان یک سیگنال قوی خروج از بازار را به صورت کامل بررسی کنیم.
تقاطع مرگ (Death Cross) چیست؟
تقاطع مرگ یا دیث کراس زمانی شکل میگیرد که دو مووینگ اوریج یا میانگین متحرک یکدیگر را قطع کنند. دقیقاً زمانی که میانگین محترک کوتاه مدت، میانگین متحرک بلند مدت را از بالا به طرف پایین قطع کند، تقاطع مرگ خودش را نشان میدهد.
تقاطع مرگ تابلوی هشداری با نماد یک خرس را در خود دارد. این تابلو هشدار شروع یک بازار نزولی یا اصطلاحاً بازار خرسی را به سرمایهگذاران و معاملهگران میدهد.
برای معاملهگران اسپات که به صورت نقدی معاملاتشان را انجام میدهند، الگوی تقاطعمرگ سیگنال بستن معاملات است.
با وجود ترسناک بودن نام الگوی تقاطعمرگ، این الگو برای معاملهگران فیوچرز که به صورت قراردادی فعالیت میکنند، میتواند نوید یک معامله پرسود را بدهد. چراکه میتوانند با یک تحلیل جامع و خوب با باز کردن پوزیشن فروش، از ریزش قیمت سود کنند.
نمونه تقاطع مرگ در نمودار قیمت
مثالی از تقاطعمرگ را در چارت قیمتی اتریوم در نمونه زیر مشاهده میکنید:
تقاطع مرگ در تحلیل تکنیکال | آکادمی آینده
نمودار قیمت جفت ارز دلار آمریکا برپایه ین ژاپن را مشاهده میکنید.
در نمودار فوق بر اساس آموزش تحلیل تکنیکال، هنگامی که میانگین متحرک کوتاه مدت که معمولا بر اساس طول 50 دورهای تنظیم میشود؛ میانگین متحرک بلند مدت را که اغلب بر اساس طول 200 دورهای مورد استفاده قرار میگیرد را از بالا به پایین قطع کرده است، تقاطعمرگ نمایان شده.
همانطور که مشاهده میکنید پس از اجزای بهترین استراتژی نوسانگیری شکلگیری الگوی تقاطعمرگ، بازار روند نزولی یا اصلاحی داشته است.
تقاطع مرگ ارزش خود را به عنوان یک راه فرار خوب برای در امان ماندن معاملهگران از بازار نزولی ثابت کرده است. سوال اینجاست که چگونه میتوانیم، شخصاً الگوی تقاطعمرگ را روی نمودار قیمتی هر ارز یا سهامی پیدا کنیم؟!
در ادامه آموزش تحلیل تکنیکال با آموزش پیدا کردن الگوی تقاطعمرگ همراه آکادمی آینده باشید.
چگونه تقاطع مرگ را پیدا کنیم؟ (آموزش پیدا کردن الگوی تقاطع مرگ)
وارد وبسایت تریدینگ ویو به نشانی https://www.tradingview.com/ شوید و نمودار ارز مورد نظرتان را باز کنید.
وارد بخش Indicators شوید و کلمه MA را جستجو کنید. سپس دو بار روی اندیکاتور Moving Avrage کلیک کنید.
آموزش پیدا کردن تقاطع مرگ | آکادمی آینده
تنظیمات طول دوره اندیکاتور مووینگ اوریج را متناسب با استراتژی معاملاتی خود تعیین کنید. (در ادامه درباره هماهنگی طول دوره میانگین متحرک با استراتژیهای مختلف صحبت میکنیم.)
طول دوره مووینگ اوریجها را معمولا روی 50 و 200 قرار میدهند. یعنی میانگین متحرک 50 را به عنوان میانگین متحرک کوتاه مدت، و میانگین متحرک 200 را به عنوان میانگین متحرک بلند مدت در نظر میگیریم.
تنظیمات میانگین های متحرک در تقاطع مرگ | آکادمی آینده
در این مرحله کافی است، مواقعی که میانگین متحرک کوتاه مدت میانگین متحرک بلند مدت را به طرف پایین قطع کرده است پیدا کنید.
تقاطع مرگ در نمودار قیمت | آکادمی آینده
تشخیص تقاطع مرگ هماهنگ با استراتژی معاملاتی
تیم آموزشی آکادمی آینده پیشنهاد میکند از الگوی تقاطعمرگ، به عنوان تنها سیگنال خروج از بازار استفاده نکنید. زیرا همانطور که مشخص است، فقط دو اندیکاتور مووینگ اوریج قابلیت و توانایی مدیریت نقاط ورودی و خروجی معاملات شما را ندارد و برای انجام یک معامله موفق شما باید پارامترهای دیگری هم در نظر بگیرید.
اما الگوی تقاطعمرگ میتواند به عنوان یک تأییدیه، تحلیلهای شما معتبرتر کند. به عبارتی دیگر، اگر استراتژی معاملاتی و تحلیلهای شما، به شما میگوید که یک اصلاح قیمتی در پیش است؛ اطمینان از شکل گرفتن تقاطعمرگ مهر تأییدی بر این پیشبینی میزند.
تقاطع مرگ معمولاً در تایم فریمهای بالا و استراتژیهای سرمایهگذاری بلند مدت، اعتبار بیشتری دارد.
استراتژی معاملاتی اکثر معاملهگران فعال در بازار کوتاه مدتی و یا بلند مدتی است؛
تقاطع مرگ در کوتاه مدت
ترجیحاً میانگین متحرک کوتاه مدت را روی طول دوره 5، و میانگین متحرک بلند مدت را روی طول دوره 15 قرار دهید.
توجه داشته باشید که تقاطع مرگ در کوتاه مدت، اعتبار زیادی ندارد و ممکن است پس از شکلگیری تقاطعمرگ، به سرعت روند قیمت صعودی شود.
تقاطع مرگ در بلند مدت
در معاملات بلند مدت، میانگین متحرک کوتاه مدت را روی دوره 50، و میانگین متحرک بلند مدت را روی دوره 200 قرار دهید. البته برخی از تحلیلگران معتقدند که در سرمایهگذاری بلند مدت، طول دوره 30، برای مووینگ اوریج کوتاه مدت و طول دوره 100، برای مووینگ اوریج بلند مدت نیز مناسب است.
الگوی تقاطعمرگ در معاملات بلند مدت از ماندگاری و اعتبار بیشتری برخوردار است.
مزایا و معایب تقاطع مرگ
مزایا
- پیشبینی بازارهای نزولی طولانی
- سیگنالی برای خروج از معامله
- سهولت در تشخیص نقطه خروج مناسب
معایب
- اعتبار و پایداری کم در تایم فریمهای کوچک
- سیگنالدهی با تأخیر برای تحمیل ضرر کمتر
- استفاده از تحلیلهای مکمل برای تعیین نقطه خروج به موقع
نکات تکمیلی بسیار مهم در استفاده از تقاطعمرگ
رشد قیمت قبل از شکلگیری الگوی تقاطعمرگ
یکی از مهمترین نکاتی که هنگام پیدا کردن تقاطعمرگ باید به آن توجه کنید، افزایش قابل توجه قیمت قبل از ایجاد الگو است. توجه داشته باشد که قیمت باید یک رشد خوب را پشت سرگذاشته باشد تا آماده اصلاح و ریزش باشد.
توجه به سطوح حمایتی و مقاومتی
گاهی اوقات در بازارهای هیجانی به صورت اتفاقی، میانگین متحرک کوتاه مدت، میانگین متحرک بلند مدت را در یک سطح حمایتی به طرف پایین قطع میکند. اگر یک سطح حمایتی قبلاً باعث بازگشت روند قیمتی شده باشد، ممکن است حتی در صورت ایجاد تقاطع مرگ روی آن از ریزش قیمت جلوگیری کند.
پس همیشه دقت لازم برای ترسیم درست و اصولی سطوح مقاومتی و حمایتی داشته باشید.
استفاده از مووینگ اوریج مناسب
وجود تناسب و هماهنگی بین مووینگ اوریجهایی که تقاطع مرگ را برای شما آشکار میکنند با استراتژی معاملاتی و تایم فریمی که در آن معاملاتتان را انجام میدهید بسیار ضروری است.
طول دورههای 5 و 15 را برای نوسانگیری در تایم فریمهای کوچکتر و طول دورههای 30 یا 50 و 100 یا 200 به ترتیب برای سرمایهگذاریهای بلند مدت در میانگینهای متحرک بهکار ببرید.
وجود ترند در بازار
دقت داشته باشد که در تایم فریمهای پایینتر از روزانه (Daily)، روندهای پایدار و قدرتمندی شکل نمیگیرد. پس برای کمتر شدن ریسک معاملاتتان هنگام استفاده از سیگنالهای تقاطعمرگ، ترجیحاً در تایم فریم روزانه و بالاتر معامله کنید.
استفاده از تحلیل پرایس اکشن
تحلیل پرایس اکشن زبان بازار است. حتماً از تحلیل پرایس اکشن استفاده کنید تا درصورت ایجاد الگوی تقاطعمرگ نامعتبر، آن را تشخیص دهید.
تحلیل پرایس اکشن همچنین زودتر از تقاطع مرگ محدود خروج و ورود به معاملات را برای شما تعیین میکند. شما با توجه به شاخصههای مثل شکل و قدرت کندلها در تحلیل پرایس اکشن، میتوانید قبل از ایجاد الگوی تقاطع مرگ، بخشی از سرمایه خود را از بازار خارج کنید تا ضرر کمتری متحمل شوید.
دیدگاه شما